حالت سیاه
22-11-2024
Logo
شرح حديث شريف - إتحاف المسلم - درس (04-44) : اجتناب از خود برتر بینی و خود پسندی و به خود نبالیدن به خاطر موقعییت‌ها و بهره‌های دنیوی
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

 سپاس خداوند را که پروردگار جهانیان است و درود و سلام بر سرورمان محمد راستین وعده‌ی امانت دار

بر هر قاضی واجب است که در حالی که خشمگین (ناراحت) باشد حکم صادر نکند، چون حکمی که صادر می‌کند صحیح (دقیق) نیست

 دسته ای از أحاديث رسول الله - صلى الله عليه وسلم - هست که به مقدمه و پیشگفتاری برای توضیح بیشتر آن‌ها نیاز است، پیامبر عليه الصلاة والسلام می‌فرماید:

((لا يقض القاضي بين اثنين وهو غضبان ))
((قاضی نباید در حالتی که خشمگین (ناراحت) باشد بین دو نفر قضاوت کند))

[ بخاري، مسلم و نسائي از عبدالرحمن بن أبی بكرة از پدرش]

 علت این نکوهش آن است که اگر قاضی در حالت خشم و غضب باشد حکمی که صادر می‌کند صحیح نیست، پس از آن علما حالات زیاد دیگری- بیشتر از سی حالت- اضافه کردند که اگر قاضی دچار این حالات باشد نباید حکم صادر کند، مثلا اگر فرزندش دچار بیماری سختی باشد نگرانی او برای فرزندش مانع از حکم صحیح او می‌شود. علما معتقدند که پیامبر عليه الصلاة والسلام یک حالت را ذکر کرده است و پس از آن‌که دلیلش را فهمیدند با استناد و قیاس به این یک حالت حالات زیاد دیگری را بیان کردند.
یک قاعده اصولی که وجود دارد این است که: به پیامبر سخنان جامع داده شده بود که حاوی معانی زیادی بودند.
فرزندش بیمار باشد. همچنین در حالت گرسنگی نباید قضاوت کند ـ گرسنگی شدید صحت حکم را مختل می‌کندـــــ همچنین اگر مشکلی داشته باشد، مسأله ای برایش پیش آمده باشد و یا مسأله ازدواج مطرح باشد.

زکات به هر چیز اساسی (ضروری) در زندگی انسان ها تعلق می‌گیرد :

 مسأله ی دیگر آن است که: زکات برای گندم، جو، کشمش، و خرما تعلق می‌گیرد، و بسیاری از محصولات کشاورزی وجود دارد که درآمدهای هنگفتی از آن‌ها به دست می‌آید، به همین دلیل علما به این چهار مورد ذکر شده صدها مورد دیگر اضافه نمودند. گفته اند: وجوب زکات به علت وجود کالا بستگی دارد نه به خود آن کالا، و اما علت وجودش چیست؟
زکات به گندم تعلق می‌گیرد چون گندم یک ماده‌ی اساسی و با ارزش و ضروری برای زندگی مردم است. برنج نیز مانند گندم است، پس زکات به آن تعلق می‌گیرد، هچنین: عدس، نخود از محصولات و غذاهای اساسی انسان به شمار می‌آید، مسلما این دو موضوع که اشاره شد مقدمه هستند.

خداوند به انسان متکبری که با لباس خود به دیگران تکبر می‌ورزد در قیامت نظر رحمت نمی کند

 سپس پیامبر عليه الصلاة والسلام می‌فرماید:

((لا ينظر الله يوم القيامة إلى مَنّ جرَّ ثوبه خيلاءً))
((خداوند در روز قیامت به کسی که از روی خودپسندی لباس خود را بر زمین می‌‌کشد نظر رحمت نمی‌کند))

[ متفق عليه از عبد الله بن عمر]

 شخصی را در نظر بگیرید که لباس‌های زیبا و خیره کننده ای بر تن کرده و با احساس برتری نسبت به دیگران با این لباس فاخر و زیبا به میان مردم برود و با غرور به اطراف خود نگاه کند، پس خداوند به این انسان متکبر که به واسطه ی این لباس‌ها به دیگران فخر فروشی می‌کند نگاه رحمت نمی‌کند، در این حدیث سخن در مورد لباس بود.
در حدیث دیگری آمده است که:

((لا ينظرُ الله يوم القيامة إلى مَنّ جرَّ إزارَهُ بطراً))
((خداوند در روز قیامت به کسی که لباس خود را با فخر فروشی بر زمین می‌
کشد نظر رحمت نمی‌کند))

[ بخاری و مسلم از أبي هريرة]

 در حدیث اول: خيلاءً، ودر حدیث دوم: بطراً آمده است.
در حدیثی به نقل از ابن عمرـ رضي الله عنهما ـ پیامبر صلى الله عليه وسلم فرموده‌اند:

((مَنّ جرَّ ثَوّبَهُ خيلاءً ، لم ينظرِ الله إِليهِ يومَ القِيامَةِ، فقالَ أبو بكر رضي الله عنه: يا رسول الله! إنَّ إزاري يسترخي ، إلاَ أن أتعاهده ، فقال رسولُ الله صلى الله عليه وسلم: إنَّك لستَ ممن يفعله خيلاءً))
((خداوند در روز قیامت به کسی که از روی خودپسندی لباس خود را بر زمین می‌
کشد نظر رحمت نمی‌کند،ابوبکر رضی الله عنه گفت: ای رسول خدا! جامه ام گاهی شل می‌شود، که من در این حالات آن را مقداری به بالا می‌کشانم. رسول الله صلى الله عليه وسلم به ایشان فرمودند: تو از کسانی نیستی که این کار را با خودپسندی می‌کنند.))

[بخاري وأبو داود ونسائي از عبد الله بن عمر]

شخصی که مورد حسد قرار می‌گیرد اگر غفلت کند مورد چشم زخم حسد کننده قرار می‌گیرد

 حدیث چهارم:

(( ثلاثة لا يكلمهم الله يوم القيامة، ولا ينظر إِليهم، ولا يزكيهم، ولهم عذاب أليم، قال: فقرأها رسولُ الله ـ صلى الله عليه وسلم ـ ثلاث مرات ، فقلتُ : خابوا وخَسِرُوا، مَنْ هُم يا رسول الله؟ قال : المُسْبِلُ، والمنّان، والمنفِّقُ سِلْعَتَهُ بالحلف الكاذب))
((سه دسته از مردم هستند که خداوند با آن‌ها صحبت نمی‌کند، به آن‌ها نظر رحمت نمی‌کند، و آنها را ]ازگناه[ پاک نمی‌کند و عذاب سختی در انتظارشان است، ابوذر می‌گوید: پیامبر صلى الله عليه وسلم سه مرتبه این عبارت را تکرار کرد، پس از آن گفتم: اینان بیچاره و زیانکارند، اینان چه کسانی هستند ای رسول الله؟ فرمودند: کسی که لباسش به زمین کشیده می‌شود، کسی که چیزی ندهد مگر اینکه منت نهد، شخصی که با قسم دروغ کالای خود را می‌فروشد))

[أمسلم وأبو داود وترمذي از أبي ذر غفاري]

 گاهی انسان جامه ی معمولی بر تن دارد، ولی خانه ی خود را به مردم نشان می‌دهد، ماشین خود را نشان مردم می‌دهد، و دیگر بهره‌هایی که از دنیا نصیبش شده نشان می‌دهد و هدفش این است که به وسیله ی اینها از مردم برتری بجوید، همه این حالات در این کلام خداوند جمع شده است:

﴿ تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوّاً فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَاداً ﴾
﴿این سرای آخرت را تنها برای کسانی قرار می‌دهیم که قصد برتری جویی و فساد در زمین را نداشته باشند﴾

[سوره‌ی قصص آيه‌ی:83]

 ای انسان تو می‌توانی بخوری، بیاشامی، لباس بپوشی، اما بدون ذره ای تکبر، فخر فروشی و خودبرتربینی، ابن عباس فرمودند: "خداوند خوردن و آشامیدن را تا زمانی که اسراف و خودخواهی در آن نباشد حلال نموده است"، اسراف: گناه است و خودپسندی این است که بخواهی با دارایی‌ها و اموال خود در میان مردم ظاهر شوی، هم‌چون قارون که با اموال و زینت‌های خود در میان قومش می‌رفت. اما گاهی انسان بدون این‌که قصد تحقیر دیگران را داشته باشد این نعمت‌های الهی بر روی ظاهرش نمایان می‌شود، بدون آن‌که هدفش برتری نسبت به دیگران باشد. زنی را در نظر بگیرید که همسرش ماشین زیبا و گران قیمتی می‌خرد، این زن در هر مجلسی در هر جا که باشد می‌گوید: این ماشین جدید زندگی را تغییر داد، با این حرف‌ها قصد اندوهگین ساختن زنان آشنایش را دارد. بیشتر زنان، همسرانشان، خانه هایشان، پول‌هایی که در سفرها و تفریحات خرج کرده اند را به رخ دیگران می‌کشند، حتی میهمانی‌ها و جشن‌ها وسیله ای شده برای به خود بالیدن، در حالی که در این آیه کمرشکن داریم که:

﴿ تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوّاً فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَاداً﴾
﴿ این سرای آخرت را تنها برای کسانی قرار می‌دهی که قصد برتری جوئی و فساد در زمین را نداشته باشند﴾

[سوره‌ی قصص آيه‌ی:83]

 در گذشته می‌گفتند: "كثرة الظهور تقصم الظهور" "زیادی خودنمایی کردن کمر را می‌شکند (همه چیز را نابود می‌کند)"، چه کسی مورد حسد دیگران واقع می‌شود؟ کسی که با هدف خود برتر بینی نعمت‌های خود را به رخ دیگران می‌کشاند و شخص حسود نیز که شخصی فقیر و محروم است، با دیدن این تظاهر از شدت فقر خود درد و اندوه زیادی خواهد کشید و زوال نعمت دیگری را آرزو می‌کند. این چنین است (العين تضع الرجل في القبر, والجمل في القدر) که چشم زخم انسان را به قعر قبر و شتر را به قعر دیگ می‌برد.
فرد محسود غافل مورد حسد چشم حسد کننده قرار می‌گیرد، و خداوند عز وجل فرموده است:

﴿وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسد ﴾
﴿و از شر هر حسودی هنگامی که حسد می‌ورزد﴾

[سوره‌ی فلق آيه‌ی:5]

 زمانی که انسان به خود نمایی و استعلاء در برابر دیگران رو می‌آورد، شاید در میان مردم فقیری باشد، محرومی باشد، که پیش خود احساس حقارت و رنج شدیدی کند و از خدا بخواهد که از آن شخص انتقام بگیرد، پس همان کسی که در میان مردم با زینت و جواهرات خود (مانند قارون) خودنمایی می‌کرد مسبب این امر شده. پس به خدا پناه می‌بریم از روزی که دارایی هایمان را به رخ مردم بکشیم و از این‌که تلاش کنیم تا به وسیله ی خانه هایمان، لوازم خانه هایمان، ماشین هایمان، حقوق هایمان، فرزندانمان و لباس هایمان در این‌جا بحث فقط در مورد لباس بود بر مردم برتری بجوییم، ولی قاعده این است که: چگونه علماء سی و سه حالت که قاضی نباید حکم صادر کند آورده اند، در حالی که پیامبر یک حالت را ذکر کرده اند.

(فالعلم حرف, والتكرار ألف)
«علم یک حرف است و تکرار هزار حرف است.»

وجوب زکات به خود کالا ربط ندارد بلکه به علت وجود آن کالا ربط دارد:

 پیامبر زکات را برای چهارمحصول واجب کرد، در حالی امروزه زکات به صدها نوع محصول تعلق می‌گیرد، اگر پیامبر علاوه بر گندم، جو، کشمش، برنج را نیز ذکر می‌کرد، در حالی که در زمان پیامبر برنج وجود نداشته است، در این صورت برای مردم قابل درک نبود. به همین خاطر پیامبر کالاهای اصلی زمان خود را ذکر کرده است و امروزه هر محصول اساسی که ارزشی برابر با گندم داشته باشد زکات به آن تعلق می‌گیرد.
اکنون به موضوع خرما می‌پردازیم: امروزه پروژه‌های میلیونی سیب انجام می‌گیرد و خرید و فروش کلان انگور صورت می‌گیرد که میلیون‌ها درآمد دارد، پس این دو میوه محصولاتی اساسی به شمار می‌آیند. هم‌چنین انواعی دیگر از میوه‌ها وجود دارد که قیمت‌های بسیار بالایی دارند، پس هر محصول کشاورزی که اساسی و ضروری باشد و درآمد بالایی داشته باشد زکات بر آن تعلق می‌گیرد، چون در مجموعه‌ی گندم ، جو، کشمش و خرما قرار می‌گیرد. پس وجوب زکات به خود کالا بستگی ندارد، بلکه به علت وجود آن کالا بستگی دارد، هم‌چنین طبق حدیث بر قاضی واجب است که در حالت ناراحتی حکم صادر نکند، اما حالات دیگری همچون گرسنگی، بیماری فرزند و هر حالت دیگری که ذهن قاضی را مشوش کند و نباید در آن وضعیت قضاوت کند از این حدیث استنباط می‌شود.

هر کس برای رضای خدا تواضع کند خداوند مقامش را بالا می‌برد:

 نتیجه می‌گیریم که از بیشتر رفتارهای مردم که مقصود از آن به رخ کشیدن داشته‌های خود و به خود بالیدن است نهی شده است و خداوند عز وجل از طریق سخنان پیامبر به ما هشدار می‌دهد که اگر کسی که این کار ناپسند را انجام دهد، خداوند در روز قیامت نظر رحمت به او نمی‌کند، و انسان هر چه تواضع پیشه کند در نزد پروردگار قدر و منزلتش بیشتر می‌شود، و به اندازه ای که با برادران و دوستانش هم نشینی کند در نزد خدا مقامش بیشتر می‌شود، این را به شما بگویم که گاهی: انسان مؤمن ثروتمندی را می‌بینی و از شدت تواضع، کرم و ادبش حس خوبی نسبت به ثروتمند شدن به تو دست می‌دهد.
پیامبر عليه الصلاة والسلام به گونه ای بود که: با خدمتکار هم غذا می‌شد، و به سخنان زن ناتوان و مسن گوش می‌داد و نیاز مستمندان و فقیران را بر طرف می‌کرد. یک روز در حالی که عدی ابن حاتم پیامبر را برای إکرام و احترام به خانه خود می‌برد ناگهان در میانه راه یک زن پیامبر را متوقف نمود و در مورد حاجت خود با پیامبر سخن گفت. سخنان این زن طولانی شد ولی پیامبر هم‌چنان با حوصله گوش می‌داد، که عدی گفت: به خدا سوگند این کار یک پادشاه نیست!
انسانی ]پیامبر[ که روی زمین می‌نشیند، ناگهان اعرابی وارد می‌شود و می‌پرسد کدام یک از شما محمد است؟ او را نمی‌شناسد یکی از صحابه اشاره به پیامبر کرد به او گفت: همان مرد زیبا و خوش چهره. پیامبر به او گفت: درست آمدی حاجتت چیست؟

جوانمردی انسان به فروتنی و تواضع اوست:

 با تواضع مقام انسان در نزد خدا بالا می‌رود. اساساً انسان یک بنده است و از لوازم بندگی تواضع است، به سرمه توجه کنیدـ. سرمه: سنگ است، سنگی که نرم شد و جایگاهش در چشم قرار گرفت؛ پس موقعی که سرمه نرم شود جایگاهش در چشم قرار می‌گیرد, چه کسی سنگ را در چشم خود می‌گذارد!؟ امکان ندارد. با این‌که سرمه اساساً از سنگ است. پس گاهی انسان:

﴿كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى﴾
﴿چنین نیست که انسان حق شناس باشد، مسلما طغیان می‌کند﴾

[سوره‌ی علق آيه‌ی:6]

﴿أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى﴾
﴿به خاطر این که خود را بی نیاز می‌بیند﴾

[سوره‌ی علق آيه‌ی:7]

 خودش را ثروتمند می‌بیند پس سرکشی می‌کند، قوی می‌بیند پس سرکشی می‌کند، سالم و تندرست می‌بیند پس سرکشی می‌کند، جوانمردی به این است که انسان متواضع باشد در حالی که در بهترین شرایط زندگی قرار دارد، هنگامی که که پیامبر فاتحانه وارد مکه مکرمه شدند و در حالی که دشمنان ایشان بیست سال با ایشان دشمنی کرده اند، باسری پایین و با تواضع برای الله عز وجل وارد شدند، و تواضع برای خدا در حدی که نزدیک بود که انتهای (کاکل) عمامه ایشان به شترشان برسد.
پس هر وقت خداوند به انسان چیزی دهد باید بگوید: این از لطف پروردگارم است، و من در این‌جا به کلام مؤمنين توجه می‌کنم که می‌گویند: خداوند به کرمش این را به من داد، این را به من ارزانی داد، به من اجازه داد که این کار را انجام دهم، برایم مقدر فرمود که این عمل شایسته را انجام دهم، و همیشه بذل و بخشش را به صاحبش که همانا الله عز و جل است منسوب می‌کنند. و اگر خداوند بخواهد که فضیلت و بخشش خود را نمایان کند، فضیلت را می‌آفریند و به تو منسوب می‌کند. پیامبر عليه الصلاة والسلام به گونه ای بود که همیشه نعمت خداوند در پیشش بزرگ جلوه می‌دهد هر چند کم باشد.
به گونه ای بود که هر وقت در آینه صورت خود را می‌دید، می‌گفت:"خداوندا همان گونه که آفرینشم را زیبایی بخشیدی اخلاقم را نیز نیکو کن" و همیشه خداوند عز وجل را شکر می‌کرد و ایشان همیشه بین تعظیم و شکر خداوند بودند.
مؤمن شکرگذار است، کافر متکبر است و شخص متکبر از خداوند فاصله دارد, و دلیل تواضع این است که با بیچارگان و درماندگان باشی، با آن‌ها همنشین باشی، به سخنان شان گوش دهی، و با آن‌ها دوستی کنی، با این کارها تو ثابت می‌کنی که متکبر نیستی، از کبر به دور است کسی که کارهای خود را با دستان خود انجام و از بخل به دور است کسی که زکات مالش را بدهد و از نفاق به دور است کسی که بیشتر ذکر خدا کند.

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر