برادران گرامی، سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد. اگر دنیا را میخواهی علم بیاموز و اگر آخرت را میخواهی علم بیاموز و اگر هر دو را میخواهی علم بیاموز. اما علم وقتی خودت را کامل به او ببخشی، بخشی از خود را به تو میدهد و اگر بخشی از خود را به او بدهی چیزی به تو نمیدهد و انسان تا دانش بجوید، عالم است. اگر گمان کرد که دانا شده نادان خواهد بود. طالب علم آخرت را بر دنیا ترجیح میدهد و هر دو را به دست میآورد، در حالی که نادان دنیا را بر آخرت ترجیح میدهد و هر دو را از دست میدهد، بنابراین این برنامهها ان شاء الله پیرامون احادیث قدسی خواهد بود.
بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين، والصلاة والسلام على سيدنا محمد وعلى آل بيته الطيبين الطاهرين.
محبت به خاطر خدا اساس دین است:
برادران گرامی، هنوز در موضوع احادیث قدسی هستیم و حدیث امروز دربارهی فضایل محبت به خاطر خدا میباشد. پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید:
((يقولُ اللهُ تعالى يوم القيامة: أينَ المُتَحَابُّون بجلالي؟ اليومَ أُظِلُّهم في ظِلِّي يوم لا ظِلَّ إِلا ظِلِّي))
((خداوند در روز قیامت میفرماید: کجایند آنان که به خاطر من محبت میکردند؟ امروز که هیچ سایهای جز سایهی من نیست، آنان را در سایهی (رحمت) خویش قرار میدهم.))
[ [مسلم از ابي هريره رضي الله عنه] ]
نکتهی قابل توجه این است که محبت اخلاقی است که مؤمن به آن آراسته است. بیش از صد حدیث دربارهی دوستی به خاطر خدا وجود دارد. شاید کسی بپرسد: چرا پیامبر در این باره بسیار سخن گفته است؟
دربارهی موضوع محبت و دوستی به خاطر خدا، به نظر میرسد که محبت و دوستی به خاطر خدا اساس دین است. به نظر میرسد که محبت به خاطر خدا اساس جامعهی مؤمنین است. به نظر میرسد که محبت به خاطر خدا محور اصلی مؤمنان است. این موضوع است که آنان را جمع میکند و متحد میگرداند و آنان را تبدیل به یک نیرو میگرداند. این است که آنان را یک صف در مقابل دشمنان قرار میدهد. محبت به خاطر خدا روح با هم بودن را در آنان میدمد. و روحیهی با هم بودن و اتحاد بهایش بسیار است. یعنی در جهان اسلام همه چیز را میبینی و گاهی نیازمند محبت و دوستی به خاطر خدا هستیم. مسجدها، دانشگاهها، کنفرانسها، کتابها، کتابخانهها وجود دارد اما باید محبت به خاطر خدا نیز باشد.
برخی اوقات گروهی را دیدهام که در زمینهی دینی کار میکنند، گروه بزرگی هستند که محبت وصف ناپذیری دارند. همه یکدیگر را در آغوش میگیرند و میبوسند و از یکدیگر تعریف میکنند. من میدانم که در نبود یکدیگر و پشت سر هم سخنان ناپسندی میگویند. این مشکل بزرگی است. این یک پدیدهی خطرناک است. در رو به رو ستایش و تمجید و بخشش و بزرگواری اما پشت سر همدیگر مانند رو به رو نیستند. این مشکل است. این یک حالت دوگانهای است، دوستی و ستایش و تمجید. این است که مسلمانان را متفرق میکند و بسیار از هم دور میسازد. این است که اتحادشان را از هم میپاشد. چنان که خداوند میفرماید:
﴿ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴾
﴿و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با هم نزاع مكنيد كه سست شويد و هیبت شما از بين برود و صبر كنيد كه خدا با شكيبايان است ﴾
دوستی یا خشم به خاطر خدا شیرینی ایمان را به انسان میچشاند:
برادران دقت کنید پیامبر بزرگوار میفرماید:
(( أفضل الأعمالِ الحبُّ في الله، والبُغْضُ في الله ))
(( بهترین کارها محبت به خاطر خدا و خشم به خاطر خدا است. ))
[ [ابو داود از ابو ذر غفاری رضي الله عنه] ]
بهترین کارها، صفت برترین است. این محبت یعنی چه؟ یعنی اگر مؤمنی که فقیر است یا ناتوان است را دوست نداری و از غیرمؤمن حتی اگر قوی و ثروتمند است اکراه نداری ایمان تو آن طور که باید، نیست. محبت به خاطر خدا و خشم به خاطر خدا چیزی است که شیرینی ایمان را به تو میچشاند. گاهی انسان در راه خود برادر مؤمنی را میبیند که در جا ذوق زده میشود و گویا در پوست خود نمیگنجد. گویا روح خود را دیده است. این از نشانههای ایمان و از نشانههای ایمان راستین است.
