سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد راستین وعدهی امانت دار. بار خدایا تنها دانش ما آن است که تو به ما آموختی. تو دانای حکیم هستی. بار خدایا ما را چیزی بیاموز که به ما سود بخشد و از آنچه به ما آموختی به ما سود رسان و بر دانش ما بیفزای. حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن بده و باطل را باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن بده و ما را از جملهی کسانی قرار بده که سخن را میشنوند و از بهترین آن پیروی میکنند و ما را با رحمت خود در زمرهی بندگان نیک خود قرار بده.
عقیدهی درست بزرگترین نعمتی است که به طور کلی خداوند به مؤمن داده است:
برادران بزرگوار، موضوع امروز موضوع مهم و ظریفی است که دارای مقدمه، کلیات و کاربرد است. مقدمه: بزرگترین نعمتی که خداوند به طور کلی به انسان مؤمن داده عقیدهی درست است، زیرا هر عقیدهای باید تبدیل به رفتار شود و اگر عقیده به دور از رفتار باشد هر چه خواستید باور داشته باشید بیسود است، اما هر عقیدهای یک بازتاب عملی و رفتاری دارد و از آنجا که رفتار اساس ارزیابی انسان نزد خدا است و اساس خوشبختی یا تیره بختی دنیا و آخرت او است بنابراین گناهان از یک عقیدهی فاسد ناشی میشود و همان طور که کوتاهی از یک عقیدهی باطل سرچشمه میگیرد ترس نیز از یک باور باطل شکل میگیرد و نفاق، ظلم، جرم وجنایت نیز از عقیدهی باطل سرچشمه دارد. بنابراین هیچ نعمتی با نعمت عقیدهی درست مبتنی بر کتاب و سنت برابری نمیکند و برایتان مثالهایی میزنم:
کسی که باور داشته باشد انسان در کارهایش مجبور است توان او از بین میرود و هیچ عقیده و باوری در این سالها و در این دورههای پیاپی مانند جبرگرایی باعث عقب افتادگی جهان اسلام نشده است. بر اساس این عقیده همه چیز جبری است. طاعات، گناهان و نافرمانیها. این عقیده انسان را ناتوان میسازد.
شخصی نزد سیدنا عمر آمد كه شراب نوشیده بودز عمر گفت: حد را بر او جاری سازید. وی گفت: به خدا ای امیر المؤمنین خداوند این را مقدر نموده است. ایشان فرمود: دوبار حد را بر او جاری سازید. یک بار برای نوشیدن خمر و یک بار برای افترا و تهمت زدن به خدا. وای بر تولإ تقدیر خداوند تو را از اختیار به اضطرار نکشانده است.
بنابراین وقتی انسان باور دارد که مجبور است پاداش و مجازات بیهوده میشود و وعده و وعید و بهشت و جهنم و نزول کتابهای آسمانی و فرستادن پیامبران باطل میشود. همه چیز تمام میشود. زندگی یکنواخت میشودلإ بدون آنکه شما از خود اختیاری داشته باشید. خداوند میفرماید:
﴿ إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَإِمَّا كَفُوراً ﴾
﴿ ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس ﴾
﴿ وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ﴾
﴿ و براى هر كسى قبلهاى است كه وى روى خود را به آن [سوى] مىگرداند پس در كارهاى نيك بر يكديگر پيشى گيريد. ﴾
﴿ وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ ﴾
﴿ و كسانى كه شرك ورزيدند گفتند اگر خدا مىخواست نه ما و نه پدرانمان هيچ چيزى را غير از او نمىپرستيديم و بدون [حكم] او چيزى را حرام نمىشمرديم. ﴾
کافیست باور داشته باشید که خداوند شما را بر انجام نیکیها مجبور ساخته است بدین ترتیب هیچ پاداشی ندارد و این که خداوند شما را بر انجام گناهان مجبور ساخته که در این صورت هیچ مجازاتی ندارید و همه چیز تمام میشود. هیچ باوری مانند باور به جبر در دورههای طولانی و درازمدت جهان اسلام را فلج نکرده است. کافی است باوری سطحی به شفاعت داشته باشید. هر کار دوست دارید بکنید. گناهان کبیره انجام بدهید. پیامبر صلی الله علیه وآله شفاعت شما را خواهد کرد. پیامبر صلی الله علیه وآله چه فرمود؟
"يا فاطمة بنت محمد يا عباس عم رسول الله أنقذا نفسيكما من النار أنا لا أغني عنكما من الله شيئاً لا يأتيني الناس بأعمالهم وتأتوني بأنسابكم من يبطئ به عمله لم يسرع به نسبه"
«ای فاطمه دختر محمد، ای عباس عموی رسول الله، خودتان را از آتش جهنم نجات دهید، چون من در برابر خداوند هیچ کاری نمیتوانم برایتان بکنم. چنین نشود که مردم با اعمالشان نزد من بیایند و شما با نسبت خویشاوندی نزد من بیایید، چرا که هر کس عمل وی او را کند کند نسبت خویشاوندی اش به او سرعت و شتاب نمیبخشد».
