- عقیده ي اسلامی
- /
- عقيده واعجاز
سپاس خداوند جهانیان را و درود بر سیدنا محمد راستگین وعدهی امانت دار. بار خداوندا ما را از تاریکیهای جهل و گمان به سوی نور شناخت و دانش و از لجنزار شهوتها به سوی باغهای بهشت برین بیرون ببر.
برادران گرامی با درس سی¬ و سوم از دروس عقیده و اعجاز در خدمت شما هستیم.
تمام انسانها زیان کارند مگر تنها در صورتی که روی وقت خود سرمایه گذاری کنند:
همچنان در موضوع وقت هستیم. در درس گذشته بیان نمودم که وقت یا بیهوده مصرف میشود و یا مورد سرمایه گذاری قرار میگیرد. بیهوده مصرف شدن آن مانند اکثر مردم که روزانه آن را صرف اموری عادی میکنند؛ میخورند و مینوشند و لذت میبرند و سپس مرگ آنان را در بر میگیرد درحالی که برای این ساعت توشه ای نیندوخته اند چنین مردمانی وقت خود را بیهوده صرف مینمایند اما مومنان وقت خود را سرمایه گذاری میکنند یعنی آنان در وقت خود کاری انجام میدهند که پس از پایان آن وقت، برایشان سودی در پی داشته باشد و اصل در این مفهوم، سخن خداوند متعال است که فرموده:
﴿ وَالْعَصْرِ (1) ﴾
(سوگند به زمان)
خداوند به زمان مطلق برای این موجود طراز اول سوگند میخورد که در حقیقت این موجود خودش زمان است، قسم می خورد که زیان کار است زیرا گذر زمان او را نیز رو به سوی نابودی میبرد مگر در صورتی که وقت خویش را با سرمایه گذاری مصرف نماید، یعنی ایمان آورده، کار نیک انجام میدهد، به سوی س خداوند دعوت نماید، بر حقیقت جویی شکیبا باشد، به آن عمل کند و به آن فراخواند.
به طور کلی بزرگترین عمل، کار نیک است:
اکنون به معنای سخن خداوند میپردازیم:﴿ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ ﴾
(و به حق سفارش کردند)
برادران، فراموش نکنید که سفارش به حق یک چهارم راه نجات است یا یکی از ارکان رستگاری و نجات است. تنها در صورت جستجوی حقیقت، عمل به آن، دعوت به آن، صبر بر جستن آن، عمل به آن و دعوت به آن نجات مییابید. برادران، این سوره با وجود کوتاه بودن برای انسان کفایت میکند. یاران پیامبر صلی الله علیه وسلم از هم جدا نمیشدند مگر بعد از خواندن این سوره. امروز به موضوع سفارش به حق می پردازیم. درس گذشته سخن از عمل صالح، تعریف عمل صالح، گستردگی دامنه، طولانی بودن تاثیر، عمق اثر و کیفیت آن بود و اینکه چگونه یک عمل پس از مرگ باقی میماند و به طور کلی این بزرگترین عمل است.
سفارش به حق یکی از ارکان رستگاری و بر همهی مسلمانان فرض عین است:
کنون به سفارش به حق میپردازیم. اولا این مسلم است که دعوت به خداوند بر هر مسلمانی فرض عین است و کسی که مجاهده نکند و یا با نفس خویش جهاد نورزد با شکافی از نفاق مرده است.
اگر یکی از برادران گرامی که من هم یکی از آنانم، هرگز به دعوت به خداوند فکر نکند این نوعی نفاق است و کسی که مجاهده نکند و یا در درونش به جهاد نیندیشد، با شکافی از نفاق مرده است.
پس سفارش به حق یکی از ارکان رستگاری و بر هر مسلمانی فرض عین است اما دعوت به خداوند فرض عین و فرض کفایه است، زمانی فرض کفایه است که برخی آن را انجام دهند در این صورت دیگران از انجام آن معاف میشوند. ناگزیر باید یک عالم پرتلاش، آگاه، باتجربه و توانا باشد که تمام شبهات و پرسشها را پاسخ دهد. این فرض کفایه است. اما دعوت به خدا برای هر مسلمانی فرض عین است تا آنکه رحم کنیم اما در حدود آگاهی و دامنهی افرادی که از آنان شناخت داریم. در حدود دانش خویش. درسی را شنیده اید، یا به فایلی گوش داده اید، یا خطبه ای را گوش کردید و از آن بسیار متاثر شده اید. در این صورت هر چه را شنیده اید به اطرافیان خود منتقل نمایید.
(( بلغوا عني ولو آية ))
((از طرف من به مردم برسانيد هر چند يک آيه را))
هر انسانی که به خدا دعوت ندهد خدا و پیامبرش را دوست ندارد:
سورهی عصر دلیل بزرگی بر این است که دعوت به خداوند فرض عین است، آیه ای دیگر میگوید:﴿ قُلْ هَـذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي ﴾
(بگو اين است راه من كه من و هر كس پيروى ام كرد با بينايى به سوى خدا دعوت مى كنيم)
یعنی با دلیل و آموزش، پس هر انسانی که به سوی خدا فرانخواند قطعا با سند این آیه از رسول خدا پیروی نکرده است و در نتیجه خداوند را دوست ندارد، دلیل آن:
﴿ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي ﴾
(بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد)
یکی از برادران حاضر، هرگز فکر نمیکند که درسی را به کسی دیگر برساند، یا فایلی را به کسی بدهد. تفسیر آیه یا حدیثی را به کسی برساند. امر به معروف و نهی از منکر کند. تلاش کند شخصی را هدایت نماید. هرگز فکر نمیکند که شاید بر نفاق بمیرد و دلیل آن این آیه است:
﴿ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ ﴾
(و به حق سفارش میکنند)
برپاداشتن حق نیاز به تلاش فراوان دارد؛ زیرا موانع فراوان است:
برادران گرامی، برپاداشتن حق بسیار دشوار و نیاز به تلاش دارد و موانع آن نیز بسیار زیاد است، بازدارندههای حق نیز بی شمار است. موانعی وجود دارد و چیزهایی فریبنده که شما را از طلب حقیقت منحرف میسازد. هوس های نفس، منافع، شرایط محیطی، فشار کار، آداب و رسوم، حرص و طمع، سفارش به حق میآید تا یادآور، مشوق و حامی مومن باشد، او را سفارش می دهد، تشویق می کند، در کنارش می ایستد و برای سلامتی و خوشبختی اش تلاش می کند.
سفارش به حق یکی از ارکان رستگاری:
سفارش به حق یکی از ارکان رستگاری، بنابراین:
﴿ كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ (110) ﴾
(شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شدهايد)
﴿ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ المُنْكَرِ ﴾
(به كار پسنديده فرمان مىدهيد و از كار ناپسند باز مىداريد)
چه زمانی امت رسول الله نابود میشود؟
(( كيف بكم إذا لم تأمروا بالمعروف، ولم تنهوا عن المنكر ؟))
((چگونه خواهید بود وقتی به معروف امر نکنید و از زشتیها باز ندارید.))
﴿ كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ (79) ﴾
(از كار زشتى كه آن را مرتكب مى شدند يكديگر را بازنمى داشتند)
(( كيف بكم إذا لم تأمروا بالمعروف، ولم تنهوا عن المنكر ؟ قالوا: أوَ كائن ذلك يا رسول الله ؟ قال: وأشد منه سيكون، قالوا: وما أشد منه ؟ قال كيف بكم إذا أمرتم بالمنكر ونهيتم عن المعروف ؟ قالوا: أو كائن ذلك يا رسول الله ؟ قال: وأشد منه سيكون ))
((چگونه خواهید بود وقتی به خوبی امر نمیکنید و از زشتی باز ندارید؟ گفتند: ای رسول خدا آیا این طور خواهد شد؟ فرمود: و از این بدتر خواهد شد، گفتند: و از این بدتر دیگر چیست؟ فرمود: چگونه خواهید بود وقتی امر به زشتی کنید و از خوبیها باز دارید؟ گفتند: آیا این گونه خواهد بود ای رسول خدا؟ فرمود: از این بدتر هم خواهد بود))
فرمود:
(( كيف بكم إذا أصبح المعروف منكراً والمنكر معروفاً ؟ ))
((چگونه خواهید بود وقتی خوبی، زشت شمرده شده و زشتی، نیکی به حساب آید))
انسان با ایمان و عمل صالح خود را کامل میکند و با سفارش به حق دیگران را کامل میکند:
برادران گرامی، یک نکتهی دقیقی وجود دارد، این که سفارش به حق گرایشهای فردی را پاک و اصلاح میکند. انسان خودش به تنهایی چیزی را تصور میکند، چیزی را گمان میکند و به چیزی دل میبندد، سپس سفارش به حق میآید و گرایشهای فردی را از شائبهها پاک میکند. حق تنها در جامعه ای مومن، سفارشگر به حق، همیار، همکار و متحد شکل گرفته و ادامه مییابد. نکته ای بسیار دقیق است. شما با ایمان و عمل صالح خودتان را کامل میکنید. خداوند به شما برکت دهد. با سفارش به حق دیگران را نیز کامل میکنید. مومنی به غیر از
من. مومن به گروه و جماعت منسوب است. شما با ایمان و عمل صالح خودتان را کامل میکنید و با سفارش به حق دیگران را کامل میکنید:
(( بلغوا عني ولو آية ))
((از من ابلاغ کنید هر چند یک آیه باشد))
سفارش به حق مساله ای سرنوشت ساز است، چگونه؟ حقیقت حلقاتی دارد. این مسجد جامع یک حلقه است. اگر این حلقه گسترش نیابد. شما برادر گرامی، دو برادر در خانه دارید یکی را قانع کنید با شما به جلسهی درس بیاید. اگر این حلقههای حق گسترش نیابد، حلقههای باطل گسترش مییابد سپس دایرههای حق را تحت فشار قرار میدهند. سفارش به حق پیش از هر چیزی به خاطر بقای حق است. حق تنها با سفارش باقی میماند. برادرتان را قانع کنید. ای پدر فرزندت را قانع کن. ای پسر پدرت را قانع کن. ای زن شوهرت را قانع کن:
