- حديث شريف / شرح الحديث الشريف
- /
- جامع احمدی
دعای آغاز:
سپاس پرورگار جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد، راستین وعدهی امانتدار.پروردگارا، ما را علمی نیست جز آن چه به ما آموختی و به راستی که دانا و باحکمتی، پروردگارا، آن چه به سود ماست، به ما بیاموز و از آن چه به ما آموختی، ما را سود رسان و بر علم ما بیافزای و حق را به ما حق نشان بده و توفیق پیروی از آن را به ما عنایت کن و باطل را به ما باطل نشان بده و توفیق پرهیز از آن را به ما ارزانی کن و ما را از کسانی بگردان که سخن را میشوند و از بهترینش پیروی میکنند و با رحمتت ما را در زمرهی بندگان نیکوکارت جای بده.
از جمله اعمال نیک:
برادران ارجمند:طبق معمول، امام نووی _ خدا او را بیامرزاد _ در کتابش ریاض الصالحین من کلام سید المرسلین _ کامل ترین سلام و درود بر او باد _ بابی را با عنوان اصلاح بین مردم نگاشته است.
حقیقتی که دل را می شکند این است که: مسلمانان در بیشتر سرزمین ها با هم درگیر هستند. ستیز می کنند، سر جنگ دارند، به یکدیگر حسد میورزند و این علت ضعف آنان است. خدای تعالی فرموده است:
﴿وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُكُمْ﴾
«كشمكش مكنید، ( كه اگر كشمكش كنید) درمانده و ناتوان میشوید و شكوه و هیبت شما از میان میرود.»
بنابراین یکی از کارهای نیک، ایجاد صلح و آشتی میان مردم است.
در این آیات تأمل کنید:
آیهی کریمه:﴿لَا خَیْرَ فِی كَثِیرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَیْنَ النَّاسِ﴾
«« در بسيارى از رازگوييهاى ايشان خيرى نيست، مگر در نجواها و پچ پچهای آن كسی كه به صدقه و احسانی یا به كار نیكو و پسندیدهای یا اصلاح بین مردم دستور دهد.»
﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ﴾
«مسلّماً مؤمنان پیروز و رستگارند»
﴿الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ﴾
«كسانیند كه در نمازشان خشوع و خضوع دارند»
﴿وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ﴾
«و كسانیند كه از ( كردار ) بیهوده و ( گفتار ) یاوه رویگردانند»
﴿لَا خَیْرَ فِی كَثِیرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ﴾
« در بسيارى از رازگوييهاى ايشان خيرى نيست.»
به سرانجام سخنی که در مسیر درستش نباشد، بنگرید:
برادران، وقتی _ همگی _ اعتقاد داشته باشیم که: سخنانتان بخشی از اعمالمتان است، نجات خواهید یافت اما زمانی که _ به اشتباه _ گمان بریم که: اینها فقط حرف است _ برادرم _ با سخنان ...((إن الرجل لیتكلم بالكلمة لا یلقی لها بالاً -من سخط الله تعالى- یهوی بها فی جهنم سبعین خریفاً, وإن الرجل لیتكلم بالكلمة -من رضوان الله تعالى- لا یلقی لها بالاً یرفعه الله بها إلى أعلى علیین)).
«شخص سخنی _ که خشم خدای تعالی در آن است _ را بدون آن که بدان بیندیشد، بر زبان میآورد و به خاطر آن هفتاد سال در جهنم فرو میرود و نیز سخنی _ که رضایت خدای تعالی در آن است _ را بدون آن که بیندیشد بر زبان میآورد و خداوند به وسیلهی آن وی را به والاترین مقام ها می رساند.»
بنابراین:
((شخص سخنی _ که خشم خدای تعالی در آن است _ را بدون آن که بدان بیندیشد، بر زبان میآورد و به خاطر آن هفتاد سال در جهنم فرو میرود)).
یقین بدانید:
باید کاملا یقین داشته باشید که: سخنانتان بخشی از اعمالتان است.«ای انسان، مراقب زبانت باش که تو را نیش نزند، چون یک مار است،
چه بسیارند کسانی که به خاطر زبانشان کشته شده اند در حالی که دلاوران شجاع از رویارویی با آن واهمه داشتند.»
سخنانتان بخشی از اعمالتان است، اگر انسان به خاطر زبانش در دنیا هلاک نشود، بدون شک در آخرت به هلاکت میرسد، زیرا سخن چین به بهشت نمیرود، سخن پیامبر علیه الصلاة والسلام:
﴿وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى﴾
«و از روی هوا و هوس سخن نمیگوید»
﴿إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى﴾
« اين سخن بجز وحيى كه وحى مى شود نيست.»
پیامبر بر اساس هوی و هوس سخن نمیگوید اما بیشتر مردم بیهوده سخن میگویند :
اولین آیه در این باب:﴿لَا خَیْرَ فِی كَثِیرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ﴾
« در بسيارى از رازگوييهاى ايشان خيرى نيست.»
﴿وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى﴾
«و از روی هوا و هوس سخن نمیگوید»
﴿إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى﴾
« اين سخن بجز وحيى كه وحى مى شود نيست.»
بدین معنا که: از دخترش خواستگاری میشود، داماد را از بزرگ ترین، والاترین، قدرتمند ترین و کامل ترین افراد برمی شمارد اما اگر خواستگاری بر هم بخورد، او را به پست ترین مقام میرساند. این یعنی بر حسب هوی و هوس سخن گفتن. پیامبر _ علیه الصلاة والسلام _ بر اساس هوس سخن نمیگوید:
﴿لَا خَیْرَ فِی كَثِیرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَیْنَ النَّاسِ﴾
« در بسيارى از رازگوييهاى ايشان خيرى نيست، مگر در نجواهای آن كسی كه به صدقه و احسانی یا به كار نیكو و پسندیدهای یا اصلاح بین مردم دستور دهد.»
همزهی وصل باش نه همزهی فصل و جدایی:
خداوند عز وجل میفرماید:﴿وَالصُّلْحُ خَیْرٌ﴾
«و صلح و آشتی بهتر است»
((لیس منا من فرق, لیس منا من دعا بدعوى الجاهلیة)).
«از ما نیست کسی که تفرقه ایجاد کند و از ما نیست کسی که به خواستههای جاهلیت فراخواند.»
﴿وَالصُّلْحُ خَیْرٌ﴾
«و صلح و آشتی بهتر است»
از این آیه چه استنباط میکنیم؟
برداشت بسیار شگفت انگیزی از این آیه هست:﴿إِنْ یُرِیدَا إِصْلَاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَا﴾
«اگر این دو داور جویای اصلاح باشند، خداوند آن دو را موفّق میگرداند.»
﴿وَالصُّلْحُ خَیْرٌ﴾
«و صلح و آشتی بهتر است»
این آیه به چه معناست؟
برادران، آیهی اصلی در این باره:﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِكُمْ﴾
«پس از خدا بترسید و ( اختلاف را كنار بگذارید و ) در میان خود صلح و صفا به راه اندازید.»
گلهمندیها:
اكنون: پایتان به دادگاه کشیده میشود، به مدت هشت سال هر دو هفته به دنبال وکیلی هستید، پرونده را نزد قاضی بردیم، ان شاء الله قبول میکند، هشت سال اعصابتان به هم میریزد، سرانجام هم غافلگیر میشوید: از این که قاضی به نفع طرف مقابلتان حکم کرده است درحالی که حق با شما بوده است. وکیل عقب نشینی کرده است، دویست هزار به او پول داده اید اما میگوید: به خدا _ برادر جان _ پولی به من نداده اید. طرف مقابل پول داده است، چکار کنیم؟ کشور ما این چنین است؛ کوتاهی میکند، آن را به دیگران نسبت میدهد.اگر کسی بخواهد به دادگاه وارد شود، مسیری پر درد سر و پیچیده در پیش دارد و چه بسا ...
از برادر بزرگواری که وکیل است، در این باره پرسیدم، به من گفت: هزاران دادخواست به دلیل مردن یکی از دو طرف کنار گذاشته میشود، چه دادخواست هایی که تا آخر عمر ادامه دارد.
برادری به من گفت: قضیهای سی و سه سال در دادگاه ادامه داشته است. شکایت بر سر میراث بوده و پروندهاش هنوز هم در جریان است.
آشتی، بهترین حکم است:
خداوند عز وجل میفرماید:﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ﴾
«پس تقوای الله را پیشه کنید»
﴿وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِكُمْ﴾
« و با يكديگر سازش نماييد »
اکنون اگر دشمنی دارید، اگر نیمی از حقتان را با آشتی بگیرید، هزاران بار بهتر است از این که ده سال بعد با دادگاه حقتان را بگیرید چون در این مدت نابود میشوید، از رفتن نزد وکلا، قاضیان، به تأخیر افتادن دادگاه و غیره و غیره.
علما از این آیه چه برداشت کردهاند؟
1ـ خودت را اصلاح کن:
خداوند عز وجل میفرماید:﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِكُمْ﴾
«پس از خدا بترسید و و با يكديگر سازش نماييد.»
﴿وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِكُمْ﴾
« و با يكديگر سازش نماييد »
با قلبتان عهد ببندید:
سیدنا عمر _ رحمت خدا بر او باد _ میگوید: با قلبت عهد ببند:﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِكُمْ﴾
«پس از خدا بترسید و و با يكديگر سازش نماييد.»
﴿فَوَجَدَا عَبْداً مِنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً﴾
« تا بنده اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم.»
2-ارتباط بین خودت و مردم را اصلاح کن:
برداشت دوم:﴿وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِكُمْ﴾
« و با يكديگر سازش نماييد »
افرادی را میبینید که خداوند عز وجل حکمتی والا به آنان عنایت کرده و تمام روابطشان با مردم خوب است، به ندرت دشمنی دارند، بنا به حکمتی که خداوند به ایشان ارزانی داشته است.
برداشت دوم: وظیفهی شما این است که میانهی دو نفر را اصلاح کنید.
اولین برداشت این بود: خودتان را اصلاح کنید، یا رابطهی خودتان و خدا را اصلاح کنید، برداشت دوم: رابطهی میان خودتان و مردم را اصلاح کنید.
3-میان دو نفر را اصلاح کنید:
برداشت سوم: شما هیچ ارتباطی به آن مشکل ندارید، میان دو نفر را اصلاح کنید، ارتباط بین یک زن و شوهر را، بین دو طرف دعوا، دو همسایه، دو شریک.کی تقوای خدا را پیشه میکنید؟
این بسیار شگفت انگیز است:﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِكُمْ﴾
«پس از خدا بترسید و و با يكديگر سازش نماييد.»
﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِكُمْ﴾
«پس از خدا بترسید و و با يكديگر سازش نماييد.»
اصل این آیه چیست؟
آیهی چهارم:﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْكُمْ﴾
« در حقيقت مؤمنان با هم برادرند پس ميان برادرانتان را سازش دهيد»
یعنی اصل، ارتباط بین مؤمنان است. یکی از مستحکم ترین ارتباطات، برادری نسبی است. باید رابطه تان با برادر مؤمنتان، استوارترین ارتباط و پیوند روی زمین باشد، این پیوند برادری نسبی است:
﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾
«فقط مؤمنان برادران همدیگرند.»
﴿وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِكُمْ﴾
«پس میان برادران خود صلح و صفا برقرار كنید.»
برادر احمق:
به او میگوید: خواهرت مرا بسیار اذیت میکند _ شخصی نزد برادر همسرش شکایت میکند _ به او میگوید: او را طلاق بده، این طوری بهتر است.مستقیم این حرف را میزند، چنین شخصی احمق است.چه سخنان نیکویی _ از برادری به دامادی _ میتواند گفته شود که قلب شوهر را نسبت به همسرش نرم کند، چه سخنان خوبی که قلب همسری را نسبت به شوهر نرم میکند، چه سخنان نیکویی که دل شریکی را نسبت به شریکش گرم میکند. اما سنگدلی، تندی، غیبت و سخن چینی است که مایهی از هم گسیختگی جامعه میگردد.
خداوند گمراهان و بی دینان را این چنین توصیف نموده است:
خداوند عز وجل در توصیف گروه دیگر، دنیا پرستان و دور شدگان از خود را این چنین توصیف کرده و میفرماید:﴿تَحْسَبُهُمْ جَمِیعاً وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى﴾
«تو ایشان را متحد میبینی، ولی پراكنده دل بوده و هماهنگ نمیباشند.»
انواع اختلافات :
1-اختلاف طبیعی:
اختلافات و تفاوتهایی وجود دارد. برخی طبیعی است؛ ستایش و نکوهش نمیشود. طبیعی است و علتش کمبود اطلاعات است:﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ﴾
«مردمان یك دسته بودند . پس خداوند پیغمبران را برانگیخت تا بشارت دهند و بترسانند.»
2-اختلاف ناپسند:
اختلاف دیگری هم وجود دارد. خدای تعالی میفرماید:﴿وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ﴾
«و اهل كتاب ( در آن ) به اختلاف برنخاستند مگر بعد از آگاهی ( بر حقیقت و صحّت آن؛ این كار هم ) به سبب ستمگری و سركشی میان خودشان بود.»
﴿وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ﴾
«و اهل كتاب به اختلاف برنخاستند مگر بعد از آگاهی به سبب ستمگری و سركشی میان خودشان بود.»
3-اختلاف پسندیده:
سوم _ گفت _: پسندیده است:﴿فَهَدَى اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ﴾
«پس خداوند كسانی را كه ایمان آورده بودند ، با اجازه خویش به آنچه كه حق بود و در آن اختلاف ورزیده بودند، رهنمون کرد.»
نظر شخصی:
من معتقدم كه بزرگترین عمل: دعوت به سوی خداست. دیگری کار بزرگ را تألیف کتاب میداند. سومی بزرگترین کار را ساختن مسجد میداند. چهارمی در تأسیس مؤسسهی خیریه. پنجمی در تدریس تفسیر. ششمی در تدریس سنت. هفتمی: در تدریس سیرت، هشتم: در تدریس فقه مثلا.وقتی اختلافمان یک اختلاف رقابتی است این یک اختلاف پسندیده است. ما در میان این اختلافات قرار داریم: اختلاف طبیعی که سببش نقص معلومات است و درمانش وحی است. اختلاف ناپسند که سببش حسد، هوا و هوس و کینه است و اختلاف پسندیده که رقابت و مسابقه است. خداوند متعال میفرماید:
﴿وَفِی ذَلِكَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ﴾
«و در اين [نعمتها] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند»
﴿لِمِثْلِ هَذَا فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُونَ﴾
« براى چنين [پاداشى] بايد كوشندگان بكوشند »
آیات درس امروز:
برادران گرامی، خداوند عز وجل میفرماید:﴿لَا خَیْرَ فِی كَثِیرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَیْنَ النَّاسِ﴾
« در بسيارى از رازگوييهاى ايشان خيرى نيست، مگر در نجواهای آن كسی كه به صدقه و احسانی یا به كار نیكو و پسندیدهای یا اصلاح بین مردم دستور دهد.»
﴿وَالصُّلْحُ خَیْرٌ﴾
«و صلح و آشتی بهتر است.»
﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِكُمْ﴾
« پس از خدا پروا داريد و با يكديگر سازش نماييد»
﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾
« در حقيقت مؤمنان با هم برادرند پس ميان برادرانتان را سازش دهيد»
چه چیز در این حدیث برای ما مهم است؟
در حدیث صحیح متفق علیه که برترین حدیث در دنیای اسلام است و بخاری و مسلم در روایت آن از ابوهریره - رضی الله عنه - با هم اتفاق نظر دارند؛ پیامبر - صلی الله علیه وسلم - فرمود:((كلُّ سلامى من الناس علیه صدقةٌ، كلَّ یومٍ تَطْلُعُ فیه الشَّمسُ تَعدِلُ بین الاثنین صدقة، وتُعینُ الرَّجل فی دابته، فتحمله علیها أو ترفع له علیها مَتاعَه صدقةٌ، والكلمَةُ الطَّیِّبَةُ صدقة، وكلُّ خُطوةٍ تمشیها إلى الصلاة صَدَقة، وتُمیطُ الأذى عن الطریق صدقة))
((بر هر مفصلي از اعضاي بدن مردم صدقه اي لازم است که بپردازند: هر روزی که خورشيد در آن طلوع مي کند، و ميان دو نفر عادلانه رفتار می کند برای او صدقه اي است، و وقتی به فردی كمك مىكند تا بر چارپايش سوار شود يا بارش را بر آن بگذارد، برای او صدقهای است، و سخن خوب و پسنديده صدقه است، و هرگامی كه به سوى نماز برمي دارد، برای او صدقهای است، و در آن چه از سر راه مردم برمیدارد تا به آنها آزار نرسد، برای او صدقهای است))
((ميان دو نفر عادلانه رفتار می کند برای او صدقه اي است، و وقتی به فردی كمك مىكند تا بر چارپايش سوار شود يا بارش را بر آن بگذارد، برای او صدقهای است، و سخن خوب و پسنديده صدقه است، و هرگامی كه به سوى نماز برمي دارد، برای او صدقهای است، و در آن چه از سر راه مردم برمیدارد تا به آنها آزار نرسد، برای او صدقهای است))
از جمله نامهای خدا العدل است:
یعنی وقتی بین دو نفر عدالت را رعایت کنی:﴿وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ﴾
«و هنگامی كه در میان مردم به داوری نشستید این كه دادگرانه داوری كنید.»
این توهم را از خودتان دور کنید:
یعنی گاهی: بین دو نفر داوری میکنید، ما توهمی نادرست داریم: قاضی کسی است که بر تخت قضاوت تکیه میزند. خیر، شما بین فرزندانتان قاضی هستید، بین دختر و شوهرش قاضی هستید، بین هر دو نفری که به شما پناه ببرند؛ قاضی هستید.﴿وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُكُمْ بِهِ﴾
«و هنگامی كه در میان مردم به داوری نشستید این كه دادگرانه داوری كنید. خداوند شما را به بهترين اندرز پند مي دهد.»
﴿وَلَا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى﴾
«و دشمنانگی قومی شما را بر آن ندارد كه دادگری نكنید . دادگری كنید كه دادگری به پرهیزگاری نزدیكتر است»
﴿وَلَا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى﴾
«و دشمنانگی قومی شما را بر آن ندارد كه دادگری نكنید . دادگری كنید كه دادگری به پرهیزگاری نزدیكتر است»
از دروغهای مجاز:
حدیث صحیح متفق علیهای داریم که پیامبر - علیه الصلاة والسلام - میفرماید:((لیس الكذَّابُ الذی یصلح بین اثنین -أو قال: بین الناس- فیقول خیراً، أو ینّمی خیْرا))
«دروغگو کسی نیست که بین دو نفر _ یا فرمود: بین مردم _ صلح برقرار کند و سخن نیکو بگوید یا خیری را توسعه و رشد دهد.»
این کاری است که شیخ علی طنطاوی انجام داد:
شیخ علی طنطاوی در برخی سخنان گفته است _ این طور به من رسیده است _ بین دو نفر از علمای سرشناس اختلافی پیش آمد و اختلاف بالا گرفت، او نزد عالم اولی رفت و از زبان عالم دومی از او تعریف کرد، سپس نزد دومی رفت و از زبان عالم اولی او را ستود، با این کار آن دو عالم با هم آشتی کردند و هم دیگر را در آغوش گرفتند و اختلافشان حل شد.این اتفاقی است که در بیشتر خانوادهها اتفاق میافتد:
در بسیاری از خانوادهها این اتفاق رخ میدهد، یعنی پدر هنگام خشم و عصبانیت سخنان تندی نسبت به همسرش میگوید، فرزند نادان و احمق این سخنان را به مادرش میرساند و میگوید: پدرم چنین و چنان گفته است، دختر نادان سخنان را به گوش مادرش میرساند. سخن چین هرگز وارد بهشت نمیشود.از بزرگترین گناهان کبیره این است که انسان سخن چین باشد و سخنان را به این جا و آن جا منتقل کند.
گاهی پل ارتباطی میان دو نفر خراب میشود، از بین میرود، حقد و کینه جای آن را میگیرد، شما سعی کنید سخنان بد را منتقل نکنید، اگر شما سخنان بد را بازگو نکنید؛ اتفاقی نمیافتد اما برعکس وقتی بگویید: برادرم چنین گفته و به خاطر این حرف هایش اکنون پشیمان است یا گفته است و اصلا ناراحت هم نیست. وقتی این حرفها را به گوش او برسانی میان آن دو بمبی منفجر میکنید؛ اما اگر بازگو نمیکردید چنین نمیشد.
به همین دلیل روز قیامت کسانی که از آنان غیبت شده است؛ از نیکیها و حسنات کسی که از آنان غیبت کرده، میخورند.
شخصی به تو گفته است: من از تو غیبت کردهام، به او میگوید: تو کسیتی که من از تو یا از او غیبت کنم؟ به او میگوید: فلانی سخنان بدی در مورد تو گفته است، تو هم از او بدگویی کن؟ میگوید: او کیست که از او بدگویی کنم؟ اگر بخواهم از کسی بدگویی کنم، از پدر و مادرم بدگویی میکنم. چرا؟ چون آنها به گرفتن نیکی هایم سزاوارترند.
اگر بخواهم از کسی بدگویی کنم، از پدر و مادرم بدگویی میکنم. چرا؟ چون آنها به گرفتن نیکی هایم سزاوارترند.
به همین خاطر حدیث میگوید:
((لیس الكذَّابُ الذی یصلح بین الناس فینّمی خیْراً أو یقول خیراً))
«دروغگو کسی نیست که بین دو نفر صلح برقرار کند و سخن نیکو بگوید یا خیری را توسعه و رشد دهد.»
این اشتباه را تصحیح کنید:
پیامبر - علیه الصلاة والسلام - در ادامهای این حدیث که مسلم در صحیحش آورده میفرماید:((ولم أسمعه یرخص فی شیء مما یقوله الناس إلا فی ثلاث -یعنی لم یرخص النبی الكذب إلا فی ثلاث-: الحربَ، والإصلاحَ بین الناس -الحرب خدعة, فلك أن تذب فی الحرب- وحدیث الرجل زوجته, وحدیث المرأة زوجها))
«و نشنیدم که پیامبر در مورد سخنان مردم رخصت دهد جز در سه مورد _ یعنی پیامبر دروغ را فقط در سه مورد جایز دانسته است _ جنگ، اصلاح بین مردم _ جنگ نیرنگ است، پس میتوانی در جنگ دروغ بگویی _ و سخنان شخص به همسرش و سخنان زن به شوهرش.»
چنین دروغی جایز نیست، دروغ جایز زمانی است که به از شما بپرسد: آیا عاشق من هستی در حالی که شما عاشقش نیستید چون هر ازدواجی بر اساس عشق و علاقه نیست، برخی ازدواجها بر اساس مصلحت است.
مردی همسرش وفات کرده است، با خواهر زنش ازدواج میکند، مجبور است، به خاطر بچه هایش که زیر دست خاله یشان تربیت شوند. اگر از او بپرسد: عاشق من هستی؟ باید دروغ بگوید، چون سرمایهی زن، زیبایی است، یعنی سرمایهاش شوهرش است، شوهر تمام دنیای زن است، اگر به او بگوید: تو را دوست ندارم، او را در هم شکسته و نابوده کرده است، پس اگر از او چنین بپرسد، به دروغ به او میگوید: تو را دوست دارم، این دروغی است به خاطر به دست آوردن دل، به خاطر اطمینان بخشیدن، آسودگی خاطر. چنین دروغی مباح است.
پیامبر در مورد عشق به عایشه دروغ نگفت:
بدون شک وقتی بانو عایشه در این باره از پیامبر پرسید، پیامبر به او دروغ نگفت. عایشه گفت: «عشق تو نسبت به من چگونه است؟ فرمود: مانند گرهی طنابی و این مانند رمزی بین این دو شد. بانو عایشه هر از گاهی از پیامبر میپرسید: وضعیت گره چطور است ای رسول خدا؟ میفرمود: بر همان حالش بسته است.»باز نشدنی، سفت و محکم.
پیامبر دروغ نگفت، واقعاً او را دوست داشت.
پدیدهای نو:
من میگویم: اگر همسرتان را دوست دارید، باید به او چه بگویید؟ به خدا قسم تو را دوست دارم و عاشقت هستم. اگر شوهرش از او پرسید: مرا دوست داری یا نه؟ این را بزرگ بشمارد. با ضرس قاطع بگوید. این را بگوید: به خدا قسم کسی جز تو را ندارم، خدا عمر طولانی به تو بدهد، این هم خوب است، قلب همسر را آکنده رحمت و مهربانی میکند، اما سخنان سنگدلانه بیفایده است...جوانان را میبینید که با دختری ازدواج کرده، بیشتر سخنانش مسخره کردن ظاهرش است، با سخنانش دختر را نابود میکند در حالی که وی شوخی میکند. این شوخی حرام است، مزاحی که باعث زخم و رنج میشود، تحقیر میکند. خودش که خودش را این گونه نیافریده است؟ اگر دروغی در کار بود، اگر به تو دروغ میگفت، با تندی برخورد کن، اگر اشتباه از خودش بود، با او تندی کن اما شما با همین شکل و قیافه او را قبول کردهاید.
اکنون پدیدهی جدیدی ظهور کرده است، جوانی بسیار دیندار است، میگوید: شکل و قیافه برای من مهم نیست، فقط پایبندی و دینداری مهم است، بله. همسری صالح و نیکوکار انتخاب میکند، اما در زیبایی در درجهی پنج است، پس از این که ازدواج کرده میگوید: چرا این شکلی هستی؟ چرا قبولش کردی، او را در خانوادهاش معزز و مکرم و محترم نزد پدرش رها میکردی، اما حال که او را نزد خودت آوری و با این شکل قبول کردی، میخواهی او را در هم بشکنی؟
به خدا قسم اگر خداوند شوهر را به خاطر هر سخنی که میگوید محاسبه کند نابود میشود. این هدیهای از جانب خداست.
اکنون: کدام یک از ما نسبت به شکل، رنگ پوست سفید یا گندمگون، کوتاه یا بلندی میتواند نظر بدهد؟ هیچ کس، این خلقت خداوند عز وجل است، وقتی انسان همسرش را به خاطر نقص و کاستی در قیافهاش متهم و سرزنش میکند، گویی خداوند عز وجل را به مبارزه طلبی میخواند. فقط اخلاق او به شما مربوط است، به میزان فرمانبری وی از شما، فقط در همین حد.
دعای پایانی:
به نام خداوند بخشندهی مهربان، حمد و سپاس پروردگار عالمیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد، راستین وعدهی امانتدار.پروردگارا، به ما عطا کن و ما را محروم نساز، ما را گرامی بدار و ما را خوار مساز، ما را ترجیح بده و دیگران را بر ما ترجیح مده، ما را خرسند بگردان و از ما راضی باش و درود بر سرورمان محمد، پیامبر امی و بر خاندان و یارانش سلام بفرست.