کافیست خیال کنید شما هر کاری کنید پیامبر صلی الله علیه و آله برایتان شفاعت خواهئد کرد. این یک باور فاسد و باطل است. باعث شده مسلمانان گمراه شوند.
کافیست باور کنید خداوند بخشنده و آمرزنده و مهربان است وبه هیچ تلاشی نیاز ندارید. در این هنگام هر کاری میکنید. هشت آیه در کتاب خداوند وجود دارد از جمله:
﴿ وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِهَا وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾
﴿ و[لى] كسانى كه مرتكب گناهان شدند آنگاه توبه كردند و ايمان آوردند قطعا پروردگار تو پس از آن آمرزندهی مهربان خواهد بود.﴾
﴿ نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ * وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ ﴾
﴿ به بندگان من خبر ده كه منم آمرزندهی مهربان* و اينكه عذاب من عذابى است دردناك ﴾
برادران گرامی، هر نعمتی که خداوند به شما بخشیده مانند عقیدهی درست، نباید مانند قصهی داستان سرایان و یا خیال خیالبافان یا گمراهی گمراهان باشد بلکه باید عقیدهی شما از وحی آسمان و سنت پیامبران سرچشمه بگیرد. این عقیدهی ما است.
برادران، هنوز در دایرهی جهان اسلام هستیم اما آیا شما با من هم نظر نیستید که هر یک از ما نسبت به دیگری نگران هستیم. مسبت به کسی که بمباران میکند، میکشد، خون ریزی مینماید، فخرفروشی میکند و غرور و تکبر دارد. این شخص چطور میاندیشد؟ چه رفتاری دارد؟ حقیقت این است که تا فکر و اندیشهی طرف دیگر آشنا نشویم نمیتوانیم کارهایش را بشناسیم. اما وقتی با دیدگاهها و اندیشههایشان آشنا شویم باورتان خواهد شد. مقالهای دربارهی دیدگاه غرب و فلسفهی غرب برای انتشار در یک مجلهی اسلامی، به دستم رسید که برخی از مطالب آن را برایتان میخوانم و توضیح میدهم و با کتاب و سنت مقایسه مینمایم.
دیدگاه یا فلسفهی غربی میگوید: اصول اخلاقی و ارزشها ثابت نیستند. در یک کنفرانس در یک کشور غربی بودم. یکی از گویندگان گفت: هیچ چیز در این کشور ثابت نیست. هر چیزی ممکن است مقدس و مورد پذیرش و بررسی یا رد قرار گیرد. تفاوت فراوانی میان دنیای مسلمانان و دنیای ولگردان وجود دارد. مسلمانان ارزشهای ثابتی دارند. خودشان نساختهاند و توسط انسان وضع نشده است بلکه آفریدهی خداوند انسانها و آفریدگار هستی است که میفرماید:
﴿ يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ﴾
﴿ خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند در زندگى دنيا و در آخرت با سخن استوار ثابت مىگرداند. ﴾
قول ثابت این قوانین و آن سنتهایی است که خداوند وضع نموده تا برنامهای برای انسان و راهی برای سلامتی وسعادتش باشد.