(( بلغوا عني ولو آية ))
((از من ابلاغ کنید هر چند یک آیه باشد))
سفارش به حق برای غلبه بر باطل ضروری است:
اگر دایرههای حق گسترش نیابد چه اتفاقی میافتد؟ دایرههای باطل گسترش مییابد، باطل به سرعت گسترش مییابد، علتش چیست؟ مربوط به شهوت هاست. شهوت ها دوست داشتنی اند. اما حق با تلاش بسیار گسترش مییابد. برای حق چیزی وجود ندارد. تمام وعدههای الهی پس از مرگ است. در دنیا ممکن است پاداشی به شما دهد اما پاداش اصلی در آخرت است. شما نیاز به تلاش فراوان دارید تا مردم را به چشم پوشی، نگهداشتن زبان و دقت در کسب در آمد قانع سازید اما پاداش اخروی آن بسیار زیاد است. شهوتی ملموس و قابل درک در برابر
شماست. خودروی آخرین سیستم، زن زیبا، کاخ والا، درآمد بالا، تجارت سودآور، مرکز اداری بزرگ، قدرت، تمام اینها ملموس است و شما با شبکیهی چشم قادر به دیدن آن هستید اما پاداش آخرت در قرآن آمده است:
﴿ وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى (4) ﴾
(و قطعاً آخرت براى تو از دنيا نيكوتر خواهد بود)
قرآن را باز میکنید و پنج کلمه را می یابید: آخرت ایمان به غیب است اما دنیا ملموس است. بنابراین سفارش به حق برای بقای آن بسیار ضروری است. خداوند عز وجل اراده کرده که دنیا محل آزمایش باشد نه محل پاداش، مکان عمل باشد نه مکان آرزوها، مکان تکلیف باشد نه مکان تشریفات اما آخرت تشریفات و برزگداشت است پس ناچار باید سفارش به حق نمود تا بر هوا و هوس پیروز آییم، بر باطل فائق آییم، آزارها و سختیها را تحمل کنیم.
وقت در دنیای مسلمانان ظرفی برای عبادت و در فرهنگ غربی سود و سرمایه است:
برادران گرامی:
﴿ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ (104) ﴾
(اگر شما درد مى كشيد آنان [نيز] همان گونه كه شما درد مى كشيد درد مى كشند)
﴿ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنْ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا(104) ﴾
(اگر شما درد مى كشيد آنان [نيز] همان گونه كه شما درد مى كشيد درد مى كشند و حال آنكه شما چيزهايى از خدا اميد داريد كه آنها اميد ندارند و خدا همواره داناى سنجيده كار است)
ای برادران، فرهنگ غربی وقت را پول میداند. آب میوه فروشی در نزدیکی مسجد جامع اموی بخت عجیبی به او روی کرده بود. آب میوههای درجه یک را با قیمت عادلانه ای میفروخت. در روزهای تابستان بازار حمیدیه بسیار شلوغ و در مقابل وی چهل پنجاه نفر منتظر بودند. به محض اذان ظهر مغازه اش را میبست و به مسجد جامع میرفت. در نیم ساعت ممکن بود پانصد مشتری داشته باشد. یعنی در مقابل وقت پول است، این طور نیست؟ گاهی مناسبتهای بزرگ و در نماز جمعه به خاطر نماز جمعه مغازه را میبندند و این به معنای از دست دادن سود فراوانی است. فرهنگ غرب وقت را پول معنا میکند اما در فرهنگ اسلامی وقت یعنی عبادت. وقت چارچوب عبادت شما است. چارچوب کار شما است. چارچوب عقل شما است. علم در پوششی از وقت فرا گرفته میشود. همه خانه هایتان را رها میکنید. هر کس خانه ای دارد. متاهل زن و فرزند دارد. در خانه مبلهای راحتی وجود دارد. مهمانی است. قهوه و چایی میخواهید ، با فرزندتان گفتگو میکنید، میشنوید، خانه بسیار راحت تر از مسجد است. خانه را رها کردید و به مسجد جامع آمده اید. این تلاش و زحمت است. وقت در فرهنگ غربی مال است و بنابراین هر گونه تاخیری در پرداخت در مقابلش سودی از دست میرود اما وقت در جهان اسلام به معنای عبادت است. وقت چارچوب عبادت و البته چارچوب عمل صالح است.
عاقل کسی است که وقت را سرمایه گذاری کند و بیهوده رها نکند زیرا وقت سرنوشت ساز است:
بنابراین نکتهی دقیق این دیدار پاک این است که چگونه وقت را مصرف کنید؟ چگونه وقت شما با سرمایه گذاری و نه بیهوده صرف شود؟ دانش آموزی دبیرستانی را تصور کنید که نمرههای وی در این مدرک سرنوشت وی را در زندگی مشخص میسازد. پدرش فقیر است. راهی جز ورود به دانشگاه و گروه مشخص یعنی دانشکدهی پزشکی دمشق ندارد تا در خانه با خانواده و خویشان باشد. اجارهی خانه و هزینههای سفر را ندپردازد. اگر حداقل نمره را بیاورد باید به دانشکدهی حلب برود و نیاز به سفر دارد. نیاز به اجاره خانه دارد. پس مدرک دبیرستان در سازمان برخی از کشورها از جمله ما تعیین کنندهی سرنوشت است. پزشکی، دندانپزشکی، داروساز، دانشکدهی علوم، و هم چنین دانشکده اطلاعات، اقتصاد، و حقوق. نمرهی شما سرنوشت شما را مشخص میکند. شما در سال تحصیلی پیش از امتحان (امتحان مدرک دبیرستان) هستید. روش استفادهی شما از این وقت تعیین کننده و سرنوشت ساز است. دانش آموزی به رتبهی اول دست مییابد بنابراین از رتبهی اول میپرسند: «چرا به این برتری دست پیدا کرده ای؟» میگوید:زیرا در طول سال، لحظهی امتحان هرگز از ذهنم خارج نشده است.»
وقت چارچوب عمل شما است. این سخن را به یاد داشته باشید، پس از مرگ دو حالت بیشتر وجود ندارد؛ سوگند به آنکه جان محمد در دستان او است که پس از دنیا تنها بهشت و دوزخ خواهد بود.
روش استفاده از وقت سرنوشت شما را تعیین می کند؛ بهشت یا جهنم، علم جستی؟ حق و ناحق را شناختی؟ خوبی و بدی را؟ حلال و حرام را؟ باید و نباید؟ جایز و ناجایز را؟ آنچه خداوند دوست دارد و ندارد را؟ وقت یعنی سرنوشت شما، این وقت را چگونه صرف کنیم؟
ارزش انسان به روش استفاده از وقت بستگی دارد:
برادران، یکی از علماء یعنی حسن بصری که تعریف زیبایی از انسان دارد، میگوید: انسان چند روزی است و هر روز که پایان مییابد بخشی از او نیز پایان مییابد، میگوید گروهی را دیدم که برخی از آنان نسبت به عمر خود بیشتر از اموال خود حساس بود و برایش ارزش قایل بود.
صادقانه به شما میگویم ارزش شما به روش مدیریت وقت شما است. درس بخوانید، بیاموزید، موفق شوید، مهارت کسب کنید، قرآن بخوانید، سنت نبوی را درک کنید، سخن بگویید، به سوی خدا دعوت کنید، در مجالس علم زانو بزنید، چه میکنید؟ به صراحت اما امیدوارم با دقت به من گوش دهید خدای نکرده، خدای نکرده، خدای نکرده کسی به بیماری لاعلاجی گرفتار میشود مثلا سیروز کبدی، و عمل جراحی اکنون ده میلیون است و وی خانه ای دارد که ده میلیون میارزد و آن را پس از زحمت فراوان و پنجاه و پنج سال کار بی وقفه خریده است و آن را سر و سامان داده است و ناگهان با بیماری سیروز کبدی غافلگیر میشود. این بیماری کشنده است. به وی میگویند در فرانسه عمل جراحی پیوند کبد موفقیت آمیز ده میلیون هزینه دارد، چه کار میکند؟ به خدا سوگند، یک ثانیه هم در فروش خانه و انجام عمل جراحی تردید نمیکند چرا این کار را میکند؟ زیرا در اعماق وجود وی نهاده شده که وقت با ارزش تر از مال است یعنی اگر عمل جراحی را انجام دهد که به اندازهی قیمت خانه اش هزینه دارد و چند سال دیگر زنده باشد خودش را موفق مییابد.
وقت با ارزش تر از مال است و کسی که آن را بیهوده صرف کند همه چیز را از دست داده است:
در اعماق وجود شما نهاده شده که وقت از مال باارزش تر است، تمام. خودتان را با این ناهنجاری آماده کنید. شخصی در مقابل شما پانصدهزار را آتش میدهد و همه خاکستر میشود. نیم میلیون لیره را آتش زده اما شما نمیتوانید با او حرف بزنید حتی یک کلمه، مثلا یک کُلت دارد، چه حکمی میکنید؟ اگر یک میلیون نفر این صحنه را ببینند چه حکمی به این انسان میدهند که نیم میلیون لیره را آتش زده است؟ حکم به نادانی و دیوانگی. اگر اتلاف مال دیوانگی است اکنون که وقت از مال ارزش بیشتری دارد، کسی که وقت خود را نابود میکند بسیار دیوانه تر و نادان تر خواهد بود. شب نشینی سراسر با سخنان بیهوده، غیبت، سخن چینی، سخن از غذا، نوشیدنی، زنان، بازیکنان فوتبال، بازیگران تلویزیونی، مرده و زنده و غیره، هیچ ارزشی ندارد. نابود کردن وقت خطرناک ترین کاری است که انسان انجام میدهد. سخنان بیهوده، و بی فایده، شوخیهای بی ارزش، غیبت، سخن چینی، سخن از دنیای بی ارزش، انواع ماشین ها و قابلیت هایشان،به خدا کاش جوان مانند آنکه نام ماشینها وويژگیهای آن را میداند: این ماشین توربو است، آن یکی تمام اتومات، و این چهار سیلندر و ... درس خود را به خوبی بخواند. میبینید که جوانان بطور عجیبی ويژگیهای ماشینها را میدانند واز ماشینها سخن میگویند و در مرحلهی بعدی به گفتگو دربارهی زنان، فیلمها، غیب، سخن چینی، قیل و قال و نابود کردن اموال مشغول اند. کسی که وقت خود را تلف میکند نادان تر و دیوانه تر از کسی است که پول خود را آتش میزند. شما خود وقت هستید. شما متشکل از چند روز هستید. وقت طلا است بلکه از طلا هم با ارزش تر است.
مدیریت وقت نمودی تمدنی است و هر کس باید وقت خود را تنظیم کند:
برادران گرامی، به برادران گرامی اقتصاد دان میگویم منابع اقتصادی اولیه در جهان چیست؟ چهار منبع: نفت، مواد اولیه فسفات، مواد اولیه اورانیوم، طلا و الماس. پایه و اساس اقتصاد، مواد است، ثروتهای طبیعی، زغال سنگ، اطلاعات، فلانی دکترای مدیریت کار دارد، فلانی تخصص گیاه شناسی دارد، فلانی تخصص سازگاری و مدیریت کار دارد. مواد، اطلاعات و افراد. آیا میتوانید بدون افراد شرکتی با سود بالا تاسیس کنید؟ نمیتوانید، به کارمند نیاز دارید. مدیر اجرایی، معاون مدیر، مدیر حسابداری، مدیر فروش، مدیر واردات، مدیر تبلیغات، به افرادی نیازمندید، به مواد و مکان، ساختمان، کالا و اطلاعات نیز نیازمندید هم چنین به متخصص حسابداری، تبلیغات، و متخصص محیط مثلا نیاز دارید، به افراد و به وقت نیازمندید.مهمترین این عناصرزمان است. درحالی که کم ارزش ترین عنصر زندگی کشورهای درحال توسعه زمان است. وقت هیچ ارزشی ندارد. مثلا در برخی از کشورها ساختمانی است که دفترهای تجاری در آن وجود دارد و تمام نیازمندیهای تاجر نیز در آن است. به پرداخت مالیات نیاز دارد، به آزادسازی اموال از گمرک نیاز دارد تمام ادارتی که یک تاجر به آن نیاز دارد در یک ساختمان وجود دارد. بانکها و مخابرات و رستوران و مساجد در کشورهای اسلامی، و گاهی در جایی مانند حلب آزمایشگاه و در جایی دیگر تایید مدارک وجود دارد و بررسی بذر در دوما است. انسانی وقتش تلف میشود. بی ارزش ترین چیز در کشورهای در حال توسعه زمان است. در یک فرایند تازه بسیار زیبا است یک پنجره رو به تمام منافع در یک مکان باز است. چگونه انسان وارد بازاری میشود و در این بازار از همه چیز صحبت میشود اما در نظام قدیم کالای اول از مکانی بود و کالای دیگر از مکانی دیگر بود. وقت بسیار مهم است یعنی مدیریت وقت اکنون نمودی تمدنی است. وقت خود را تنظیم کنید، خواب خود را تنظیم کنید. ارتباط خود را خانواده را تنظیم کنید. وقت مطالعهی خود را تنظیم کنید. وقتی را برای نشستن با خانواده تنظیم کنید. برنامه ای برای خود بنویسید. یادداشت بگذارید. اکنون دستور کار و برنامهی کاری تعیین کنید. اگر مومن هستید به ناچار باید وقت خود را مدیریت کنید. شما وقت هستید. شما تعدادی از روزها هستید که هر روزی که میگذرد بخشی از شما نیز تمام میشود.
تعریفهای مدیریت زمان:
برادران، در مورد تعریفات مدیریت زمان، گفته اند: انجام کار مناسب به شکل مناسب در وقت مناسب.
تعریفی دیگر هم هست و برخی گفته اند کسی که وقت خود را به خوبی مدیریت کند در حقیقت خودش را به خوبی مدیریت کرده است. اگر امکان سرمایه گذاری تمام وقت نباشد شاید حداقل این باشد که از بیشترین وقت استفاده کنیم. من با شما هم عقیده هستم، محال است که تمام دقایق زندگی تان را به کار برید. وقت هدر هم میرود اما باید بیشترین استفاده را از وقت خود بکنید. کتابی بخوانید. با اتوبوس، در حال رفتن به حلب هستید کتابچه ای با خود بردارید و آن را ورق بزنید. تلاش کنید وقتتان را با هر کاری پر کنید. به خدا سوگند در فرانسه بر قطاری سریع السیر سوار شدم که با سرعت سیصد و پنجاه کیلومتر بر ساعت شمال فرانسه را تا جنوب آن میپیمود. چیزی شبیه هواپیمای بدون صدا و با الکتریسیته اما چیزی که توجه مرا جلب کرد این بود که همهی مسافران با خودشان کتاب یا کامپیوتر داشتند و در آن شارژرهای برقی برای کامپیوتر تعبیه کرده بودند و شما کامپیوتر کوچک خود را به منبع برق وصل کرده و شروع به کار میکنید. طبیعتا قطار بسیار آرام و بدون صدا است، تهویه و رستوران نیز دارد. من متاثر شدم در آن کشورها هیچ مسافری از پنجره به بیرون نگاه نمیکند. سوار وسایط نقلیهی عمومی شوید، شخصی نشسته و نگاه می کند، پنج ساعت به حلب مینگرد. وقت بسیار با ارزش است. باورکنید غلو نمیکنم دنبال کسی میگشتم در آن قطار که کتاب نداشته باشد اما همه یا کتاب یا کامپیوتر داشتند. دو ساعت راه بود.
مدیریت زمان، تمدن و ایمان:
ای برادران، مدیریت زمان تمدن است، ایمان است، رستگاری و موفقیت است. هر روز بخوانید. با خانواده بنشینید، زمان خود را تقسیم کنید، وقت خود را تنظیم کنید، برنامه ریزی کنید و آن را دائم به روز کنید.
گوید: بیشترین اتلاف در کشورهای در حال توسعه، در زمینهی وقت است. مثلا قطار باید در ساعت هشت و بیست و چهار دقیقه حرکت کند اما دوازده و پنجاه و نُه دقیقه میرسد. به خدا سوگند باور نکردنی است، دقیقه را میسنجد. در برخی از کشورها مثلا هواپیما سه ساعت تاخیر دارد و این طبیعی است. گاهی شش ساعت تاخیر هم عادی است. با دقیقه حساب کنید. شما خود زمان اید، شما وقت هستید. میگوید بیشترین عنصری که هدر می رود و کمتر از همه مورد سرمایه گذاری قرار می گیرد، زمان است زیرا زیان حاصل از هدر رفت وقت به خوبی درک نمیشود.
گاهی در روستا شخصی کنار دیوار خانه نشسته است، شخصی میگذرد وی به او نگاه میکند. دومی میآید باز هم نگاه میکند. چه میکنی؟ به خدا سوگند یکی از علما (عالم بزرگ شیخ بدرالدین حسنی) از کنار قهوه خانه ای میگذشت چشمش به افرادی افتاد که تخته نرد بازی میکردند: گفت: سبحان الله کاش وقت خریدنی بود تا وقتشان را از آنان میخریدیم.
وقت بزرگترین منبع اقتصادی و سرمایهی حقیقی فردی و اجتماعی انسان:
برادران، وقت بزرگترین منبع اقتصادی است اما ويژگیهای بسیار ریزی دارد که نمیتوان همه را بر شمرد و گرد آورد. ما آبهای باران را پشت سد جمع میکنیم. وقت اندوختنی نیست و خیلی زود پایان مییابد. آنچه گذشته است دیگر باز نمیگردد و جایگزینی هم ندارد. وقت با ارزش ترین و گرانبهاترین چیزی است که انسان در اختیار دارد. چارچوب تمام علوم، اعمال و عبادات است و سرمایهی حقیقی فردی و اجتماعی انسان است. این سخن در پژوهشهای معتبری تایید شده است. در برخی از کشورهای درحال توسعه شخص روزانه بیست و هفت دقیقه کار میکند. درآمد ملی بر تعداد جمعیت و تعداد ساعات کار تقسیم میکنند و در شهری دیگر هفده دقیقه کار میکند. اما در کشورهای پیشرفته شخص در روز هشت ساعت کامل کار میکند. تصور نمی کنی، ملتی که افراد آن هفده دقیقه در روز کار میکنند بر ملتی که افراد آن هشت ساعت در روز کار میکنند، پیروز باشد.به خدا سوگند اطلاعات و آماری وجود دارد که دل انسان را به درد میآورد؛ یک شرکت چهل هزار کارگر دارد که سود سالیانهی آنان معادل درآمد ملی یک کشور عربی است که جمعیت هفتاد میلیونی دارد. تمام درآمد ملی ملت هفتاد میلیونی کمتر از یک شرکت با چهل هزار کارگر است. وقت بسیار گرانبهاست. برادران وقت را نمیتوان خرید و پایه و اساس زندگی و تمدن است. نمیتوان آن را خرید و فروش یا اجاره کرد، یا امانت گرفت یا دو برابر نمود، یا ذخیره کرد و یا آن را تولید نمود اما میتوان آن را به کار گرفت و سرمایه گذاری نمود. آنان که وقت انجام کارهایشان را دارند، وقتی را به شناخت پروردگارشان و پرستش و نیز تقرب به او اختصاص میدهند. ارزش وقت را میدانند و از دقیقه به دقیقهی اوقات خود بهره برداری میکنند.
مدیریت زمان با تغییر یا اصلاح آن آغاز نمیشود، بلکه از بهره برداری فعالانهی آن است:
مدیریت زمان با تغییر یا اصلاح و یا بروز رسانی اش آغاز نمیشود، بلکه از روش بهره برداری فعالانهی وقت سرچشمه میگیرد. تلاش برای کاهش هدر رفت اوقات. وقت میگذرد. دقت کنید وقت از نظر ادیبان یک دقیقه اندوهش چون ساعتی میگذرد و یک ساعت لذتش چون دقیقه ای سپری میشود.إن يطل ليلك بعدي فكم بت أشكو قصر الليل معك
اگر شبهای تنهایی تو به درازا کشد، پس چه شبهایی که از کوتاهی شب با تو بودن گلایه
کردم
***
اگر این انسان درد شدیدی میداشت این وقت برایش بسیار طولانی میگذشت اما اگر شادی باشد وقت بسیار زود میگذرد. ساعتها همان ساعت هاست. ساعات اندوه برابر با ساعات شادی است. بنابراین در این عبارت بیندیشید . وقت با سرعتی معین و ثابت میگذرد و هر دقیقه یا ثانیه و یا ساعتی مانند سایر دقایق و ساعات است و وقت به یک شکل به جلو میرود. بر اساس نظام مشخصی حرکت میکند. نمیتوان آن را ایستا نمود یا تغییر داد یا اضافه و کم کرد و از نو تنظیم نمود. بنابراین وقت با نظمی دقیق به پیش میرود و هیچ تاخیر یا تسریعی ندارد. به هر حال نمیتوان آن را نگه داشت، متراکم نمود، یا لغو، جایگزین و یا منحل نمود؛ زیرا منبعی معین است که همه به یک میزان آن را در اختیار دارند.
مشکل انسان در میزان وقت نیست بلکه در کیفیت مدیریت و بهره برداری از آن است:
با وجود آنکه انسانها با تواناییها یا فرصتهای برابری آفریده نشده اند اما همه روزانه بیست و چهار ساعت در اختیار دارند. هوشیاران و دیوانگان، تلاشگران و تنبلها همه روزانه بیست و چهار ساعت و هر سال پنجاه و دو هفته وقت در اختیار دارند. کسی که اولی را تماما به کار گیرد دویست هفته داشته و کسی که موفق نشده ده هفته داشته است؟ خیر، دانش آموز موفق و مردود هر دو، سالی با پنجاه و دو هفته دارند. پس تمامی مردم در مدت زمان برابراند؛ خواه از کارمندان بزرگ باشند یا از خرده ثروتمندان قوم و یا فقیر باشند؛ بنابراین مشکل در مقدار زمان نیست بلکه مشکل در کیفیت مدیریت وقت و بهره برداری از آن است.
شاید من با این درس برخی از شما یا همهی شما را قانع کرده باشم تا برای خود برنامه ریزی کنید و وقت خود را مدیریت نمایید و برای کارهای خود برنامه ریزی کنید و ساعات کار خود را تقسیم بندی نمایید و براساس برنامه حرکت کنید.
بنابراین مدیریت وقت یعنی این سخن خداوند متعال:
﴿ أَفَمَن يَمْشِي مُكِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّن يَمْشِي سَوِيًّا عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴾
(پس آيا آن كس كه نگونسار راه مى پيمايد هدايت يافته تر است يا آن كس كه ايستاده بر راه راست مى رود)
این مبحث را در دیداری دیگر کامل خواهیم نمود.
خداوند جهانیان را سپاسگزاریم.
موضوع اعجاز علمی:
زنبور عسل:
برادران به موضوع اعجاز وارد میشویم. در حقیقت خداوند عز وجل موجوداتی آفریده است که بسیاری از شگفتی های آفرینشش را در خود دارند، به عنوان مثال زنبور عسل.
زنبور عسل حشرهای اجتماعی در چارچوب سیستمی شگفت انگیز:
این زنبور عسل حشره ای اجتماعی در چارچوب سیستمی شگفت انگیز است. تقسیمات آن ملکه، زنبورهای کارگر، زنبورهای نر، زنبورهای کارگر ماده برای نظافت کندو، کارگرهای ماده برای براق نمودن دیوارهها و صاف نمودن آن وجود دارند. کندو پاکیزه میشود سپس صیقل داده شده و براق میگردد. یک گروه از زنبورهای ماده کارگر برای نگهبانی بر در کندو ایستاده اند و هر زنبور عسلی که کلمهی عبور نداشته باشد کشته میشود. شاید روزانه یک میلیارد زنبور عسل ببینید هر کدام از آنها باید به کندوی مخصوص خودشان بروند و گرنه کشته میشوند.
کلمهی عبور دارند که گهگاهی عوض میشود. این باور کردنی نیست. زنبور مادهی کارگر که وظیفه اش تهویهی کندو است در ورودی کندو میایستد و بال میزند. در زمستان زنبورهای کارگر ورودی کندو را میبندند تا گرم بماند. در تابستان هوا را با بال زدن جا به جا میکنند تا هوا تازه شود. زنبورهای کارگر دیگری نیز مخصوص ملکه اند بنابراین این زنبورهای کارگر خادم غذای شاهانه میپزند. ملکه غذای مخصوص دارد. برادران گرامی زنبورهای کارگری نیز برای جستجوی مراتع وجود دارند و پس از پیدا کردن مرتع بر میگردند و نزد خواهران خود رقصی میکنند که نشان از مقدار فاصلهی آن مرتع دارد و شاید تا ده کیلومتر هم برسد. رقصی دیگر نیز با حرکات متوالی برای نشان دادن سرسبزی و خرمی گلها و شکوفه هاست. سمت و جهت و مسافت و خرمی گلها هر کدام رقص خاصی دارند. زنبور عسل با سرعت شصت کیلومتر در ساعت حرکت میکند و در بازگشت بعلت حمل بار به سی کیلومتر در ساعت میرسد.
عسل، درمانی برای مردم و وظیفهی تعیین شده برای زنبور عسل از جانب خداوند سبحان:
امروزه مواد در پیشرفته ترین کشتیهای باربری، در هنگام سفر ساخته می شود. ابرشرکتهایی وجود دارد که مواد اولیه را از استرالیا میگیرند و در راه این مواد اولیه ساخته میشود. آلومینیوم در قبرص فروخته میشود. کارخانه در داخل کشتی است. در جهان زنبور عسل نیز چیزهای باورنکردنی وجود دارد. زنبور عسل وقتی شهر گل را میمکد اثری از خود برجای میگذارد که نشان میدهد شهد این گل مکیده شده است و میگوید ای خواهرم خودت را خسته نکن این مکیده شده است. در هنگام بازگشت زنبور عسل این شهد را درست میکند و به عنوان مرحلهی اول ساخت عسل تحت فشار قرار میدهد. سخن دربارهی زنبور عسل فراوان است. یعنی مثلا اگر یک زنبور عسل را مکلف به ساخت یک کیلو عسل کنیم این زنبور عسل به چهارصد هزار کیلومتر پرواز نیاز دارد یعنی ده دور به دور زمین به خاطر ساخت فقط یک کیلو عسل و عسل همانطور که میدانید یک داروخانه است و خداوند در قرآن کریم بیان نموده است:﴿ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ (69) ﴾
(در آن درمانی برای مردم است)
کاربرد مادی و معنوی عسل:
برادران هر چیزی خداوند آن را آفریده دو کاربرد دارد؛ کاربرد مادی که طلایه دار آن غرب است و کاربرد ارشادی و معنوی که مسلمانان پیشگام آنند. اولی تر این است که این دو با هم به کار گرفته شوند. کاربرد مادی عسل ويژگی درمانی آن برای مردم است اما کاربرد معنوی عسل این است که عامل شناخت خداوند برای شما باشد. این چه نظام دقیقی است؟ اگر موشی وارد کندو شود به دلیل وزن آن زنبور کارگر قادر به بیرون راندن آن نیست بنابراین آن را با لایه ای از موم میپوشاند و گویی آن را درغلافی میپیچد. اگر یک کارگر سنگ کار بیاوریم و بگوییم از این سمت مسجد آغاز به کار کن، و به دیگری بگوییم از فلان سمت و دو نفر دیگر از دو سمت دیگر آغاز به کار کنند. همه با هم شروع کنند. و هر کدام به سمت مرکز حرکت کنند آیا امکان دارد این چهارتن یک سنگ کاری منظمی را تحویل دهند؟ محال است سنگ کاران این را قفل مینامند اما زنبور عسلهایی که سلولهای موم را میسازند آن را شش ضلعی میکنند این شکل شش ضلعی مناسب ترین شکل است؛ زیرا هیچ جای خالی میان این اشکال باقی نمیماند و زاویههای آن باز است و به راحتی میتوان عسل را از آن گرفت. زنبورهای عسل از بیرون شروع به ساخت آن میکنند و شما یک شش ضلعی منتظم میکرونی مییابید و این از توان انسان خارج است. خداوند عز وجل میفرماید:﴿ أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ (38) ﴾
(گروه هايى مانند شما هستند ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكرده ايم)
از معجزات قرآن کریم توصیف زنبور عسل کارگر به عنوان زنبور ماده:
پرواز زنبور عسل، زنبور عسل شناسایی کننده، زنبور های رقاص، ملکه، خدمتکاران ملکه، غذای ملکه، زنبورهای نر. ملکه زنبورهای ماده و نر و ملکه میزاید. میداند که این تخم کنونی ملکه است و آن را در گروه ملکهها میگذارد و این یکی نر است آن را با نرها میگذارد، چگونه میداند؟ ملکه ای که زایمان میکند با کمک زنبور نر کار بسیار شگفتی انجام میدهد، خداوند میفرماید:﴿ وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي (68) ﴾
(و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [=الهام غريزى] كرد كه درست كن)
«اتخذی» امر مونث مخاطب است و یاء برای مونث است. آیا کسانی که در روزگار پیامبر صلی الله علیه وسلم میزیسته اند میدانستند که زنبور عسلی که عسل میسازند مونث است؟ زنبور نر عسل نمیسازد فقط ماده عسل میسازد:
﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا(68) ﴾
(و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [=الهام غريزى] كرد كه از پاره اى كوهها خانه هايى براى خود درست كن)
پس خداوند عز وجل زنبور عسل کارگر را مونث نامیده و این از اعجاز قرآن به شمار میرود.
اندیشه در آفریدههای خداوند عز وجل انسان را به حق میرساند:
به خدا سوگند ای برادران اگر کسی کتابی دربارهی زنبور عسل بخواند دل او لبریز از ترس از خدا میگردد و شاید بگرید. به خدای یگانه سوگند این انسان، هدف بزرگ تر از آفرینش عسل و زنبور عسل را محقق نموده است.کسی که عسل زنبور را تا حد سیری میخورد و به جنبهی ارشادی و معنوی آن نمیاندیشد هدف بزرگتر از آفرینش عسل و زنبور را محقق نکرده است، زیرا پیامبر صلی الله علیه وسلم هلالی دید و فرمود:
((هلَالُ خَيْرٍ وَرُشْدٍ))
((هلال خیر و هدایت))
یعنی خیری که از آن نفع میبرم و مرا به سوی خدای عز وجل راهنمایی میکند.