- حديث شريف / شرح الحديث الشريف
- /
- حدیثهای متفرقه
سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد امین. بار خدایا تنها آنچه به ما آموختی را میدانیم و تو بسیار دانا و حکیم هستی. بار خدایا چیزی به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آنچه به ما آموختی بهره مند ساز و بر علم ما بیفزای و حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمرهی کسانی قرار بده که به سخن گوش فرا مىدهند و بهترين آن را پيروى میكنند و با رحمت خود ما را از جملهی بندگان صالح خود قرار بده..
انسان مختار است که راه ایمان را برگزیند یا کفر را:
رمضان که در آستانهی آن قرار داریم ماه تقو است. امروز اگر خدا بخواهد دربارهی نیمهی شعبان سخن خواهیم گفت. اندکی دربارهی این ماه مبارک سخن میگوییم و پیش از هر چیزی ناگزیر از بیان یک مقدمهایم.همه میدانید که خداوند سبحان میفرماید:
﴿ وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾
(و براى هر كسى قبلهاى است كه وى روى خود را به آن [سوى] میگرداند پس در كارهاى نيك بر يكديگر پيشى گيريد هر كجا كه باشيد خداوند همگى شما را [به سوى خود باز] میآورد. در حقيقت خدا بر همه چيز تواناست.)
﴿ وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ﴾
(و براى هر كسى قبلهاى است كه وى روى خود را به آن [سوى] میگرداند، پس در كارهاى نيك بر يكديگر پيشى گيريد.)
﴿ وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ﴾
﴿و براى هر كسى قبلهاى است كه وى روى خود را به آن [سوى] میگرداند، پس در كارهاى نيك بر يكديگر پيشى گيريد.﴾
﴿ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ﴾
﴿ پس در كارهاى نيک بر يكديگر پيشى گيريد.﴾
﴿ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً﴾
(هر كجا كه باشيد خداوند همگى شما را [به سوى خود باز] میآورد.)
آمادگی برای رمضان با عبادات بسیار در شعبان:
ای برادران بزرگوار، رمضان یکی از فصلهای عبادت است. یکی از فصلهای ذکر خدا و روی آوردن به او و کارهای نیک. فصل قرآن است، بنابراین نباید انسان ارتباطی از روی عادت با خدا داشته باشد. باید تلاش کند گوی سبقت را برباید. یک نکتهی دقیق وجود دارد که ما را به شعبان یا نیمهی شعبان میرساند و آن این که باید یک دورهی تجربی وجود داشته باشد. باید آماده شد. باید یک رژیم گرفت اگر این تعبیر درست باشد. این چیزی است که تا ابتدای رمضان وجود دارد.این بدن و این روح از همان ابتدای رمضان نمیتواند بلافاصله همه چیز را رها کند، بنابراین اگر انسان از نزدیک شدن این ماه مبارک در شهر شعبان مطلع شود و خود را از برخی از مشغولیتها فارغ گرداند و برای لقاء الله، ارتباط، استغفار، محبت، شوق خدا در رمضان آماده شود، شاید در ابتدای رمضان حالت تازه ای داشته باشد. به خود متکی گردد و در این ماه مهربان به روزه و نماز و ذکر و عبادت و تلاوت و تدبر و کار نیکی بپردازد که باعث خشنودی الله شود.
در حقیقت دربارهی موضوع نیمهی شعبان روایت بسیار آمده است اما اکثر این روایات فراوان نادرست است و حدیث صحیح در این میان جایی است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است:
(( عن أُسَامَةُ بْنُ زَيْدٍ قَالَ قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ لَمْ أَرَكَ تَصُومُ شَهْرًا مِنَ الشُّهُورِ مَا تَصُومُ مِنْ شَعْبَانَ ، قَالَ: ذَلِكَ شَهْرٌ يَغْفُلُ النَّاسُ عَنْهُ بَيْنَ رَجَبٍ وَرَمَضَانَ ، وَهُوَ شَهْرٌ تُرْفَعُ فِيهِ الأَعْمَالُ إِلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ فَأُحِبُّ أَنْ يُرْفَعَ عَمَلِي وَأَنَا صَائِمٌ ))
((از اسامه بن زید روایت شده که گفته است: گفتم ای رسول الله، ندیدهام که در هیچ ماهی مانند شعبان روزه بگیری؟! فرمود: این ماهی است میان رجب و رمضان که مردم از آن غفلت میورزند و ماهی است که در آن اعمال به سوی پروردگار جهانیان بالا برده میشود و دوست دارم عملم در حالی بالا برده شود که روزهام))
اعمالی که پیامبر و یارانش جهت آمادگی برای رمضان انجام میدادند:
نکتهای دیگر، از انس رضی الله عنه روایت است که گفت:(( كان أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم إذا نظروا إلى هلال شعبان أكبوا على المصاحف يقرؤونها ، وأخرج الأغنياء زكاة أموالهم ليتقوى بها الضعيف والمسكين على صيام رمضان ، ودعى الولاة أهل السجن فمن كان عليه حد أقاموه عليه وإلا فخلوا سبيله ، وانطلق التجار فقضوا ما عليهم ، وقضوا ما لهم ، حتى إذا نظروا هلال رمضان اغتسلوا واعتكفوا))
((یاران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وقتی به هلال شعبان مینگریستند به قرآنها روی میآوردند و مدام میخواندند و ثروتمندان زکات اموالشان را میپرداختند تا ناتوانان و بینوایان بتوانند روزه بگیرند و والیان زندانیان را فرا میخواندند و اگر کسی حدی داشت بر او اجرا میشد و اگر نداشت آزاد میشد و تاجران بدهیهای خود را میپرداختند و طلب خویش را دریافت مینمودند تا آنگاه که هلال رمضان میدیدند غسل میکردند و معتکف میشدند))
(( اللَّهُمَّ إِنَّكَ عُفُوٌّ كَرِيمٌ تُحِبُّ الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنِّي))
((بار خدایا تو بسیار بخشنده و بزرگواری و بخشش را دوست داری پس مرا ببخش.))
نکتهی دیگر: طبیعتا پیش از آنکه این حدیث را بخوانیم، آنچه در برخی از کتابها دربارهی نماز مخصوص و دعای مخصوص آمده است از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نبوده و بی اساس است. انسان در حدود سنت باقی میماند. نماز الفیه بنا به قول برخیها و دعای مخصوص وجود دارد. اینها از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نقل نشده است و ما همیشه پایبند سنت هستیم. امیدواریم که این کار خالصانه و درست باشد. خالص برای خدا و درست طبق سنت رسول الله باشد که پیامبر آن را به جای گذاشته است.
اسلام کاملا به مسائل مربوط به انسان پرداخته است:
طبیعتا همه میدانید که هر چیزی که در دین ایجاد شود بدعت است و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید:((كُلُّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ ، وَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلالَةٌ ، وَكُلُّ ضَلالَةٍ فِي النَّارِ . . .))
((هر چیز تازهای بدعت است و همهی بدعتها گمراهی هستند و هر گمراهی در آتش است...))
﴿ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً ﴾
(امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم.)
﴿ وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ * فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ ﴾
(و اگر [او] پارهاى گفتهها بر ما بسته بود * دست راستش را سخت میگرفتيم * سپس رگ قلبش را پاره میکرديم * و هيچ يك از شما مانع از [عذاب] او نمىشد.)
هر چیزی که از رسول الله وارد نشده است اگر از باب ذکر و نافله انجام دادید پذیرفته است اما اگر گفتید این عبادت است خیر، پذیرفته نیست، زیرا:
((كُلُّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ وَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلالَةٌ وَكُلُّ ضَلالَةٍ فِي النَّارِ . . .))
((هر چیز تازهای بدعت است و همهی بدعتها گمراهی هستند و هر گمراهی در آتش است...))
موارد جدید عقیدتی و عبادتی بدعت است اما از باب ذکر اختیاری است:
مسائل تازه در عقاید و عبادات بدعت است اما اگر از باب ذکر، نافله، درود، خواندن قرآن و شبیه آن باشد و نگویید از دین است، این اختیاری است و از باب کار نیک است و این استفاده و یا ضرری ندارد. این را به این دلیل میگویم که انسان از هر کسی نشنود که بگوید از رسول الله صلی الله علیه وآله سخنی دربارهی این شب یعنی نیمهی شعبان وارد نشده است، بنابراین باید در حد سنت بمانیم.((عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهم عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فَقُومُوا لَيْلَهَا وَصُومُوا نَهَارَهَا ، فَإِنَّ اللَّهَ يَنْزِلُ فِيهَا لِغُرُوبِ الشَّمْسِ إِلَى سَمَاءِ الدُّنْيَا فَيَقُولُ: أَلا مِنْ مُسْتَغْفِرٍ لِي فَأَغْفِرَ لَهُ ؟ أَلا مُسْتَرْزِقٌ فَأَرْزُقَهُ ؟ أَلا مُبْتَلًى فَأُعَافِيَهُ ؟ أَلا كَذَا ؟ أَلا كَذَا ؟ حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ ))
((از علی بن ابی طالب روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: شب نیمهی شعبان را نماز بخوانید و روز آن را روزه بگیرید، چرا که خداوند در آن هنگام غروب خورشید به آسمان دنیا فرود میآید و میفرماید: آیا کسی هست که طلب آمرزش کند تا من او را بیامرزم؟ آیا کسی هست که طلب روزی کند تا او را روزی دهم؟ آیا کسی هست که بیمار باشد تا او را شفا دهم؟ آیا چنین و چنان است؟ تا زمانی که خورشید طلوع نماید))
(( خمس ليالٍ لا ترد فيهن الدعوة ))
((پنج شب هست که دعا در آن رد نمیشود))
غنیمت شمردن اوقاتی که خداوند آنها را بزرگ داشته است:
ما در خطبه گفتیم: خداوند متعال اراده فرموده برخی از اوقات را به لطف خود اختصاص دهد: مثلا از ساعتهای شب یک سوم پایانی را اختصاص داده و فرموده است:﴿ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ * آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ * كَانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ * وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ﴾
(پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند * آنچه را پروردگارشان عطا فرموده میگيرند زيرا كه آنها پيش از اين نيكوكار بودند * و از شب اندكى را مىغنودند * و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش میکردند.)
((لَوْ يَعْلَمُونَ مَا فِي الْعَتَمَةِ وَالصُّبْحِ لأَتَوْهُمَا وَلَوْ حَبْوًا ))
((اگر مردم میدانستند چـه ثواب و پاداشى در نماز عشاء و نماز صبح است به مسجد میآمدند اگر چه به صورت خزيدن باشد.))
(( عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِي اللَّهم عَنْهم أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهم عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: مَنِ اغْتَسَلَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ غُسْلَ الْجَنَابَةِ ثُمَّ رَاحَ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَدَنَةً ، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الثَّانِيَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَقَرَةً ، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الثَّالِثَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ كَبْشًا أَقْرَنَ ، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الرَّابِعَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ دَجَاجَةً ، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الْخَامِسَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَيْضَةً ، فَإِذَا خَرَجَ الإِمَامُ حَضَرَتِ الْمَلائِكَةُ يَسْتَمِعُونَ الذِّكْرَ ))
((از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که: رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: آن که در روز جمعه مانند غسل جنابت غسل نمايد و سپس در ساعت اولی برود، مثل آن است که شتری را صدقه کرده باشد و آن که در ساعت دوم برود، مانند آن است که گاوی را صدقه کرده باشد و آن که در ساعت سوم برود، مانند آن است که گوسفند شاخداری را صدقه کرده است و آن که در ساعت چهارم برود، مثل آن است که مرغی را صدقه کرده باشد و آن که در ساعت پنجم برود، مثل آن است که تخم مرغی را صدقه کرده باشد و چون امام بر آيد، فرشتگان برای شنيدن خطبه حاضر میشوند.))
مادامی که خداوند این روز، این ساعت، این ماه و یا این هفته را به یکی از ويژگیها از جمله تجلی، توفیق و استجابت دعا اختصاص داده است پس انسان باید در موقعیتی قرار گیرد که خداوند آن را اراده کرده است، بنابراین:
(( خمس ليلٍ لا ترد فيهن ؛ الدعوة أول ليلة من رجب ، وليلة النصف من شعبان ، وليلة الجمعة ، وليلة الفطر ، وليلة النحر ))
((پنج شب است که دعا در آن رد نمیشود: دعا در اولین شب رجب، نیمهی شعبان، شب جمعه، شب عید فطر و شب عید قربان.))
دعا سلاح مؤمن است:
در این شب اگر کسی نیازی داشته باشد و یا مشکلی داشته باشد و یا از کم بودن روزی گله نماید و یا از سستی وناتوانی بدنی و یا سختی زندگی و یا سختی کار گلهای دارد باید دعا کند. هیچ چیز از دعا نزد خداوند محبوبتر نیست. چیزی از دعا بیشتر اکرام خداوند را جلب نمیکند. دعا سلاح مومن است.((عَنْ سَلْمَانَ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهم عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: إِنَّ رَبَّكُمْ حَيِيٌّ كَرِيمٌ يَسْتَحْيِي مِنْ عَبْدِهِ أَنْ يَرْفَعَ إِلَيْهِ يَدَيْهِ فَيَرُدَّهُمَا صِفْرًا أَوْ قَالَ خَائِبَتَيْنِ))
((از سلمان از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم روایت است که فرمود: پروردگار شما بسیار با حیا و بخشنده است و از بندهاش شرم دارد که دستانش را به سوی او بلند نماید و او بخواهد آن را خالی یا فرمود بدون نتیجه باز گرداند.))
و میفرمود:
((أرحنا بها يا بلال ))
((ما را با آن آرامش ببخش ای بلال))
﴿ وَأَوْصْانِي بِالصّلاةِ والزَّكَاةِ مَا دُمْت حَيّاً ﴾
(و تا زندهام به نماز و زكات سفارش كرده است.)
برخی از آثاری که به مناسبت نیمهی شعبان وارد شده است:
نکتهای دیگر:((عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: فَقَدْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهم عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ لَيْلَةٍ فَخَرَجْتُ أَطْلُبُهُ فَإِذَا هُوَ بِالْبَقِيعِ رَافِعٌ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ: يَا عَائِشَةُ أَكُنْتِ تَخَافِينَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْكِ وَرَسُولُهُ ؟ قَالَتْ: قَدْ قُلْتُ وَمَا بِي ذَلِكَ وَلَكِنِّي ظَنَنْتُ أَنَّكَ أَتَيْتَ بَعْضَ نِسَائِكَ ، فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَنْزِلُ لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا فَيَغْفِرُ لأَكْثَرَ مِنْ عَدَدِ شَعَرِ غَنَمِ كَلْبٍ ))
((از عائشه روایت است که گفت شبی آن حضرت صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ را نزد خود نیافتم (و در جستوجوی او بیرون رفتم و) ناگاه او را در بقیع یافتم. آن حضرت صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: آیا میترسی که خدا و رسولش بر تو ستم کنند؟ عرض کردم: ای رسول خدا گمان بردم شاید پیش یکی دیگر از همسرانت تشریف بردهای. آن حضرت صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمود: خداوند در شب نیمهی شعبان به آسمان دنیا رحمات خاص نازل میفرماید و به اندازهی تعداد موهای گوسفندان قبیله کلب، بندگان خود را میآمرزد.))
(( عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهم عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: يَطَّلِعُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَى خَلْقِهِ لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فَيَغْفِرُ لِعِبَادِهِ إِلا لاثْنَيْنِ مُشَاحِنٍ وَقَاتِلِ نَفْسٍ ))
((از عبد الله بن عمر روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: به درستی که خداوند متعال در شب نیمهی شعبان تمامی بندگانش را میبخشاید مگر جنگ افروز سرسخت و قاتل.))
روزهی روزهای شوال کامل کننده و روزهی شعبان جهت آمادگی و پیشواز است:
باری دیگر و برای آخرین بار: گویی خداوند سبحان در این شب میخواهد ما برای عبادت او شب زنده دار باشیم و روز بعد از آن را روزه بگیریم. شاید خداوند به ما رحم نمود و ما را آمرزید و گشایشی در مشکلات ما ایجاد نمود و یا به عبارت دیگر شعبان آمادگی برای رمضان و پیشواز رفتن آن است. چگونه است که یک سنت پیشین آمادگی و پیشواز است و سنت بعدی تکامل بخش است.یعنی باید به نیکی این نماز را به پا دارید. برای حفظ رکعتهای فرض، چهار رکعت سنت قبل از آن برای آماده شدن میخوانید و رکعتهای پس از آن برای تکمیل آن است. چگونه است که از جمله معانی سنت قبلی- طبیعتا این برداشت اجتهادی است - آمادگی برای نماز فرض است و سنت بعدی برای تکمیل آنچه از فرض از دست رفته است. به همین ترتیب این ماه پربرکت یعنی ماه شعبان آمادگی برای رمضان است و شش روز شوال تکمیل آنچه از دست رفته است. روزی از روزهای رمضان آن طور که خدا خواسته بود نشده و روزهی شوال آن را تکمیل میکند و روزهی روزهای شعبان آمادگی برای ورود به رمضان است.
اسلام عقاید، معاملات و اخلاق است:
اکنون به ماه روزه باز میگردیم. همه میدانیم که اسلام شامل عقاید، عبادات، معاملات و اخلاق است. وقتی انسان اشتباه میکند گمان میکند اسلام تنها یک عقیده است. عقیدهای متین. اسلام عبادت است. گاهی کسی به اشتباه میپندارد که اسلام تنها عبادت است و بنابراین تنها نماز میخواند. اما نفل و نماز شب را نمیآموزد و علم خود را تقویت نمیکند و کار نیک خود را نمیافزاید. گویی اسلام از نظر او عبادت است. کسی که اسلام را عبادت میپندارد تنها بخشی از دین را فهمیده است و کسی که آن را عقیده میداند بخشی دیگر و آن که آن را معاملات و احکام شرعی میداند بخشی دیگر را دانسته است و آن که آن را اخلاق و قلب همراه عشق سرشار به خدا دانسته او نیز بخش چهارم را فرا گرفته است. اما اسلام تمام این بخشها را شامل میشود. بنابراین تنها کسی این دین را یاری میکند که تمام جوانب آن را درک کند. حداقل این است که عقیدهی محکمی داشته باشید.پس باید حرکت شما بر اساس چهار کلیت باشد و جهاد شما در چهار جبهه باشد و عقیدهی خود را از یک جهت تکامل بخشید و از سویی دیگر عبادت درست را تکمیل نمایید و نسبت به احکام فقهی به ويژه در عمل از سویی شناخت داشته باشید و قلب خود را در چهارمین مرحله پاک نمایید.
روزه در اسلام:
اکنون روزه در اسلام چه موقعیتی دارد؟ ما عقیده، عبادت، معاملات و اخلاق داریم. موقعیت آن در عبادات. در حقیت نماز ستون دین است. روزه، نماز، حج، جهاد و زکات... در نماز مفهوم روزه وجود دارد. انسان در روزه نه میخورد و نه مینوشد ولی در نماز نمیخوردف نمینوشد، سخن نمیگوید و حواسش پرت نمیشود. بنابراین بالاترین درجات روزه در نماز است و در نماز معنای حج نیز وجود دارد زیرا شما به سوی بیت الحرام روی میآورید و در نماز شهادتین را در قعده بر زبان میآورید:أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمداً عبده ورسوله. در نماز ارتباط با خدا وجود دارد. بنابراین تنها فرضی که به هیچ وجه ساقط نمیشود نماز است. فرض تکراری که به هیچ وجه ساقط نمیشود نماز است. نماز ستون دین است و رشتهی یقین و رأس عبادات و اوج عبادات است. معراج مؤمن به سوی پروردگار زمین و آسمانها است. نماز ذکر، تقرب، خشوع، نیایش، دعا، پاکی، حضور و نور است.
اکنون دقت کنید که روزه به خاطر نماز است و حج و زکات به خاطر نماز است. یادم رفت بگویم: در نماز معنای زکات نیز وجود دارد، زیرا شما فروشگاه خود را بستید و به سوی مسجد آمدید تا نماز بخوانید. این وقت میبرد. وقت بهایی دارد. اگر شما در دفتر خود باقی میماندید میفروختید و میخریدید. شما در نماز به گونهای روزهاید، زیرا خوردن، نوشیدن، سخن گفتن و توجه کردن را ترک میکنید. از حج نیز ويژگی روی کردن به خانهی خدا را میگیرید. از زکات جنبهی انفاق اصل مال یعنی وقت را میگیرید. از شهادتین گواهی به یگانگی خداوند را میگیرید.
بنابراین در نماز شهادتین است و در نماز نوعی روزه است و در نماز نوعی حج و زکات و در نماز نماز است. بنابراین اولین عبادت نماز است. اکنون روزه به خاطر نماز است. طبیعتا شما نماز میخوانید ولی خداوند میخواهد سطح این نماز را بالا برد. مال خود را زکات دادید تا نماز بخوانید. خداوند میفرماید:
﴿ خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾
(از اموال آنان صدقهاى بگير تا به وسيلهی آن پاك و پاكيزه شان سازى و برايشان دعا كن زيرا دعاى تو براى آنان آرامشى است و خدا شنواى داناست.)
بنابراین نماز ستون دین است. هر روز پنج بار نماز میخوانید. رمضان میآید سطح نماز بالا میرود. زکات میآید و سطح آن بالا میرود. حج میآید و سطح آن بالا میرود. و به این ترتیب...
فواید روزه:
اما سادگی و تنگ نظری است که گمان کنید روزه تنها یک فایده دارد. یعنی این بر انسان منطبق است. اگر به انسان دستوری داده شود و ارشادی شود در ذهن او یک هدف نقش میبندد. هوشمندان میگویند: دو نشان با یک تیر. یعنی در یک کار دو هدف محقق گردید. اما دستور خداوند فوائد بیشماری دارد. اگر برای مدت طولانی دربارهی فواید روزه برایتان بگویم تمام آن درست است. ما حق نداریم چیزی را نفی و چیزی را اثبات کنیم. خیر و فایدهی دستورات خداوند محدود نیست. یعنی اگر انسانی بگوید: روزه بگیرید تا سالم بمانید سخنان او درست است. اگر از پزشکی بپرسید: به شما میگوید: ماه رمضان برای حفاظت از این سیستمها، رودهها، معده، رگها، شریانهای خسته از هضم و تصویه و گردش خون و رگها است به طوری که وقتی انسان گرسنه میشود رگها تخلیه میشوند و در رودهها سلولهای مرده مصرف میشوند. اینها بحث درازی است که نیاز به پزشکان متخصص دارد.فواید روزه چیست؟ اگر گفتیم: روزه فوایدی دارد، درست است. آیا این به معنای نادرست بودن این سخن است؟ خیر. خداوند متعال اگر درست گفته باشیم تقوا را برجسته نموده است. میفرماید:
﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴾
(اى كسانى كه ايمان آوردهايد روزه بر شما مقرر شده است همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد كه پرهيزگارى كنيد.)
روزه اطاعت از خداوند و اخلاص برای او است:
اما به شکل ساده روزه اطاعت از خداوند متعال است. شما یکی از بندگان خداوند هستید و یک دستور الهی به شما شده و میگوید: روزه بر شما واجب است. شما وقتی پیش از هر چیزی روزه بگیرید احساس میکنید از خداوند اطاعت میکنید. این خداوندی که شما را آفریده دستور داده نخورید و نیاشامید و دستور به امری حلال داده است و دستورات فراوانی داده است.دروغ، دزدی، چشم چرانی، خیانت، تکبر، غرور را رها کنید. دستورات دین سرشار از امر و نهی است. اما آنچه در رمضان جالب توجه است این است که تمام این دستورات و نهی کردنها به طور مستقیم مربوط به منافع انسان است. اگر چشم از نامحرم بپوشد پاکدامنی است و میوه و ثمرهی پاکدامنی همبستگی زناشویی است.
اگر مال حلالی بخورد خداوند این مال را حفظ میکند. اگر فروتن باشد مردم او را دوست دارند. اگر راستگو باشد مردم به او احترام میگذارند. هر امر و نهی به طور مستقیم با منافع انسان در ارتباط است. اما اگر خداوند به شما میگوید: خوردن و نوشیدن را در خانه که تنهایید و آزاد هستید، رها کنید. زمانی که یخچال پر از لذت است و آب گوارای زلال وجود دارد و کسی نیست و درها و پنجرهها بسته است و شما به شدت تشنهاید، این اطاعت لذتی خاص دارد. این تنها برای خدا است. گویی با روزه عبادتی از عبادات خالصانه انجام شده است. شما اگر دروغ را رها کنید احساس افتخار میکنید. باعث شگفتی دیگران میشوید. مردم شما را میستایند. رها کردن دروغ را نمیدانید که برای تحسین مردم است یا برای اینکه خداوند از شما خشنود شود؟ خداوند میداند. رها کردن خیانت، تکبر، دیدگاهی هوشمندانه است یا بندگی برای خدا میباشد؟
نمی دانیم، موقعیتهایی هوشمندانهای وجود دارد که با موقعیتهای بندگی برخورد میکند. انسان گاهی به زیبایی بسیار متواضع است و مردم او را دوست دارند و در عین حال چنان غرور او را میگیرد که تنها خدا میداند اما در ظاهر تواضع دارد و اصل وی غرور است. این یک موقعیت هوشمندانه است. اما موقعیت دیگر، بندگی است. اما اگر وارد خانه شوید و روزه داشته باشید و بطری آب حاضر باشد و لیوانها آماده باشند و غذا لذیذ باشد و شما به شدت گرسنه باشید، اگر بخورید، نه زنا کردید و نه دزدی و نه دروغ و هیچ کاری نکردید و فقط خوردهاید، خداوند میفرماید:
﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴾
(اى كسانى كه ايمان آوردهايد روزه بر شما مقرر شده است همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد كه پرهيزگارى كنيد.)
این روزه ترک حلال است. گوشت خوک نمیخوریم. مسلمان شراب نمینوشد. اما خوردن غذای معمولی ممنوع است. آب نوشیدن ممنوع است. بنابراین بالاترین درجات بندگی برای خداوند با روزه شروع میشود؛ زیرا خداوند دستور داده حلال را رها کنید. گاهی مثالی مشاهده میکنیم که این را توضیح میدهد. پدری که به پسر خود اهمیت میدهد که به دندانهایش توجه کند و شاید خشونت ورزد از او میپرسد: آیا پیش از خواب دندانهایت را مسواک کردهای؟ میگوید: خیر. به او میگوید: برخیز. پتو را از روی او بر میدارد و دستور میدهد دندانهایش را مسواک بزند. این دستور اساسا به پسر است. اما اگر دستور دهد غذا نخورد، غذا هم لذیذ و فرزند هم گرسنه است و میگوید: چرا غذا نخورم؟ چه کردهام؟ خشنود نمیشود. اما اگر پسر در سطح بالایی باشد میگوید: چشم پدر. وقتی به او گفت: دندانهایت را مسواک بزن و به او دستور داد یا [گفت] دروغ نگو و این کار را نکن، این کار روشن است به نفع فرزند است اما غذا موضوعی دیگر است و خانواده همه پیرامون غذا هستند و دلیلی وجود ندارد اما میگوید: پسرم غذا نخور. پسر بگوید: چشم. این سطح بسیار بالایی است.
گویی خداوند شما را برای تجربهی بالاترین درجات بندگی پرورش میدهد. غذا و نوشیدنی وجود دارد و شما از خداوند جهانیان میترسید و چه بسا بنا به دلیلی به حمام برود و آب سرد و گوارایی بردارد و غسل نماید ولی چه کسی میداند اگر او یک جرعه نیز بنوشد؟ کسی نمیداند. این روزه به شما میآموزد که در همه چیزهای حلال و نه تنها حرام، از خداوند پیروی کنید. اخلاص را به شما میآموزد. آیا شیطان میتواند به شما بگوید: شما در این روزه منافق هستید؟ این امکان ندارد. منافق نزد خودش میخورد و نزد مردم میگوید خدا را شکر من روزه دارم. و میگوید: خداوند ما را به روزه اکرام کرده است و وقتی وارد خانه میشود آب مینوشد. این منافق است. اما آیا شیطان جرأت میکند بگوید شما در این روزه منافق هستید؟ امکان ندارد، گویی روزه اخلاص برای خدا را به شما میآموزد. اگر انسان وسوسه میشود و شیطان او را کنترل کند، میتواند با انفاق مالی بدون آنکه از این انفاق سخنی بگوید، از شیطان رهایی یابد. با دست راست خود انفاق میکند و دست چپ او نمیفهمد و سخنی به کسی نمیگوید. نماز شب میخواند و ساکت است. این اخلاص نام دارد. روزه نفلی میگیرد و ساکت میماند.
روزه دلیل ایمان است:
بنابراین فوائد روزه بیشمار است. اما از نخستین فواید آن این است که از خداوند اطاعت میشود. روزه دار به خاطر آن پاداش داده میشود و به وسیلهی آن خشنودی خداوند را کسب میکند و از عذاب خداوند در روز قیامت محفوظ میماند و مثلا میتوانید با انسانی بسیار باهوش برخورد کنید که به شما بگوید: از یک استاد دانشگاه دربارهی عادات روزانه اش پرسیدند، گفت: من زود میخوابم و سیگار نمیکشم و شراب نمینوشم. یعنی این از منافع شخصی او حاصل میشود. دیده که ساعتهای نخست شب چندین برابر ساعات آخر شب است. احساس کرده که این شب برای خواب طراحی شده است. اگر زود بخوابد و زود بیدار شود احساس نشاط میکند. زود برای کار بر میخیزد. زود میخوابد. میبیند که دود ریه اش را خراب میکند و قلب او را نیز نابود میسازد و رگهایش را از بین میبرد، بنابراین آن را رها کرده است. دیده شراب عقل را زایل میسازد، بنابراین شراب را رها کرده است. شب زنده داری را رها کرده است. سیگار را رها کرده است. این عبادت است؟خیر، به خدا این یک دیدگاه هوشمندانه است. یک موقعیت منافع گرایانه است. مؤمن زود میخوابد و این و آن را رها میکند. اما این را از روی بندگی انجام میدهد. تفاوت میان بندگی و منافع زیاد است. اما روزه بالاترین درجهی بندگی است. بنابراین گفتهاند: روزه دلیل ایمان است. چرا؟ زیرا با روزه غذا، نوشیدنی و شهوتش را برای خشنودی خداوند و فرمانبرداری از دستوراتش رها میکند. بنابراین روزهاش دلیلی عملی بر این است که او محبت خداوند را بر همه چیز ترجیح میدهد. دلیل عملی و قطعی برای شیطان است که شما خشنودی خداوند را بر همه چیز ترجیح میدهید.
طبیعتا اشخاصی وجود دارند که خداوند را فریب میدهند و در رمضان سفر میکنند و میگویند: خداوند به ما اجازه داده است که در سفر روزه نگیریم. یعنی این سفر ساختگی است. اگر این سفر طبیعی بود در این ماه، بحث آن جدا است اما وقتی سفر در این ماه بنا به این هدف است که از روزه در روزهای بلند تابستان نجات یابد، مؤمن راستین خداوند را در تمام ماههای سال عبادت میکند. اگر رمضان در بهار، تابستان یا پاییز و زمستان بیاید او روزه میگیرد. این دلیل عملی است که روزه دار خشنودی خداوند را بر شهوتهای دنیا و فریبهای آن ترجیح میدهد: ایشان صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید:
(( ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ وَجَدَ حَلاوَةَ الإِيمَانِ ؛ أَنْ يَكُونَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا ، وَأَنْ يُحِبَّ الْمَرْءَ لا يُحِبُّهُ إِلا لِلَّهِ ، وَأَنْ يَكْرَهَ أَنْ يَعُودَ فِي الْكُفْرِ كَمَا يَكْرَهُ أَنْ يُقْذَفَ فِي النَّارِ ))
((كسي كه اين سه خصلت را داشته باشد، شيريني ايمان را مي چشد: يكي اينكه الله و رسولش را از همه بيشتر دوست داشته باشد. دوم اينكه محبتش با هر كس، به خاطر خوشنودي الله باشد. سوم اينكه برگشتن به سوي كفر، برايش مانند رفتن در آتش، ناگوار باشد.))
* * *
داستان صحابی بزرگوار عثمان بن مظعون:
اکنون به داستان صحابی بزرگوار رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به نام عثمان بن مظعون میپردازیم. این صحابی بزرگوار در اسلام چهاردهمین نفر بود. یعنی چهاردهمین نفری بود که اسلام آورده بود. وقتی اسلام آورد تنها سیزده نفر دیگر پیش از او اسلام آورده بودند. این صحابی بزرگوار اولین مسلمانی بود که هجرت کرد و اولین شخصی بود که در بقیع دفن شد. کتابهای سیرت خواسته اند او را راهب و زاهد معرفی کنند. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم این گونه او را توصیف میکند و میفرماید:«خداوند ابن مظعون را رحمت کند. به دنیا روی نیاورد و دنیا به او روی نیاورد.» یعنی احتیاط میکرد. طبیعتا وقتی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دعوت پنهانی داشت عثمان بن مظعون از نخستین کسانی بود که به دعوت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم لبیک گفت. اما پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آنگونه است که خداوند متعال درباره اش فرمود:
﴿ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴾
(و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است.)
اصحاب بزرگوار در سطح دعوت بودند. ما میتوانیم حرف بزنیم و بگوییم: این صحابی مهاجرت کرد و آیا میدانید مهاجرت چیست؟ انسانی را تصور کنید که