محبت دو نوع است: محبت به خاطر خدا و محبت با خدا:
ولكن النبي الكريم يجعل من الحب عملاً، ما تفسير ذلك؟ ما قال أفضل مشاعر الحب في الله، ما قال أحوال القلب، قال:
اما پیامبر اکرم محبت را یک عمل دانسته است. تفسیر این چیست؟ نفرموده بهترین احساس محبت به خاطر خدا و نفرموده حالات قلب، بلکه فرموده است:
(( أفضل الأعمالِ الحبُّ في الله، والبُغْضُ في الله ))
(( بهترین کارها محبت به خاطر خدا و خشم به خاطر خدا است))
[ [ابو داود از ابو ذر غفاری رضي الله عنه] ]
این نیاز به تأمل دارد. اگر میفرمود بهترین احساس مشخص بود. احساسات فراوانی وجود دارد که بهترین احساس آن است که به خاطر خدا دوست داشته باشید. حالات زیادی برای قلب پیش میآید که بهترین حالت این است که به خاطر خدا دوست داشته باشید. اما اینکه میفرماید:
[ [به روایت ابو داود از ابوذر غفاری رضي الله عنه] ]
شارحان حدیث گفتهاند: از جمله لوازم محبت به خاطر خدا این است که پیامبر را دوست داشته باشید. یاران و دوستانش را دوست داشته باشید. این یک نکتهی ظریف است. برخی علما چنین تفسیر کرده اند: عشق و محبت در راه خدا و محبت با خدا. محبت در راه خدا عین توحید است و محبت با خدا عین شرک است. یک واژه میان اینکه به خاطر خدا یا با خدا دوست داشته باشید. از لوازم محبت به خاطر خدا این است که پیامبر و یارانش و مؤمنین نیکوکار و دوستان نیک خدا و هر مؤمنی را دوست داشته باشید. این گرایش تنگ بینانه که مثلا دوستان مسجدت را دوست داشته باشی یک گرایش است که باید با آن مقابله کنیم، زیرا اتحاد مسلمانان را از هم میپاشاند. باید همهی مؤمنان را دوست داشته باشید و به همهی مؤمنان وابسته باشید. خداوند میفرماید:
﴿ ﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾ ﴾
﴿ (و براى آن مؤمنانى كه تو را پيروى كردهاند بال محبتت خود را فرو گستر.) ﴾
بنابراین خداوند فرموده است و این بسیار دقیق است که:
مسیحیان:
﴿ ﴿فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ * فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ﴾ ﴾
﴿ (در نزديكترين سرزمين و[لى] بعد از شكستشان در ظرف چند سالى به زودى پيروز خواهند گرديد. [فرجام] كار در گذشته و آينده از آن خداست و در آن روز است كه مؤمنان از يارى خدا شاد مى گردند.) ﴾
بنابراین در هر جایی مؤمن را باید دوست داشته باشید و با او همکاری کنید و به او محبت نمایید و یاری اش رسانید.
پیامبر عشق و محبت به خاطر خدا را یک کار قرار داده است:
به هر حال پیامبر صلی الله علیه وسلم محبت به خاطر خدا را یک عمل دانسته است؟ گفته است: از مستلزمات محبت به خاطر خداوند این است که دوستان او را دوست داشته باشید و از لوازم محبت به دوستان خدا این است که از آنان پیروی کنید. بنابراین محبت به یک عمل تبدیل میشود. اکنون وقتی رابطهات را با مؤمنین قوی میکنی این ارتباط مستحکم به محبت تبدیل میشود و یک رابطهی پیچیده میشود که منطق دانان آن رابطه دو سویه میگویند. در اسلام برخی از روابط دو سویه است. کار نیک تقرب به خدا را زیاد میکند و تقرب به خدا شما را به کار نیک وا میدارد و میان تقرب به خدا و کار نیک یک رابطهی دو سویه است و میان محبت به خاطر خدا و میان کار نیک رابطهی دو سویه وجود دارد و رابطهات با برادرت این است که به او سلام کنی و به او لبخند بزنی و این در حدیثی مشهور آمده است:
(( أتدرون ما حق الجار؟ إذا استعان بك أعنته، وإذا استنصرك نصرته، وإذا استقرضك أقرضته، وإذا مرض عدته، وإذا مات شيعته ))
(( آیا میدانید حق همسایه چیست؟ اگر از شما یاری بجوید او را یاری کنید و اگر حمایت بخواهد حمایت کنید و اگر قرض بخواهد قرض بدهید و اگر بیمار شد به عیادتش بروید و اگر بمیرد او را تشییع جنازه کنید ))
وقتی شما دعوتش را اجابت میکنید، به او سلام مینمتایید، با او خوشرو هستید، اگر بیمار شد به عیادت او میروید، وقتی نفعی به او میرسد به او تبریک میگویید و اگر مصیبتی به او میرسد به او تسلیت میگویید، در این صورت شما به کارهای محبت به خاطر خدا پرداختهاید، چون پیامبر اکرم محبت به خاطر خدا را یک عمل دانسته است، زیرا گاهی تبدیل به یک کار میشود و گاهی عمل راه آن میباشد. شما وقتی دعوت برادرتان را اجابت میکنید، وقتی به او سلام میکنی، وقتی با او خوش رو هستید، وقتی به او آرامش میدهید، وقتی با او همکاری میکنید، وقتی به او تبریک میگویید، وقتی به او تسلیت میگویید و وقتی رابطهی خود را با او استوار میکنید این محبت به خاطر خدا است و وقتی او را به خاطر خد دوست دارید از او پیروی میکنید، پس پیامبر صلی الله علیه وسلم محبت را عمل دانسته است و عمل یا نتیجه است یا سبب.
نشانههای محبت یا خشم به خاطر خدا:
یک نکتهی ظریف وجود دارد. انسانی که نسبت به کسی کینه ندارد این یک منافق است. باید به خاطر خدا خشمگین شوید. انسانی که در مقابل شما گناهی میکند و مرتکب نافرمانیهای بزرگی در مقابل شما میشود شما او را دوست دارید و با او تعارف دارید؟ محال است! گفته شده: هر کس که همهی مردم را راضی نگه دارد منافق است. همان طور که باید به خاطر خدا دوست داشته باشید باید به خاطر خدا خشم نیز بگیرید. نمیگویم باید به خاطر خدا بجنگید. من میگویم: باید کسی که نافرمانی خدا را میکند و بر آن اصرار دارد، حتی اگر نزدیکترین شخص به شما باشد را مورد خشم قرار دهید. باید با او ستیز کنید حتی اگر خانهای به شما داده باشد.
اساسا از نشانههای محبت به خاطر خدا این است که این محبت وقتی کسی که به خاطر خدا او را دوست دارید ناخواسته شما را اذیت میکند، از هم نمیپاشد.
از نشانههای خشم به خاطر خدا این است که این خشم تبدیل به محبتی میشود نسبت به کسی که به خاطر خدا بر او خشم گرفته بودید. خیر و نیکی خشم به خاطر خدا را از بین نمیبرد. آزار غیر عمدی محبت به خاطر خدا را از بین نمیبرد. این محبت استوار به خاطر خدا است و با دادن و ندادن از بین نمیرود.
اما بیشتر مردم اگر کسی به آنان چیزی بدهد او را به جای خدا میپرستند و اگر چیزی از آنان بگیرد او را متهم به کفر میکنند، در حالی که شاید از مؤمنان بزرگ باشد، یعنی کسی که تو را به خاطر بخشش تو دوست دارد، تو را دوست ندارد بلکه بخشش تو را دوست دارد و کسی که به خاطر ندادنت به تو خشم گرفته است در اصل تو را دوست ندارد بلکه امید به دادن و بخشش تو دارد، پس وقتی که نا امید میشود بر تو خشم میگیرد. این روابط میان مردم مادی است و به نظر من مسلمانان اکنون بیش از هر چیز به محبت به خاطر خدا نیاز دارند.