حالت سیاه
23-11-2024
Logo
سیره – سنت پیامبر صلى الله عليه وسلم - درس ( 47 - 48 ): راه و روش ایشان در گمان نیک به خدا.
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد راستین وعده‌ی امانت دار.

گمان نیک به خدا، بهای بهشت است:

برادران گرامی، بهای گمان نیک به خداوند بهشت است. انسان باید به خداوند ایمان آورد اما کاری که شایسته است انجام دهد این است که به خداوند گمان نیک داشته باشد. چه بسیار مؤمنانی که به وجود خداوند ایمان دارند اما به او گمان نیک ندارند. به وجود او یقین دارند اما به نام‌های نیک و صفات برتر او ایمان ندارند.
گاهی انسان کسی را در مقابل خود می‌بیند؛ نام او را می‌پرسد و تنها به دانستن نام او بسنده نمی‌کند بلکه باید شغل و فرهنگ و تخصص و اخلاق او را نیز بداند.
از مستلزمات شناخت افراد؛ شناخت اخلاق، تخصص و فرهنگ او است بنابراین انسان می‌بایست خواستار شناخت نام‌های نیک خداوند و صفات برتر او باشد.
برخی از عوام سخنانی می‌گویند که دلیل جهل آنان نسبت به خداوند است. یکی می‌گوید: خدا انسان‌ها را آفریده تا عذاب کند. می‌گوید: سبحان الله! هیچ کس آرام نیست. خداوند انسان‌ها را آفریده تا آنان را بیامرزد. آفریده تا خوشبختشان کند. آنان را برای بهشتی به پهنای آسمان‌ها و زمین آفریده است. اگر انسان برخی مفاهیم که سزاوار خداوند نیست را برداشت کند؛ شاید به خداوند بدگمان شده باشد. گمان نیک به خداوند بهای بهشت است. بهای ورود شما به بهشت این است که به خداوند گمان نیک داشته باشید:

﴿يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ﴾
(و در باره خدا گمان‌هاى ناروا همچون گمان‌هاى [دوران] جاهليت مى ‏بردند)

[سوره آل عمران آیه:154]

ایمان به کمال، وجود و یگانگی خداوند:

کسی که گمان می‌کند خداوند او را مجبور به گناه کرده است و سپس تا ابد آتش را بر وی مقدر نموده است؛ این شخص به خداوند گمان بد دارد. اگر چنین سخنی بگوید مردم را از خداوند دور و متنفر کرده است. تصویری ناشایست از خداوند به آنان داده است. مثلا بگوید: او آنان را آفریده و نافرمانی و کفر را بر آنان مقدر نموده است. سپس آنان را تا ابد وارد آتش می‌کند:

ألقاه في اليم مكتوفاً وقال له إياك إياك أن تبتل بالماء
او را دست بسته به دریا می‌اندازد و به او می‌گوید مراقب باش خیس نشوی
***

اینان جبرگرایان هستند و بسیار زیاد اند. هزاران سخن از سوی مسلمانان با معنای جبر خداوند می‌شنوید به این معنا که خداوند آنان را در کارهایشان مجبور کرده است با این که خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾
(قطعا خدا به كار زشت فرمان نمى‏ دهد آيا چيزى را كه نمی‌دانید به خدا نسبت مى‏ دهيد)

[سوره اعراف آیه:28]

و می‌فرماید:

﴿سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ﴾
(كسانى كه شرك آوردند به زودى خواهند گفت اگر خدا مى‏ خواست نه ما و نه پدرانمان شرك نمى ‏آورديم و چيزى را [خودسرانه] تحريم نمیکرديم كسانى هم كه پيش از آنان بودند همين گونه [پيامبران خود را] تكذيب كردند تا عقوبت ما را چشيدند بگو آيا نزد شما دانشى هست كه آن را براى ما آشكار كنيد شما جز از گمان پيروى نمى ‏كنيد و جز دروغ نمى‏ گوييد)

[سوره انعام آيه:148]

انسان اگر ایمان آورد که این هستی خالقی دارد این ایمان نجات دهنده نیست باید به وجود خداوند ایمان آورد، باید به کمال و یگانگی او نیز ایمان آورد یعنی نام‌های نیک را می‌توان به سه دسته تقسیم نمود، وجود خداوند، یگانگی و کمال او.