اصول اخلاقی و ارزشها ثابت نیستند اما نسبی هستند. یک چیز در جایی حلال و در جایی دیگر حرام است و در جایی رذیلت و در جایی فضیلت به شمار میرود. در جایی زشت و در جایی پسندیده است. بنابراین ما شاید بر اساس این اصل تعجب نکنیم که یک وزیر بریتانیایی بگوید: من همجنس بازم. این از نظر آنان پذیرفته است. تعجب نمیکنیم که یک سوم شهروندان آن کشور هم جنس باز باشند در حالی که یکی از بزرگترین کشورهای اروپایی است. بسیار شگفت انگیز است. در زندگی شان هیچ چیز ثابتی وجود ندارند. اما ما وحی آسمانی و برنامهی الهی و کلام خالق هستیها را داریم. خداوند میفرماید:
﴿ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثاً ﴾
﴿ و راستگوتر از خدا در سخن كيست؟! ﴾
﴿ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ ﴾
﴿ و [هيچ كس] چون [خداى] آگاه تو را خبردار نمى كند ﴾
برادران، در جهان اسلامی ما یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند برای ما ارزشها است واین ارزشها را ما نساختهایم تا دشمن میگوید: ما نیز ارزشهایی داریم. این ارزشها از خداوند خالق هستیها است. این ارزشها از وحیای گرفته شده که باطل از جلو و عقب به آن راه ندارد و یکی از پاراگرافهای این مقاله پیرامون این دیدگاه غربی که فقط به واقعیت موجود ایمان دارند، میگوید:
بنابراین هر کس حتی به حساب دیگران موفق شود بر حق است. هر کس اگر قوی باشد حتی به حساب ملت، حتی به حساب کرامت ملتها، حتی به حساب فرهنگ ملتها، حتی به حساب حقوق ملتها موفق شود برحق است. شما قوی هستید پس بر حق هستید. اما در اسلام حق خدا است و حق از سوی خدا است و حق چیزی است که با وحی آمده ولی حق نیاز به قدرت دارد. تفاوت فراوانی است میان این که باور داشته باشی قدرت همان حق است و این که حق همان قدرت است. دو نکتهی بسیار متفاوت و متناقض هستند. هر کس حتی به حساب دیگران هم که موفق شود، حق با اوست و هر کس شکست بخورد باطل است پس حق و باطل و خیر وشر – بنا به باور آنان - همان چیزی است که ما باور داریم و در ذهن ما وجود دارد اما نه به آنچه کتاب مقدس یا وحی آسمانی آورده باشد.
نویسندهی این مقاله مینویسد: سایر چیزها توهمات متافیزیکی است. توهماتی که ما هرگز باور نداریم. در تاریخ انگیزهای برای واداشتن انسان به سوی ارزش خیر و پیشرفت وجود نداشته است، بنابراین هر چیزی مبتنی بر تلاش و موفقیت انسان باشد حق است و عکس آن باطل است. بنابراین موفقترین تجارت تجارت مواد مخدر و تجارت آبرو و شرف و بردگی جنسی است. این سودمندترین تجارت است و بر اساس این اصل باید در کسب مال و ثروت موفق باشید. ارزشی برای جلوگیری از شما وجود ندارد. کسی که در غرب زندگی میکند نخستین تجارت، تجارت اسلحه برای انسان کشی و مواد مخدر و بردگی جنسی است. اما مسلمان هزار قید و بند دارد که وی را از آزار یک مورچه هم باز میدارد. هزار قید و بند برای دروغ گفتن دارد. برای ممانعت وی از فریبکاری و خوردن مال غیر دارد. ما نعمتهای بیشماری داریم که فقط خدا از آن آگاه است. ولی عادت کردهایم. به آن توجهی نکنیم. ما هنوز امانت داریم، صداقت داریم و اخلاص و فداکاری داریم.
عقل بدون نرده کشی اخلاقی صاحب خود را از پای در میآورد. عقل در پی مال است. اگر تجارتی سودمند باشد انسان انجام میدهد حتی اگر یک جامعه را کاملا خراب کند. چیزی که در جهان به خاطر تجارت جنسی انجام شده و خانههایی را خراب کرده است. جهان غرب تنها با ابزار زن و با همین ماهوارهها با جهان جنگیده است.
سامان دادن مؤمن با صدها ارزش:
تا خودمان را حفظ نکنیم و تا فرزندانمان را حفظ نکنیم و تا خانواده را نگه نداریم در خطر بزرگی خواهیم بود. خطری که از جنگ نظامی به دور است و خطر فرهنگی است که به فروپاشی انسان از دورن منجر میشود. خداوند میفرماید:
﴿ وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ﴾
﴿ و در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد.﴾
مؤمن به صدها ارزش پایبند است که او را از دروغگویی، خیانت، پایمال کردن حقوق دیگران و خوردن حقشان و ایجاد رعب وحشت به نفع خود و سامان دادن خود با نابسامان کردن دیگران باز میدارد. بنابراین موفقیت از دیدگاه آنان معیار حق و باطل و معیار درست و نادرست است.
هیچ معیار قراردادی منتج از ارزشهای اخلاقی نیست بلکه معیار مورد اعتماد آنان از غریزه، شهوت جنسی، شهوت مال و منافع و تمایلات شخصی نشات گرفته است اما در جهان اسلام ما:
﴿ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ ﴾
﴿ حکم فقط از آن خدا است. ﴾
نعمتهای خداوند بیشمار است:
بار دیگر میگویم که شاید نعمتهای بیشماری داشته باشید. من در مراسمهای عید بیان کردم که یکی از علمای دمشق عادت داشت در روز اول دوستانش را به گورستان ببرد تا ارزش زندگی را بدانند. شما زنده و روزی دارید و قلب شما میزند و میتوانید توبه و استغفار نمایید و علم کسب کنید و کار نیک نمایید و در روز دوم آنان را به بیمارستانها میبرد تا ارزش سلامتی را بدانند. خواب خوش دارید، زندگی میکنید، میبینید، میشنوید، حرف میزنید و قضای حاجت میکنید اما هیچ توجهی به اینها ندارید. در سلولها رشد غیرطبیعی نیست. گرفتگی شریان ندارید. نعمت سلامتی را بیشتر مردم دارند. توجهی به آن ندارند. این لیوان را به چند میخری امیرالمؤمنین؟ یک لیوان آب. گفت: با نیمی از فرمانرواییام. گفت: اگر نتوانی ادرار کنی؟ گفت: نیمی دیگر از سرزمینم را میبخشم.
در روز سوم آنان را به زندانها میبرد تا ارزش آزادی را بدانند. مورد تعقیب نیستید. آگهی پیگیری ندارید. در خانه با آرامش میخوابید. با نعمت امنیت چه کردید؟ با نعمت زندگی چه کردید آیا به سوی خدا بازگشتید و توبه کردید؟ با نعمت سلامتی چه کردید؟ آیا نیروی اطاعت خداوند را داشتید؟ با نعمت امنیت چه کردید؟ آیا با آن به کار نیک پرداختید؟
در روز چهارم آنان را به تیمارستان میبرد تا ارزش عقل را بدانند. بیشتر مردم از نعمت زندگی، نعمت سلامتی، نعمت آزادی و نعمت عقل برخوردارند و نعمتی بالاتر از تمام این نعمتها وجود دارد و آن ایمان به یگانه خالق این هستی است. آیا باور میکنید در کشورهای شرق آسیا کسانی هستند که موش را خدا میدانند. من با چشم خودم در معبدهایشان دیدم که موشها روی شانهها وسرهایشان بود.چون خدایشان بود. آیا باور میکنید در شرق آسیای دور کسانی آلت تناسلی مرد را میپرستند؟! کسانی گاوپرست و کسانی بت پرست و کسانی موج دریا پرست و کسانی آتش پرست هستند. آیا از این نعمت بالاتر وجود دارد که خداوند قهار را بپرستیم؟ خالق آسمانها و زمین را بپرستیم؟
عظمت و اصول دین بر مسلمانان حاکم است:
آنان در این نظریه بر این باورند که باید قدرت به حساب حق باشد و وسیله هر چند پلید باشد این هدف را توجیه میکند و اصول فدای منافع میشود. وقتی جبله بن ایهم از جمله پادشاهانی که به اسلام گرویده بود مشغول طواف کعبه بود و یکی از بدویان ردایش را لگد کرده بود و وی او را چنان زده بود که بینیاش شکسته بود و آن اعرابی بدوی به سیدنا عمر شکایت کرد و ایشان آن پادشاه را خواست و به او گفت: آیا این فزاری مجروح راست میگوید؟ گفت: من کسی نیستم که چیزی را پنهان کنم. من آن جوان را ادب کردم و حق خودم را با دست خودم پس گرفتم. عمر گفت: آن جوان را از خود خشنود کن باید رضایتش را بگیری. هنوز دستانت به خونش آلوده است یا اینکه الآن بینیات را خواهد شکست و همان کاری که با او کردی با تو خواهد کرد. گفت: ای امیر، چطور چنین چیزی ممکن است؟! او یک کوچه بازاری است و من صاحب تاج و تختم؟! چطور راضی میشوی ستاره به زمین افتد؟ عمر گفت: ما باورهای جاهلی و غرورهای خودخواهانه را خاک کردهایم و کاخ جدیدی بر روی آن ساختهایم و مردم آزاد و برده نزد ما یکسان و برابر هستند. گفت: من اشتباه فکر میکردم که نزد تو قویتر و عزیزترم. اگر مرا مجبور کنی من مرتد میشوم. عمر گفت: گردن مرتد با شمشیر زده میشود. جهانی که ما میسازیم هر شکافش با شمشیر برطرف میشود و برترین مردم با بندهی عیار برابر است.
عمر چه کرد؟ فرمانروا را فدا کرد اما اصول را فدا نکرد. این عظمت دین است. اصولی که بر ما حاکم است. از عایشه رضی الله عنها روایت است که فرمود:
(( أَنَّ قُرَيْشًا أَهَمَّهُمْ شَأْنُ الْمَرْأَةِ الْمَخْزُومِيَّةِ الَّتِي سَرَقَتْ فَقَالُوا: وَمَنْ يُكَلِّمُ فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالُوا: وَمَنْ يَجْتَرِئُ عَلَيْهِ إِلَّا أُسَامَةُ بْنُ زَيْدٍ حِبُّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَكَلَّمَهُ أُسَامَةُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَتَشْفَعُ فِي حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ ثُمَّ قَامَ فَاخْتَطَبَ ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا أَهْلَكَ الَّذِينَ قَبْلَكُمْ أَنَّهُمْ كَانُوا إِذَا سَرَقَ فِيهِمْ الشَّرِيفُ تَرَكُوهُ وَإِذَا سَرَقَ فِيهِمْ الضَّعِيفُ أَقَامُوا عَلَيْهِ الْحَدَّ وَايْمُ اللَّهِ لَوْ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ سَرَقَتْ لَقَطَعْتُ يَدَهَا ))
(( موضوع دزدى یک زن از قبیلهی بنی مخزوم براى قریش بسیار مهم بود (از اینکه دستش قطع شود ناراحت بودند) گفتند: چه کسى باید در این مورد با رسول خدا صحبت کند؟ گفتند: به جز اسامه پسر زید که محبوب پیغمبر است چه کسى جرأت خواهش براى این موضوع را دارد؟ اسامه با پیغمبر صحبت کرد، پیغمبر به اسامه گفت: آیا براى جلوگیرى از اجراى یکى از حدود الهى شفاعت مىکنى؟! سپس بلند شد، به سپاس و ستایش خداوند پرداخت، آنگاه گفت: ملّتهاى گذشته تنها به خاطر این به هلاکت رسیدند که وقتى یکى از اشراف دزدى مىکرد او را آزاد مىکردند، اگر یک نفر فقیر و بیچاره دزدى مىکرد، حد ومجازات را بر او اجرا مىنمودند، قسم به خدا اگر فاطمه دختر محمّد دزدى کند دستش را قطع خواهم کرد. ))
[ [متفق عليه از عائشه ] ]
از عبدالله بن رواحه صحابی جلیل رسول الله روایت است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم او را نزد یهود خیبر فرستاد تا خرمای آنان را بر اساس یک پیمان از پیش تعیین شده بستاند. از جابر بن عبدالله روایت است که گفته است: ((خداوند خیبر را به دست پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فتح كرد و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آن را به شرط پرداخت نصف، در دست خودشان باقى گذاشت. هنگامى كه ميوهها رسيد عبد الله بن رواحه را به سوى آنان روانه كرد و مقدار خرما را اندازهگيرى كرد. سپس به آنان فرمود ای گروه یهود شما منفورترین مخلوقات نزد من هستید که پیامبران خداوند عزوجل را کشتید و به خداوند دروغ بستید ولی نفرت من به شما باعث نمیشود حق شما را پایمال کنم و بیست هزار پیمانه از خرما را اندازه گرفتهام، اگر خواستید بردارید و اگر نخواستید از آن من خواهد بود. آنان گفتند: با این کار عدالت در آسمانها و زمین برقرار شد. ما برداشتیم لذا از ما بگیرید.))
[ [ احمد از جابر بن عبد الله] ]
مقایسهی انسان براساس دیدگاه غربی و انسان در پرتو قرآن:
برادران گرامی، هدف وسیله را توجیه میکند. برای منافع اصول را فدا میکنیم. این گونه باور دارند و میاندیشند و از چنین تفکری حرف میزنند. بنابراین انسان بر اساس دیدگاه غرب موجودی است که تسلیم غریزه است که جنبهی مادی و حیوانی را در بر میگیرد اما انسان در پرتو قرآن موجودی درجه یک است که تحت حکم و فرمان ارزشهایی خدایی است و این جانب معنوی و آرمانی انسان را در بر میگیرد. انسان از نظر آنان در پی منافع خاص خود حتی به ضرر دیگران میباشد. اما انسان در اسلام میان منافع خصوصی و عمومی توازن برقرار میکند. اصول فراوانی برای تنظیم منافع خصوصی و عمومی وجود دارد و این دو با هم تداخل و تعارض ندارند. انسان در غرب خودخواه است و دیگران را نفی میکند و دیگری را نمیبیند و تحقیرش میکند. تا زمانی که قدرت دارد کسی دیگر را نمیبیند و تا زمانی که قدرت داشته باشد از دیگران سوءاستفاده میکند و اگر لازم باشد دیگران را از بین میبرد. اما انسان در اسلام موجودی دگرگراست و دیگران را احترام میکند و بزرگ میشمارد و با آنان رفتار خوبی دارد. ارزشهای آنان نسبی است اما ارزشهای اسلامی ثابت است زیرا از وحی آسمان سرچشمه دارد. واقعگرایی آنان فرصت طلبانه است و حق در آن از بین میرود اما واقعگرایی اسلامی آسان گیری و رفع آشفتگی و پرهیز از افراط و تفریط است. هدف آنان بهشت زمینی است اما هدف اصلی مؤمن بهشت اخروی است. اگر بهشت زمین را به آن پیوست کرد اشکالی ندارد ولی اصل این است که برای آخرت کار کنید برای بهشتی که پهنای آن به اندازهی آسمانها و زمین است.
برادران بزرگوار، اما اینان که هر روز بسیاری از مسلمانان را میکشند و خانهها را از بین میبرند ببینید در کتابهای مقدس خود چه دارند. میگویند: هر کس به صورت یک اسرائیلی زند گویا به محضر الهی اهانت کرده است - این در کتاب هایشان آمده است - دیگران و غیریهودیان در دین آنان چارپا و حیوان محسوب میشوند اما خداوند متعال که راستگوترین راستگویان است، در قرآن کریم میفرماید:
﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ﴾
﴿ اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. ﴾
در تلمود آنان غیر یهودیان چارپا و حیوان هستند. فقهای تلمود میگویند: پزشک یهودی متخصص نباید هرگز شخصی از سایر ادیان را درمان کند حتی اگر دستمزد هم بگیرد اما اگر پزشک یهودی غیرمتخصص باشد باید با درمان دیگر ملتها تجربه کسب کند. ایشان صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید:
(( مَنْ تَطَبَّبَ وَلَمْ يُعْلَمْ مِنْهُ طِبٌّ قَبْلَ ذَلِكَ فَهُوَ ضَامِنٌ ))
(( كسى كه بدون داشتن پيشينه پزشكى طبابت كند، ضامن است. ))
[ [ نسائي از عَمْرِو بْنِ شُعَيْبٍ از پدرش از پدربزرگش] ]
اما از نظر آنان باید این پزشک در میان سایر امتها کاروزیده شود. دیگران نباید غذای یهودیان را دست بزنند و اگر دست بزنند باید آن را فوری در سطل آشغال بیندازد. خداوند میفرماید:
﴿ الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ ﴾
﴿ امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده و طعام كسانى كه اهل كتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است ﴾
یهودی میتواند با غیر یهودی معاملهی ربایی انجام دهد و اجازه دارد از دیگر ملتها سوء استفاده و دزدی کند و شهادت دروغ بدهد و بکشد و دروغ ببندد و فریب دهد و تجاوز کند وانتقام بگیرد و چشم به زنان آنان داشته باشد. تمام اینها در تلمود است. انباشتهای از خرافات در آن است. تلمود این است. آنان این گونه باور دارند. اندکی پیش نگفتم: هیچ نعمتی بالاتر از عقیدهی درست نیست. این واقعیت را در خطبهی دوم به شکل عملی مورد تأکید قرار میدهیم.
خودتان را محاسبه کنید پیش از آن که محاسبه شوید و میان خود وپروردگارتان ارتباط برقرار کنید تا سعادتمند شوید. بدانید که فرشتهی مرگ از ما گذر کرده و به دیگری رسیده و از دیگران گذر خواهد کرد و به ما خواهد رسید پس به هوش باشیم. هوشیار کسی است که خود را خوار کند و برای پس از مرگ بکوشد و ناتوان کسی است که از هوای نفس پیروی کند و آرزوهای بلند و دراز از خدا طلب نماید.
أشهد أن لا إله إلا الله ولي الصالحين، وأشهد أن سيدنا محمداً عبده ورسوله، صاحب الخلق العظيم، اللهم صلِّ وسلم وبارك على سيدنا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين.
قدرت حق ساز نیست اما حق قدرت ساز است:
بر خلاف عادتم در خطبههای نماز جمعه برخی از عقاید دشمن را برایتان بیان نمودم تا خداوند را به خاطر نعمت عقیدهی درست شکر کنید و میان قرآن و سنت پیامبر عدنانی و میان عقاید ناباورانه و ناپسند و غیرقابل قبول دشمن مقایسه نمودم. خونریزی و غصب زمین و نابودسازی خانهها و کشتن کودکان در جهان تمام اینها از نظر آنان توجیه دارد و بر اساس کتابهای دینی آنها توجیه میشود. اما واقعیت چیزی دیگر است و قدرت انسان هر چه قدر هم زیاد باشد محدود است و علم هر چه پیشرفت کند باز ناتوان است و انسان خودخواه به نابودی میافتد. رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است:
(( الْكِبْرِيَاءُ رِدَائِي وَالْعَظَمَةُ إِزَارِي فَمَنْ نَازَعَنِي وَاحِدًا مِنْهُمَا قَذَفْتُهُ فِي النَّارِ ))
(( تکبر ردای من و عظمت ازار و شلوار من است، پس هر کس در یکی از آن دو با من ستیز کند او را در آتش میافکنم. ))
[ [مسلم از أَبِي هُرَيْرَه ] ]
تکیه بر قدرت به تنهایی هدف را محقق نمیکند آن هم تا زمانی که تا حد بالایی با شنیدن سخن طرف دیگر همراه نباشد و دیدگاه دیگری شناخته نشود و منافع وی و خصوصیات و احترام او رعایت نشود و مشکلات مظلومان در جهان حل نشود، مشکل همچنان باقی میماند و گاهی بحرانی میشود. پس قدرت حق ساز نیست اما حق قدرت میآورد و قدرت بدون حکمت صاحبش را نابود میکند.
محاسبهی نتایج ستم و تخمین واکنشها نسبت به آن غیرممکن است:
برادران گرامی، به آنچه خواهم گفت دقت کنید: این چشم هر چه هم تیزبین باشد تا نور واسطه میان آن و چیزی که میبیند، نباشد ارزشی ندارد. این عقل انسان هر چقدر عالی باشد بدون وحی آسمان و بدون هدایت پروردگار زمین و آسمان به اشتباه خواهد رفت و خود را نابود خواهد کرد. نادان ترینهای زمین کسانی هستند که میدانند خداوند وجود دارد و هر چه خواهد میکند و هر لحظه معادلات قدرت را دگرگون میکند اما بدون ایمان به خدا حرکت میکنند و بدون ایمان به آخرت طی طریق میکنند و اینان همگی نادانترین مخلوقات خدا هستند.
برادران، یک نکتهی دیگر: اینانی که در مقابل چیزی که تروریسم مینامند میایستند اگر از خودشان بپرسند که چرا این جوانان به استقبال مرگ میروند؟ خود اینان خواهند دید که نیاز شدید به یک گام مؤثر دارند تا خود را از زنجیرهی وحشت منتظر و سریالهای دشمنی با مظلومین نجات دهند.
برادران، نتایج ستم و واکنشها به آن را نمیتوان تخمین زد. واکنش مظلومان مانند ترکشهای بمبها است که در هر جایی پرت میشوند و بدون هدف برخورد میکنند. واکنش مظلومین و آشفتگان را نمیتوان محاسبه کرد و مسیر آن را تبیین نمود. واکنش آنان از حد شرع و عقل هم فراتر رفته و چون ترکشهایی به اطراف پراکنده میشوند.
برادران، مردمانی که بیشترین حرص بر زندگی را دارند وقتی با کسی که بدون توجه به سود زندگیاش را رها کند و نام خود را در لیست قربانیان قرار دهد به شدت شگفت زده خواهند شد. بیشترین چیزی که انسان قوی دارد این است که زندگی ضعیف را از بین ببرد و اگر ضعیف بخواهد برای به لرزه انداختن هستی قوی، گرانبهاترین چیزی که دارد - یعنی زندگیاش - را تقدیم کند این ناتوان از او قوی تر خواهد شد. گفته شده:
جنگ با انسان شروع شد سپس میان دو ابزار و سپس میان دو عقل ادامه یافت و به انسان ختم شد. برادران عزیز، سخن از قدرت ناشی از ضعیف فراخوانی به خشنود بودن نسبت به ضعف یا سکوت نیست بلکه فراخوانی به احساس قدرت است حتی در حالت ضعف و ناتوانی، پس باید در هر ضعفی در پی قدرتی نهفته باشیم. اگر مسلمانان مخلصانه در پی این باشند حتما آن را خواهند یافت و ناتوانی تبدیل به توانمندی خواهد شد زیرا ضعیف قدرتی نهان در خود دارد که خداوند در حفظ و مراعات آن وی را یاری میدهد، بنابراین قدرت ضعیف کوهها را میلرزاند و دژها را نابود میکند. خداوند میفرماید:
﴿ وَلِلهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴾
﴿ و سپاهيان آسمانها و زمين از آن خداست و خدا همواره داناى سنجيده كار است. ﴾
برادران بزرگوار، ما تنها میتوانیم در سرزمینهای اشغالی برای برادران خود دعا کنیم که خداوند آنان را بر دشمن درندهی آنان پیروز نماید. بر این گاو نر مبتلا به جنون گاوی و حتی جنون انسانی. از خداوند میخواهیم آنان را پیروز گرداند و یاری نماید و بهشت را درعوض به کسانی دهد که جان خود را از دست داده و شهید شدهاند.
پروردگارا، ما را در زمرهی كسانى كه هدايت فرمودهاى هدايت فرما و در زمرهی آنان كه عافيت بخشيدهاى قرار ده و ما را در زمرهی آنان كه به ايشان مهر ورزيدهاى مورد مهر قرار ده و در آنچه كه به ما ارزانى داشتهاى بركت عطا فرما و ما را از شرّ حكمى كه براى معصيتكاران مقرّر داشتهاى حفظ كن، زيرا تویى كه فرمان میدهى و كسى را بر تو فرمانى نيست و همانا خوار نگردد آنكه تواش مورد مهر قرار داده و دوست خود گرفتهاى و عزيز و محترم نباشد آنكه او را دشمن داشتهاى، والا و بزرگ و رفيعى اى پروردگار ما و در آنچه فرمان دادی سپاس میگزاریم و از تو آمرزش میخواهیم و به درگاه تو توبه میکنیم.
پروردگارا، عمل نیکی به ما ارزانی کن که ما را به تو نزدیک کند. پروردگارا، به ما بده و ما را محروم مکن. ما را گرامی بدار و خوار مکن. ما را ترجیح بده و دیگران را بر ما ترجیح مده. ما را راضی کن و از ما راضی شو. ای پروردگارا عالمیان ما را از بندگان صالح خود قرار بده و چهرههای ما را با ثروت حفظ کن و با فقر خوار مکن تا از بدترین مخلوقات گدایی نکنیم و گرفتار ستایش کسی که داد و مذمت کسی که نداد نشویم در حالی که تو فراتر از همه هستی و صاحب دادن هستی و گنجینههای زمین و آسمان فقط در دست توست. پروردگارا، دلهای ما را اصلاح کن، میانهی ما را اصلاح کن ای پروردگار عالمیان. دین ما را که نگه دارندهی امور ماست برای ما اصلاح کن و دنیای ما را که زندگی ما در آن است برای ما اصلاح کن و آخرتمان را نیک بدار که بازگشت ما به آن جاست و از همه چیز در زندگی برای ما خیر قرار بده و مرگ را بر ما آسان کن ای سرور ما ای مولای ما ای پروردگار جهانیان. بار خدایا با حلال خود ما را از حرام خود بی نیاز کن و با طاعت خود ما را از نافرمانی حفظ بفرما و با فضل و کرم خویش ما را از غیر خود بی نیاز بفرما. پروردگارا، ما را از مکر خود ایمن مدار و ستر و پوشش خود را از ما بر مدار و یاد خود را از ذهن ما فراموش منما ای پروردگار عالمیان. خدایا به لطف و رحمت خود ما را از باران سیراب کن و ما را از ناامیدان مگردان و ما را با قحطی هلاک مکن ای پروردگار عالمیان. خدایا به لطف و رحمت خود اسلام و مسلمانان را با عزت فرما و شرک و مشرکین را خوار فرما، بارخدایا متولیان امور مسلمین را به آنچه دوست داری و میپسندی موفق بدار، چرا که تو بر هر چه بخواهی توانایی و از هر کس بر اجابت شایسته تری.