انسان نباید به خداوند بدگمان باشد:

در درس جمعه بیان نمودم که انسان با نام‌های نیک، از نام‌های جلاله پرهیز می‌کند. نام‌های جلاله این است که الله عز وجل قدرت دارد، الله عز وجل قهار است، الله عز وجل جبار و انتقام گیرنده است، این‌ها نام‌های جلال و عظمت هستند.
گاهی انسان وقتی که ستمگری را می‌بیند که ظلش همه جا را فرا گرفته سپس خداوند از او انتقام می‌گیرد؛ بسیار احساس راحتی می‌کند. این انتقام عین کمال است.
انسان چرا به دستورات خداوند پایبند است؟ از نام‌های جلاله می‌ترسد و به نام‌های نیک امیدوار است؛ خداوند رحیم، لطیف، حکیم، نزدیک، شنوا، اجابت کننده است. این‌ها نام‌های نیک هستند. تنها راه پناه از خداوند، پناه به خود او است. از او به خودش پناه می‌بریم. از نام‌های جلاله‌ی او می‌ترسیم و به نام‌های نیک او امیدواریم.
در حدیث صحیح از ابوهریره رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت است که خداوند عز وجل می‌فرمود:

(( أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي، وَأَنَا مَعَهُ إِذَا ذَكَرَنِي...))
((من چنانم که بنده‌ام گمان برد و هر وقت مرا یاد کند با او هستم...))

[متفق عليه از ابوهریره رضی الله عنه]

ما در روابط اجتماعی خودمان داستان‌های زیادی می‌شنویم. مشکل این جا است که در بسیاری از این داستان‌ها فقط به فصل آخرش گوش می‌کنیم. مثلا فلانی خودکشی کرد. فلانی بدبخت شد، بیمار شد، دچار سانحه شد. تنها به آخرین فصل هزاران داستان گوش می‌کنیم. فصل پایانی داستان انسان را به پرسش و شگفتی وا می‌دارد. سئوال ایجاد می‌کند. اما اگر برایمان فرصت شناخت و دانستن این داستان تا پایان پیش آید؛ سراسر آن را حکمت خواهیم یافت. تمام آن را دارای رحمت و عدالت خواهیم یافت.
پس انسان برای این که به خداوند بدگمان نشود و انسان‌ها را وادار به بدگمانی به الله نکند نباید داستانی را بیان کند که آغاز و پایان آن را نمی‌داند. اگر داستان را از اولش بداند؛ حکمت مطلق و عدل مطلق الهی را خواهد شناخت.

سختی‌هایی که از جانب خداوند به مخلوقات می‌رسد برای پرورش و درمان و نه سنگدلی و انتقام است:

اصل این است که عامل سوء ظن کسی به خداوند نباشید. حکمت هر چیزی را برایش بیان کنید. حکمت اوامر را بیان نمایید. علت آفرینش را بیان کنید. بگویید این سختی‌هایی که خداوند بر بندگان وارد می‌کند؛ فقط برای پرورش و درمان است و برای سنگدلی و انتقام نیست:

(( أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي، وَأَنَا مَعَهُ إِذَا ذَكَرَنِي...))
((من آن چنانم که بنده‌ام به من گمان برد و هر وقت مرا یاد کند با او هستم ...))

[متفق عليه از ابوهریره رضی الله عنه]

از جابر رضی الله عنه روایت است که از پیامبر صلی الله علیه وسلم شنیده که سه روز پیش از رحلت، فرموده است:

((لا يموتن أحدكم إلا وهو يحسن الظن بربه))
((هیچ کدام از شما نمیرد مگر آن‌که به پروردگارش گمان نیک داشته باشد))

[مسلم از جابر]

بنابراین عده‌ای از مردم نزدیک به خدا و عده‌ای دور از او هستند. افرادی از او گریزان و گروهی او را دوست دارند. اگر داستانی را بدون دانستن تمام فصل‌های آن بیان کردید؛ شاید برداشتی برای این انسان ایجاد کنید که خداوند بر تو ستم کرده است و فلانی به دلیل پایبندی، از دنیا محروم شده است و یا فلانی به دلیل فاجر بودن دنیا را خدا به او داده است. تمام این‌ها نیازمند آموزش و تدریس است.

مسیر امن این است که خداوند را از خلال آفرینشش بشناسید:

بنابراین انسان اگر قرار است شناخت خداوند را آغاز کند امن‌تر و سالم‌ترین راه برایش این است که خداوند را از طریق افعال او بشناسد. شناخت خداوند از خلال افعال او و در مرحله‌ی سوم خداوند را از طریق قرآن، سخنان و آفریده‌هایش بشناسد. اگر خداوند را از آفریده‌ها و سخنانش بشناسید می‌توانید او را از افعالش بشناسید و توان تفسیر افعال او را خواهید داشت. اما اگر با افعال او آغاز کنید شاید با ملت‌های قحطی زده یا ملت‌هایی را مظلوم و ستمدیده و برخی را ظالم و ستمکار مواجه شوید. ممکن است مصیبت‌های بسیار بزرگی را ببینید. زلزله، سیل‌ها، فروان آتشفشان، نابود شدن محصولات کشاورزی.
داستان‌های بدون دلیل زیادی وجود دارد. اگر آن را بدون تعلیل و استدلال نقل کنید، ممکن است به خداوند بد گمان شده باشید.
اصل این است که انسان در مسیر ایمن حرکت کند، در مخلوقات الهی تفکر کنید و به ذات او نیندیشید که نابود می‌شوید. در مسیر ایمن حرکت کنید، خداوند را با توجه به آفریده‌هایش بشناسید:

﴿ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ *الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَاماً وَقُعُوداً وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾
(مسلما در آفرينش آسمان‌ها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز براى خردمندان نشانه‏ هايى [قانع كننده] است * همانان كه خدا را [در همه احوال] ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مى كنند و در آفرينش آسمانها و زمين مى‏ انديشند [كه] پروردگارا اين‌ها را بيهوده نيافريده‏‌اى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار)

[سوره آل عمران آیه:190-191]

روش دوم:

﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾
(آيا به آيات قرآن نمى‏‌انديشند يا [مگر] بر دل‌هايشان قفل‌هايى نهاده شده است)

[سوره محمد آیه:24]

کسی که خداوند را بشناسد باید دستوراتش را اجرا نماید:

اکنون پس از آن‌که خداوند را از طریق مخلوقاتش شناختید و کمال مطلق را دیدید و اعجاز و حکمت را از قرآن او یافتید و حکمت قرآن او را نیز دیدید؛ باید دستور او را اجرا کنید:

﴿قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾
(بگو در زمين بگرديد آنگاه بنگريد كه فرجام تكذيب ‏كنندگان چگونه بوده است)

[سوره انعام آيه:11]

یاد می‌آید در عید به دیدن خویشی رفتم. از کسی تعریف می‌کرد که در کهنسالی زن دوم گرفته است و همسرش را بسیار دوست دارد. خواسته‌هایش او را اجرا می‌کند و ساختمانی که در مهاجران داشته را به او بخشیده است. ساختمان سه طبقه، پس از آن که این ساختمان را به او بخشیده است، زن به کسی دیگر تمایل پیدا کرده است. او را از خانه بیرون و با مردی دیگر ازدواج نموده است.
به من گفت: چه مصیبتی، انسان ناگهان همه چیز را از دست دهد-جزئیات داستان را نمی‌گویم- به او گفتم: این داستان حتما فصلی دارد که تو نمی‌دانی. به من گفت: چطور؟ گفتم: به همین سادگی انسانی در کهنسالی دارای مقام و جایگاه اجتماعی، یک زن ساده، کم سن و سال، او را دست بیندازد و از خانه بیرون کند!! ناگهان متوجه شد. به من گفت: به خدا اکنون یادم آمد. این شخص ارث بزرگی از پدرش برده بود. پنج خواهر و برادر داشت. او یکی از آنان بود و تمام اموال را بالا کشید. این فصل پایانی داستان و مجازاتی عادلانه از سوی الله بود برای اینکه اموال خواهر و برادرانش را غصب کرده بود.
اکنون مثلا جرمی اتفاق می‌افتد که در واقع جرم نیست و اگر مجرم دستگیر نشود موجب نگرانی می‌شود. اما وقتی درباره‌ی یک جرم می‌خوانید که کار ناپسندی انجام داده و دستگیر شده است و برای دادخواهی برده شده و عدالت را ببینید؛ این امر به شما آرامش می‌دهد.

انسان نباید اندیشه‌ای نادرست از خداوند داشته باشد:

اصل این است که انسان نباید اندیشه‌ی نادرستی از خداوند داشته باشد. نباید سخنی بگوید که باعث تنفر مردم از خداوند عز وجل شود یا آنان را از او دور کند. داستان‌های بسیار و تفسیرهای فراوانی وجود دارد. یعنی:

(( إن أحدكم ليعمل بعمل أهل الجنة حتى ما يكون بينه وبينها إلا ذراع ثم يدركه ما سبق له في الكتاب فيعمل بعمل أهل النار))
((کسی از شما مانند اهل بهشت کار کند تا حدی که میان او و بهشت تنها یک ذراع فاصله است سپس آن چه در تقدیر برایش نوشته شده بر او سبقت گرفته و کار اهل دوزخ را انجام می‌دهد. ))

[بخاری و مسلم از عبد الله بن مسعود ]

حدیث بدون تفسیر بسیار دشوار است. به تفسیر نیازمند است. این بهشتی نیست. کار بهشتیان را می‌کند. منافق است. در جامعه‌ی اسلامی زندگی می‌کند تا منافع خود را تامین کند. مردم از وی برداشتی دیگر دارند: خداوند انسان را طوری قرار می‌دهد که در تمام زندگی از وی فرمانبری می‌کند سپس او را می‌لغزاند و در آتش می‌اندازد. این محال است:

﴿وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ﴾
(آيا جز ناسپاس را به مجازات مى ‏رسانيم)

[سوره سبأ آیه:17]


﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا﴾
(هر كه كار شايسته كند به سود خود اوست و هر كه بدى كند به زيان خود اوست)

[سوره فصلت آیه:46]

﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ* وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ﴾
(پس هر كه هموزن ذره‏‌اى نيكى كند [نتيجه‌] آن را خواهد ديد* و هر كه هموزن ذره‏ اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد)

[سوره زلزله آيه:7-8]

﴿وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ﴾
(و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى ‏آوريم و كافى است كه ما حسابرس باشيم)

[سوره انبياء آيه:47]

آیات فراوانی بر حکمت مطلق، عدالت مطلق و رحمت مطلق خداوند دلالت می‌کند.

انسان باید از سخنانی که سرانجامش را نمی‌داند خودداری کند:

قصد من از این درس یک محور است و آن اینکه انسان نباید سخنی بگوید که دیگران برداشت کنند خداوند حکیم، عادل نیست، ما را آفریده تا اذیت و عذاب کند. قضا و قدر پایان همه چیز است یعنی خداوند کفار را کافر آفریده و نافرمانی را بر آنان مقدر نموده و آنان را تا ابد وارد آتش خواهد نمود بدون آنکه آنان اراده‌ای در این زمینه داشته باشند. خداوند فرموده است:

﴿لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ﴾
(آنچه (از خوبى‏) به دست آورده به سود او، و آنچه (از بدى‏) به دست آورده به زيان اوست‏)

[سوره بقره آيه:286]

﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَإِمَّا كَفُوراً﴾
(ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس)

[سوره انسان آيه:3]

﴿سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ﴾
(كسانى كه شرك آوردند به زودى خواهند گفت اگر خدا مى‏‌خواست نه ما و نه پدرانمان شرك نمى‌‏آورديم و چيزى را [خودسرانه] تحريم نمی‌کرديم كسانى هم كه پيش از آنان بودند همين گونه [پيامبران خود را] تكذيب كردند تا عقوبت ما را چشيدند بگو آيا نزد شما دانشى هست كه آن را براى ما آشكار كنيد شما جز از گمان پيروى نمى ‏كنيد و جز دروغ نمى‏ گوييد)

[سوره انعام آيه:148]

مقصودم این است که نباید سخنانی بزنید که سرانجام آن را نمی‌دانید.

نشانه‌ی مؤمن این است که می‌پرسد:

قرآن کریم نافرمانی‌ها و گناهان را به صورت تصاعدی بیان نموده است. فحشا و منکر، اثم و عدوان، شرک و کفر را آورده است اما بزرگترین نافرمانی در راس همه‌ی این نافرمانی‌ها آمده است و آن:

﴿وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾
(و اين كه چيزى را كه نمی‌دانید به خدا نسبت دهيد)

[سوره اعراف آيه:33]

فرموده است:

﴿فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيراً﴾
(درباره‌ی وى از خبره‏‌اى بپرس [كه مى‏ داند])

[سوره فرقان آيه:59]

و فرموده است:

﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾
(پس اگر نمی‌دانید از پژوهندگان كتاب‌هاى آسمانى جويا شويد)

[سوره نحل آيه:43]

اهل ذکر، در هر موضوعی در دنیا از اهل ذکر بپرسید، کسانی که حقیقت را بیان می‌کنند. اما در امور شناخت خداوند می‌فرماید:

﴿فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيراً﴾
(درباره‌‌ی وى از خبره‏‌اى بپرس [كه مى‏ داند])

[سوره فرقان آيه:59]

اما گفتن چیزی که نمی‌دانید؛ این منطبق با سخن پیامبر علیه الصلاة والسلام است که از پروردگارش روایت می‌کند:

(( أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي، وَأَنَا مَعَهُ إِذَا ذَكَرَنِي...))
((من چنانم که بنده‌ام به من گمان دارد و هر وقت مرا یاد کند با او هستم...))

[متفق عليه از ابوهریره رضی الله عنه]

((لا يموتن أحدكم إلا وهو يحسن الظن بربه))
((هیچ کدام از شما نمیرد مگر آن‌که به پروردگارش گمان نیک داشته باشد))

[مسلم از جابر]

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر