- فقه اسلامی / عبادات تعاملی
- /
- حلال وحرام
سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد امین صلی الله علیه وسلم. بارخدایا تنها آنچه به ما آموختی را می دانیم و تو بسیار دانا و حکیم هستی. بار خدایا علمی را به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آنچه به ما آموختی بهره مند ساز و علم ما را بیفزای و حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمره ی کسانی قرار بده که به سخن گوش فرامى دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند و با رحمت خود ما را از جمله ی بندگان صالح خود قرار بده.
باعث افتخار است که معیارهای انسان مطابق معیارهای قرآنی باشد:
با درس سیزدهم از سلسله دروس: «حلال وحرام در اسلام» در خدمت شما هستیم. در درس گذشته به رابطه ی میان زن وشوهر و احکام شرعی آن و بويژه روابط نامشروع آن رسیدیم.پیش از پرداختن به این موضوع می خواهم یک مقدمه برایتان ارائه دهم. باعث افتخار است که معیارهای انسان مطابق معیارهای قرآنی باشد و زندگی اش براساس طرح الهی پیش رود. وقتی خداوند مرد وزن را آفرید و ازدواج را برای ما تشریع کرد، قصد او از ایجاد این ازدواج چیست؟ همبستگی، محبت و آرامش مقصود اوست. می فرماید:
﴿ و از نشانه هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مى انديشند قطعا نشانه هايى است ﴾
انسان موفق کسی است که تلاش می کند ازدواجش بر اساس برنامه ی الهی باشد و در نهایت خوشبخت ترین انسان ها کسانی اند که زندگی شان، ازدواجشان، علمشان، ارتباط وفعالیت ها و حرکتشان به سمت ازدواج، کار، استراحت، سرگرمی حلال متناسب با دین الله باشد. وقتی ارتباطات انسان، فعالیتهایش، حرکت او در زندگی با برنامه ی الهی متناسب باشد وی از انسان های خوشبخت به شمار می رود؛ زیرا او با تناسب وهماهنگی راه را طی نموده است.چطور خودرو بسیار مدرن اگر به راه سنگی و ناهموار دارای چاله چوله وخاکی ولجنزار وغبارآلود برود تمام امکاناتش از کار می افتد اما اگر در جاده ی هموار رانده شود تمامی امکانات این خودرو قابل درک است؛ زیرا این جاده متناسب با خودرو است و خودرو نیز برای این جاده طراحی شده است. خودرویی آخرین مدل را تصور کنید که در راهی ناهموار، و دارای چاله و صخره حرکت می کند کف آن با صخره ای برخورد می کند تمام تجهیزاتش از کار می افتد و ترمزهایش کار نمی کند اما اگر همین خودرو در جاده ای صاف وآسفالت حرکت کند می گویید: این خودرو و جاده برای همدیگر ساخته شده اند. یک نکته ی بسیار ریز وجود دارد وآن تناسب طبیعت انسان با شریعت است. هر انسانی خداوند را بشناسد و برنامه ی او را پیاده کند احساس راحتی به او دست می دهد که همان تناسب است.
مومن در پی آن است که روابطش متناسب با روش الهی باشد :
این نفس برای این شریعت طراحی شده است و به همین دلیل وقتی انسان از شریعت دور می شود احساس پوچی، نگرانی، نابودی، ترس از آینده و از همه بالاتر احساس خطر همیشگی دارد اما وقتی که ایمان می آورد و یا توبه می کند احساس انسجام وتناسب می کند و بنابراین خداوند ازدواج را برای ما تشریع نموده می فرماید:﴿ مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده ﴾
شوهر مومن این آیه را متناسب با طبیعت خویش می داند و خداوند متعال با این ازدواج خواسته که شوهر سرپرست باشد و بنابراین شوهر تکیه گاه است نه همسر؛ خداوند می فرماید:﴿ و با آنها به شايستگى رفتار كنيد ﴾
معاشرت بهتر است به این شکل باشد﴿ و با آنها به شايستگى رفتار كنيد و اگر از آنان خوشتان نيامد پس چه بسا چيزى را خوش نمى داريد و خدا در آن مصلحت فراوان قرار مى دهد ﴾
پس مقدمه ی کار این است که مومن به دنبال تناسب روابطش با برنامه و روش الهی است.خداوند متعال ازدواج را پاسخی برای نیازی گذاشته که خود آن را در وی ایجاد کرده است: :
رابطه ی زناشویی: چه بخواهیم وچه نخواهیم وچه بپسندیم و یا نه، خداوند متعال نیاز به جنس دیگر را در انسان قرار داده است. بخواهید یا نخواهید این یک حقیقت است. انسان به زن نیاز دارد. زن به مرد نیاز دارد. و خداوند این تبادل نیاز را ایجاد نموده تا نتیجه اش ازدواج باشد.برنامه ی الهی یا روش خداوند اقتضا می کند که این نیاز از طریق ازدواج پاسخ داده شو نه با فساد و فحشا. اساس فساد در جهان این است که این نیاز از طریق فحشا پاسخ داده می شود نه با ازدواج. در کاباره ها، باشگاه ها و از طریق زنا و در خانه های فحشا و .. پاسخ داده میشود اما مومن این نیاز را تنها از همان راهی که پروردگار متعال تشریع نموده، برآورده می کند.
قصد من طرح موضوعی والاتر از درس است. از نشانه های توفیق این است که انسان به دنبال برنامه ی الهی باشد. خداوند ازدواج را برای ما تشریع نموده است. در کتاب خود برخی از شرایط آن را بیان نموده است و تمام ما موظفیم این سئوال را از خود بپرسیم: آیا ازدواج من مطابق با ويژگی هایی که در کتاب خدا آمده ؛ هست یا نه؟ هر چیزی با توفیق الله ممکن است. نگویید: این از توان من بیشتر است. از خدا کمک بگیرید و احساس ناتوانی نکنید. نگویید: این در حد توان من نیست؛ زیرا خداوند هیچ کس را بیش از حد توانش تکلیف نمی کند. خداوند ازدواج را در پاسخ به این نیازی که خود در انسان نهاده، تشریع نموده است. زن به مرد نیاز دارد و مرد به زن نیازمند است.
اهداف ازدواج :
یک هدف والاتر نیز وجود دارد. پیوند ازدواج میان قبایل، طایفه ها و خانواده ها ارتباط نزدیک ایجاد می کند. دو خانواده از طریق ازدواج به هم می پیوندند و خویشاوند می شوند و به یکدیگر نزدیک می گردند. یک خانواده صاحب داماد و یکی صاحب عروس می شود.علاوه بر این که ازدواج این نیاز فطری را پاسخ می دهد میان خانواده ها پیوند الفت برقرار می کند و گاهی میان قبائل و ملت ها ارتباط برقرار می سازد. گاهی پادشاهی دختر یکی از سران کشوری را می گیرد و بنابراین ارتباط خویشاوندی میان دو کشور ایجاد می شود.
یک نکته ی دیگر در ازدواج وجود دارد وآن ثمره ی ازدواج یعنی فرزندان است. ازدواج پاسخگوی یک نیاز شد. و تقریبا میان افراد یک جامعه ایجاد ارتباط کرده و فرزندانی زاده میشوند و مهر ولطف ومهربانی میان آنان موج می زند و تمام این خوبی ها نتیجه ی ازدواج است اما نتیجه ی زنا چیزی جز بدی وشرارت نیست.
زنی گل جوانی اش را می چیند و بر سر راه رها می کند اما شوهرش آن را بر سر راه رها نمی کند بلکه او همسر وفرزندانی دارد و صاحب دخترانی است و داماد دارد و هر چه عمرش بالاتر می رود والاتر می گردد.
الآية التالية أصل في العلاقة الزوجية :
لذلك قال تعالى:﴿ و از نشانه هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مى انديشند قطعا نشانه هايى است ﴾
این آیه شعار است: ﴿تا بدانها آرام گیرید﴾.آیا همسر باعث آرامش شوهر است یا اینکه مایه ی ناآرامی او می گردد؟ شخصی می گوید: خانه ی من جهنم است. بیرون رفتن از خانه مرا شاد می کند. همسر می گوید: وقتی شوهرم از خانه بیرون می رود نفس راحتی می کشم. بهتر این است که این حالت درمان شود: می فرماید: ﴿ و از نشانه هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد ﴾ منظور از سکون در اینجا آرامش است.
﴿ و ميانتان دوستى و رحمت نهاد ﴾ مودت در تعریف دقیق یعنی رفتارهای نشان دهنده ی عشق ومحبت. عشق در دل نهفته است. مودت رفتار ظاهری است. خداوند متعال با اشاره به دلیل؛ مدلول را بیان می فرماید و میان شما مودت قرار می دهد یعنی رفتاری که از محبت ورحمت نهفته در دل سرچشمه می گیرد. رحمت بسیار دقیق است. اگر همسر کسی موافق دل او باشد او زنش را دوست دارد و اگر به بیماری مزمن ولاعلاجی مبتلا شود او را رها نمی کند و برایش دل می سوزاند. مرد میان عشق و رحمت نهاده شده است. و اگر شوهر هم انسان خوب ومعروفی باشد و توانا و بی نیاز باشد طبعا همسرش او را دوست دارد و در صورت ابتلا به بیماری برایش نگران شده ودل می سوزاند.
یا عشق یا رحمت است. واین آیه یک اصل در روابط زناشویی است: ﴿ تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد﴾.
نکات اساسی در رابطه ی زناشویی:
الان در میان زن وشوهر ارتباط احساسی وجود دارد . اسلام برنامه ای کامل است. این برنامه به خصوصی ترین ارتباط میان زن وشوهر منتهی می شود. در اسلام فقط مسئله ی اصول بزرگ و اصول بین المللی نیست.بلکه در اسلام علاوه برمسائل بین المللی در سطح روابط اجتماعی و روحی روانی و بسیار خصوصی و صمیمانه نیز وجود دارد. منظور از واژه ی صميمانه یا روابط صمیمانه بیان خصوصی ترین روابط است و برنامه ی الهی ازطریق خصوصی ترین روابط به مؤمن می رسد.
برنامه ی الهی در زمینه ی روابط احساسی میان زن وشوهر چیست؟ می فرماید:
﴿ از تو در باره عادت ماهانه [زنان] مى پرسند بگو آن رنجى است پس هنگام عادت ماهانه از [آميزش با] زنان كناره گيرى كنيد ﴾
کاش مقالات علمی را که درباره ی خطرات بی شماری در مورد نزدیکی در هنگام حیض را خوانده ام اینجا در اختیار داشتم. باری مقاله ای–البته مطمئن نیستم- بیش از بیست پاراگراف که هر کدام از دیگری خطرات زیان بارتری از این مسئله را بیان می کرد، برایتان می خواندم.خداوند می فرماید: ﴿ بگو آن رنجى است پس هنگام عادت ماهانه از [آميزش با] زنان كناره گيرى كنيد ﴾، اهل کتاب دو دسته اند؛ گروهی وقتی زن حیض می شود او را از خانه بیرون می کنند و طرد می نمایند و چیزی برای خوردن به او نمی دهند و گروهی دیگر به هیچ وجه اهمیتی به حیض شدنش نمی دهند.
اما اسلام دین میانه رو است. خداوند می فرماید: ﴿ بگو آن رنجى است پس هنگام عادت ماهانه از [آميزش با] زنان كناره گيرى كنيد﴾، چه چیز مانع معاشرت تو با ا و و یا نشست وبرخاست با او می شود. با او بنشین. از دست پخت او بخور و با او گفتگو کن وبا اوشب بیدار باش؛ ولی باید در ایام حیض از مکان کشت دوری کنی ونه اینکه ازبالا وپایین مکان کشت به طورکلی از او دوری بجویی. خداوند می فرماید:
﴿ از تو در باره عادت ماهانه [زنان] مى پرسند بگو آن رنجى است پس هنگام عادت ماهانه از [آميزش با] زنان كناره گيرى كنيد و به آنان نزديك نشويد تا پاك شوند پس چون پاك شدند از همان جا كه خدا به شما فرمان داده است با آنان آميزش كنيد خداوند توبه كاران و پاكيزگان را دوست مى دارد ﴾
تا پاک شوند. يطهرن اول افاده ی قطع شدن خون می کند و تطهرن افاده ی پاکی با غسل دارد. اولین طهارت وپاکی: بند آمدن خون است. و دومین طهارت: غسل نمودن همسر می باشد. ﴿ تا پاك شوند پس چون پاك شدند از همان جا كه خدا به شما فرمان داده است با آنان آميزش كنيد ﴾، شما مامور هستید از جایی که خداوند دستور داده با او نزدیکی کنید.خداوند توبه کنندگان و پاکی جویان را دوست دارد. یک مکان پاک است. یک مکان دیگر نجس است. این ارتباط صمیمانه ی میان زن وشوهر است که خداوند در قرآن دستور فرموده است. باید در ایام حیض از نزدیکی بپرهیزید و از جای دیگر هم نباید استفاده کنید. این دو نکته ی مهم در زندگی زناشویی می باشد.
قانونگذاری خداوند برای ارتباط صمیمانه ی میان زن وشوهر:
یک راهنمایی دیگر نیز وجود دارد که خداوند می فرماید:﴿ زنان شما كشتزار شما هستند پس از هر جا [و هر گونه] كه خواهيد به كشتزار خود [در]آييد و آنها را براى خودتان مقدم داريد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او را ديدار خواهيد كرد و مؤمنان را [به اين ديدار] مژده ده ﴾
﴿ به كشتزار خود [در]آييد ﴾ حرث مکان کشاورزی است. مکان روییدن است. ودر زن تنها یک مکان برای روییدن وجود دارد و مکان دیگر پلیدی است. آیه بسیار روشن اما ظریف است و کنایه ای لطیف در آن وجود دارد.﴿ آنها را براى خودتان مقدم داريد ﴾ نه مانند چارپایان وحیوانات. مقدماتی وجود دارد. سخنان خوب و رفتارهای مقدماتی وجود دارد که انسان را از روابط حیوانی والاتر می برد. این قانون گذاری پروردگار در رابطه با روابط صمیمانه میان زن وشوهر است.
برنامه ی الهی میان زن وشوهر:
1 ـ مودت ورحمت:
نخست: روابط عمومی:﴿ و از نشانه هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مى انديشند قطعا نشانه هايى است ﴾
آرامش، مودت ورحمت.2 ـ پرهیز [از نزدیکی با] زنان در ایام حیض:
ارتباط احساسی آیه ی شریفه:﴿ از تو در باره عادت ماهانه [زنان] مى پرسند بگو آن رنجى است پس هنگام عادت ماهانه از [آميزش با] زنان كناره گيرى كنيد و به آنان نزديك نشويد تا پاك شوند پس چون پاك شدند از همان جا كه خدا به شما فرمان داده است با آنان آميزش كنيد خداوند توبه كاران و پاكيزگان را دوست مى دارد ﴾
3 ـ سخنان زیبا و کارهای مقدماتی که روابط زناشویی را والایی می بخشد :
نکته ی سوم:﴿ زنان شما كشتزار شما هستند پس از هر جا [و هر گونه] كه خواهيد به كشتزار خود [در]آييد و آنها را براى خودتان مقدم داريد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او را ديدار خواهيد كرد و مؤمنان را [به اين ديدار] مژده ده ﴾
﴿أَنَّى﴾ افاده ی زمان می کند، یعنی در هر وقت که خواستید، و نیز﴿أَنَّى﴾ ا فاده ی کیفیت می کند یعنی هر طور که خواستید اما تنها یک مجرا وجود دارد هر طور خواستید در یک مجرا و در هر وقتی که خواستید فقط از همان مجرا بر آنان وارد شوید.﴿وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ﴾ تقديم: سخنان خوب وزیبا و کارهای مقدماتی که رابطه ی زناشویی را از حد روابط حیوانی بالاتر می برد. برخی از علماء گفته اند: این مقدمات تاثیر فراوانی در تقویت نسل دارد. یک پرسش وجود دارد: گاهی انسان کودکی قوی بنیه و گاهی کودکی سست بنیه به دنیا می آورد علت چیست چه چیزی تغییر نموده است؟ شاید نحوه ی تقدیم کردن ﴿وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ﴾ دلیل تقویت بنیه قوی نوزاد باشد. والله أعلم.
﴿ زنان شما كشتزار شما هستند پس از هر جا [و هر گونه] كه خواهيد به كشتزار خود [در]آييد و آنها را براى خودتان مقدم داريد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او را ديدار خواهيد كرد و مؤمنان را [به اين ديدار] مژده ده ﴾
4 ـ حفظ اسرار زناشوئی:
ادب چهارم: حفظ اسرار زناشویی: به صراحت به خودم اجازه می دهم که بسیار دقیق سخن بگویم. و امیدوارم کسی را ناراحت نکنم. امکان ندارد یک مومن خداشناس از روابط زناشویی اش تعریف کند؛ زیرا خداوند زنان مومن را حافظ اسرار معرفی می کند. اسرار زناشویی نباید پخش شوند و نباید کسی آن را جایی بازگو نماید.پنهان داشتن کامل روابط زناشویی:
اگر فکر گفتن روابط واسرار زناشویی به دیگران در ذهن شما بیاید و از رابطه ی دیشب خود امروز به کسی بگویید مرتکب گناه کبیره شده اید((يكى از شرورترين جايگاها نزد خداوند در روز قيامت از آن مردى است كه با زنش خلوت (نزديكى) می كند و زنش با او خلوت می كند، سپس اسرارش را فاش می كند))
حکم چهارم از ابوهریره روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:(( در زندگی خصوصیتان آیا کسی هست که به خانه آمده و در را بسته وبا همسرش نزدیکی کند و پرده ی خویش فرو افکند سپس بیرون آمده و به دیگران بگوید: من با همسرم فلان کار را انجام دادم؟ حاضران ساکت شدند. پس رو به زنان فرمود: آیا از شما نیز کسی هست که چنین بکند؟ یک دختر جوان روی زانو نشست و سر خود را بالا گرفت تا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را ببیند و ایشان کلام او را بشنود وآنگاه گفت: آری، به خدا مردان وزنان این کار را می کنند. فرمود: آیا می دانید مثال افرادی که چنین می کنند چیست؟ به راستی مثل کسی که چنین کند مثل شیطان مذکر وشیطان مونثی است که برای رفع نیاز نزد همدیگر می روند و در مقابل چشمان مردم با هم آمیزش می کنند.))
کسی که اسرار زناشویی را بازگو کند مثل این است که او ان کار را در مقابل دیدگان مردم انجام داده است. ما چهار حکم شرعی داریم؛ زنان شما کشتنگاه شما هستند هر طور که می خواهید به کشتگاه خود وارد شوید. از حیض می پرسند بگو نوعی رنج است در حیض از نزدیکی با زنان خودداری کنید. باید ارتباط زناشویی خود را مطلقا پنهان داشته باشید.این احترام برای مجالس لازم است. میان کودک تا ازدواج فاصله ی زیادی است. اگر چیزی از کاربرد اندام تناسلی نداند و اینکه خداوند اعضاءتناسلی را برای دو مقصد آفریده است.آیا حکمت آن در ذهن شما خطورکرده ! طفل مدت زمان زیادی را این گونه سپری می کند وفکر میکند که این اعضا فقط برای دفع ادرار است. ازدواج در بزرگ سالگی به خاطر این است که فطرت انسان درکودکی سالم وآرام بماند. هر کس زودتر از موعد این میل را به کار اندازد در نابودی فطرت وفساد آن نقش خواهد داشت و بلکه فطرت پاکی که خداوند آفریده را فاسد خواهد نمود.
کنترل جمعیت:
کنترل جمعیت موضوع روز است. صحابه ها چنان که در صحیحین از جابر روایت شده گفته اند ما در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دوری می کردیم یعنی از ریختن منی در داخل رحم خودداری می کردیم. سخنان ابتدایی اما پیشرفته ترین و سالم ترین راه کنترل جمعیت است؛ زیرا راه های دیگر پیامدهای زیادی دارد. آی یو دی، باعث التهاب رحم می شود و قرص های جلوگیری از بارداری نیز گاهی باعث چاقی ولاغری ونیز بیماری روانی و برخی دیگر از پیامدها می شود که خطر بسیار بزرگی برای انسان است. هرمون ها خطرناک اند. هیچ کس نمی خواهد با دستکاری هرمون های خود، جان خویش را به خطر بیندازد بنابراین جلوگیری طبیعی یا همان عزل قدیم بهترین راه می باشد.در صحیح مسلم از اصحاب روایت شده که می گفتند:
((در زمان رسول الله صلى الله عليه و سلم عزل می كرديم و به پيامبر صلى الله عليه و سلم اين خبر رسيد و لى ما را از آن نهى نفرمود))
در پاسخ به این موضوع می گویم: هر طور دوست داری عمل کن آنچه مقدر است روی خواهد داد. شخصی سه سال از بارداری جلوگیری می کرد پس از سه سال همسرش سه قلو زایید. هر کار می خواهی بکن اما آنچه مقدر است روی می دهد. مردی ناخواسته صاحب دوازده فرزند شد. اگر قرار است ابزاری برای جلوگیری انتخاب کنید باید آن ابزار تایید شده باشد؛ زیرا شرکت های طبی در جهان هدفی جز سود ندارند. قرص ها وهرمون ها پیامدهای زیادی در بدن زن به جا می گذارند که بر روان و اعصاب او تاثیر مستقیم دارد. صاحبان دارو هدفشان فروش داروهاست. اکنون که مشاهده می کنیم میلیون ها نفر از برخی داروها استفاده کرده اند اعلام می شود فلان دارو سرطان زا است. پزشکان موفق کمترین استفاده کنندگان دارو هستند. جسم شمااز مواد طبیعی پرورش می یابد واین داروها شیمیایی هستند و اگر یک تاثیر مثبت داشته باشندهزاران تاثیر منفی بر جای می گذارند.مردی نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمد وگفت: ای پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم من کنیزی دارم و طبیعی جلوگیری می کنم و نمی خواهم او حامله شود و مانند سایر مردانم ولی یهودیان گفته اند که جلوگیری طبیعی نوعی زنده به گور کردن نوزاد کوچک است، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
((یهود دروغ می گوید، اگر خداوند بخواهد نوزادی بیافریند تو نمی توانی مانع او شوی))
روشن شد که جلوگیری طبیعی در احادیث پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم توصیه شده است. انسان در خانواده هیچ الزامی از طرف حکومت ندارد. نمونه ی اجبار حکومتی در این باره در چین اتفاق افتاد که دولت چین خانواده ها را اجبار به آوردن تنها یک فرزند کرده بود. نتیجه آن شد که تمام نوزادان دختر پس از تولد کشته می شدند تا آنکه فرزند پسری بیاید و برایش شناسنامه بگیرند. اکنون باندهای دختر ربایی در سن ازدواج به وجود آمده است. در سال دو هزار,پنجاه میلیون چینی بدون همسر مانده اند. پیامدهای فراوانی دارد. پس تنظیم جمعیت خانواده برای سرپرست خانواده جایز است. اما اگر قانون حکومتی شد دیگر باید منتظر پیامدهای فراوان وناگوار آن بود.
در مجلس عمر رضي الله درباره ی عزل یا جلوگیری طبیعی بحث می شد. شخصی گفت: آنان فکر می کنند این کار نوعی زنده به گور کردن نطفه است.حضرت علی رضی الله عنه گفتند: تا هفت هفته از عمر او نگذرد، زنده به گور نخواهد بود. تا حاصل خاک باشد، سپس تبدیل به نطفه شود و سپس تبدیل به لخته ی خونی گردد و پس از آن استخوان بندی اش تشکیل شود و گوشت او تکمیل شود و تبدیل به آفریده ای متفاوت گردد. حضرت عمررضی الله عنه گفتند: راست گفتی خداوند بر عمرت بیفزاید.
نكته ي مهم اینجاست که در برخی از حالت ها ممکن است برای شخصی که پزشک بسیار ماهری هم هست پیش آید که دستور به سقط جنین بدهد تا جان مادر سالم بماند. عزل فقط مباح نیست بلکه در برخی از اوقات ضروری است. سقط جنین برای حفظ جان مادر جایز است.
پرورش فرزندان در اسلام مهمترین مساله در دین مردان است:
نكته ی دوم: می فرماید:((ازدواج کنید و تشکیل خانواده بدهید و تولید نسل نمایید، که من در روز قیامت به شما فخر می کنم، حتی به طفل کوچکی که سقط شده باشد.))
من مطمئنم که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با این حدیث نمی خواسته به تعداد افتخار کند بلکه هدف ایشان افتخار به نوع ما بوده است به همین دلیل کسی که نوزادانی را می زاید و بر سر راه ها می گذارد و در خیابان ها رها می کند بدون آنکه آنان را تربیت کند، غذا بدهد، آموزش و پرورش برایشان فراهم کند آنان را سربار مردم می کند و باری بر دوش جامعه می گذارند. کودکانی خردسال وگرسنه وبیمار اسلام این را نمی خواهد.اين اسلام نيست؛ زیرا تربیت فرزندان در اسلام مهمترین نکته در دین شخص به شمار می رود. بهترین دستاورد یک مرد فرزندانش هستند. یعنی اگر صاحب فرزندی شدید باید نسبت به این نوزاد حساس باشید باید تمام نیازهایش را برطرف سازید. این وظیفه ی هر پدری نسبت به فرزندانش می باشد.
گاهی پدر به فرزند می گوید: من مستقلم و می خواهم که پسرم نیز مستقل باشد. او را در پرتگاه می اندازد. او را غرق در فساد می کند. او را در خردسالی بین گرگ ها رها می کند که به او بگوید: من مستقل هستم و روی پای خودم می ایستم.
اگر شما نجات پیدا کرده اید و اگر در دهه های چهلم و سی ام زیسته اید در آن زمان جامعه سالم بوده و انحرافات کم بوده و جرم وجنایت کم اتفاق می افتاد و مردم از خدا می ترسیدند.
اما اکنون مواد مخدر همه جا پخش است در وهله ی اول معتاد میشود.واین وحشتناک است. انسان باید حوادث را بخواند. در روزنامه ها برخی از حوادث را می نویسند و من از این موضوع خیلی خوشحالم. چه معنایی دارد که کسی دختر خود را برای گرفتن شیر بفرستد؟ احتمال دارد باز نگردد.
پدر مسئول فرزندان خود است. پرس وجو کنید. دقیق باشید. کی می روند و کی باز می گردند؟ مراقب باشید تنها می رود به بازار ممکن است خطرات بسیاری او را تهدید کنند. به همین دلیل اگر کسی در این رسالت پیروز باشد واقعا احساس خوشبختی می کند.
مسئولیت زن وشوهر نسبت به یکدیگر:
اگر سقط جنین به توصیه ی پزشک معالج مسلمان وماهری برای حفظ جان مادر باشد، اشکالی ندارد اما برخی اوقات دلایل غیرمنطقی دارند و گاهی پس از آنکه جنین تشکیل شده و در رحم زنده شده است مثلا شوهر می گوید: ما سه فرزند داریم و همین ها بس است. این دلیل ناعاقلانه ای است.گاهی انسان از سخنانی که هر روزه بر زبان می آورد غافل است و آن را اشتباهات زبانی می نامند. فلانی زوج است یعنی دو تا است. فلانی همسر فلانی و فلانی شوهر فلانی است. انسان وقتی ازدواج می کند تبدیل به دو تن می شوند. شخص دوم کاملا با اولی یکی می شوند. دیگر احساس مسئولیت آمده است. منافع شریک دیگرتان نیز باید برایتان مهم باشد. غذا دادن به او و لباس پوشیدن او و تربیت وآموزش او برایتان باید اهمیت داشته باشد. به همین دلیل مسئولیت ازدواج مسئولیت بزرگی است و دو زن وشوهر نسبت به هم مسئولیت دارند. بسیاری از ازدواج ها وجود دارد که زنان در آن به انحراف کشیده می شوند؟ زیرا نسبت به زن سهل انگاری شده است. از وظیفه ای که خداوند برایش تعیین شده دست کشیده است. بنابراین زن مومن خود را تنها برای شوهرش می آراید اما زن فاسد برای دیگران خودآرایی می کند. خود را به نمایش می گذارد. زشت ترین حالت را برای شوهرش دارد. و بهترین وزیباترین حالت ظاهری وباطنی وسخنان نرم ونازک را برای نامحرمان ودیگران می گذارد. این نشانه ی فساد یک زن است. چه بسا این باعث خشم خداوند نیز شود. توصیف بسیار زیبا در قرآن آمده است جایی که می فرماید:
﴿ آنان لباسی برای شما و شما لباسی برای آنان هستید ﴾
در این آیه تعبیری دقیق از هدف ازدواج و یکی شدن بیان شده است. انسانی از لباسی که به تن می کند به او نزدیک تر است. این معنای نزدیک بودن است. و معنای دیگرش این است که انسان نیازی که دارد در خانه و از راهی پاک وحلال برطرف می کند. و این حافظ چشمانش میشود. این نیاز را از طریق پیوند زناشویی در بهترین حالت پاکی برطرف می کند. این نیاز را در اعلی ترین درجه پاکی ودر اعلی ترین درجه حفظ چشم و دربهترین حالت حفظ خویش, برآورده ا ست.بیگانگان زن را تفسیر کرده اند: زن شلوار مرد است. تفسیر قرآن کریم نیازمند روح است.
تفسیر مادی گرایانه بسیار عجیب وغریب است. حقیقتادراین یکی شدن حقیقت دیگری نیز وجود دارد که خداوند می فرماید:
﴿ و زنان را هست مانند آنچه برزنان است بوجه پسندیده (یعنی زنان را بر مردان حق است چنانچه مردان را بر زنان حق است )و مردان را هست بر آنان درجه برترى و خداوند توانا و حكيم است ﴾
میان زن ومرد تنها یک درجه وجود دارد و آن درجه ی رهبری است:
به مومن بنگرید همان طور که بر گردن زن حقوقی دارد زن نیز بر گردن ا و حقی دارد. شوهرش بخواهد که در بهترین حالت باشید شما باید زیبا باشید. می خواهد مادرش را محترم بدارید پس باید به مادر همسرتان احترام بگذارید. شوهر از زن می خواهد به پدرش احترام بگذارد پس باید احترام بگذارد و می خواهد که برای آرامش او تلاش کند پس زن باید برای آرامش شوهرش بکوشد. و شوهر هم باید برای آرامش همسرش تلاش کند. می فرماید:﴿ وزنان را هست مانند آنچه برعهده زنان است بطور پسند یده(یعنی زنان رابر مردان حق است چنانچه مردان رابر زنان حق است) و مردان را هست بر آنان درجه برترى و خداوند توانا و حكيم است ﴾
یعنی یک درجه و آن درجه ی رهبری است. اگر در یک سپاه دو امیر باشد اما یکی یک ماه خدمت بیشتری کرده باشد او فرمانده سپاه می شود. اما دیگری سرباز نیست او امیر است اما یک ماه کمتر خدمت کرده است. با این مثال می خواهم بگویم شما سرلشکر نیستید که زن سرباز وظیفه باشد. شما سرلشکر هستید و او امیر است. یک درجه با هم متفاوت هستید زیرا آیه این طور گفته است و مردان نسبت به زنان یک درجه والاتر اند.اگر شما مومن باشید و از این آیه برداشت کنید می دانید که میان شما و او تنها یک درجه تفاوت است و آن درجه ی رهبری وسرپرستی است؛ زیرا کشتی تنها یک ناخدا می خواهد و اگر خودرویی دارای دو راننده باشد بی شک خودرو تصادف می کند. اما از زیباترین آیات می توان این آیه را بیان نمود که منظور از درجه ی رهبری خشونت، زور، برتری جویی و ... نیست. تصمیم با شوهر است. یک سؤال: آیا می تواند از زن بپرسد؟ با او مشورت نماید؟ دلیل این امر این آیه است:
﴿ و به شايستگى ميان خود به مشورت پردازيد ﴾
ائتمروا فعل امر از تأمر یعنی یکدیگر را دستور دهید. فعل مشارکت است. یعنی زن به شوهر و شوهر به زن دستور دهد. ممکن است مشورت هم باشد. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در صلح حدیبیه از ام سلمه مشورت خواست و نظر او را پرسید تا به ما آموزش دهد. با این که شما یک درجه از زن بالاتر هستید اما این مانع مشورت گرفتن از زنان نیست. اهداف بسیاری وجود دارد که با این مشورت برآورده می شود از جمله این اهداف؛ بالابردن مقام زن، نرم کردن دل او و شریک زندگی دانستن او می باشد.حق زن بر شوهر:
مردی از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پرسید: ای رسول خدا حق همسر یکی از ما بر او چیست؟ فرمود: «هر وقت نان خوردی به او نیز بخورانی». این فرموده ی پیامبر است. یعنی شما موظف نیستید که اموال حرام را به او بخورانید تا او را سیر کنید. اجازه ندارید لذیذترین غذاها را با دوستانتان در رستوران وگردش بخورید و غذای نامناسب را برایش بگذارید.پرسید: ای رسول خدا حق همسر یکی از ما بر او چیست؟ فرمود: «هر وقت نان خوردی به او نیز بخورانی و وقتی پوشیدی به او نیز بپوشانی.به صورت اوسیلی نزنی و ناسزا نگویی واو را از خود نرانی مگرفقط در خانه خودت از او دوری کنی. اصولی دارد: وقتی می خوری به او هم بخورانی. اگر کسی درآمد محدودی دارد و نمی تواند غذاهای آن چنانی بخورد نباید مال حرام بخورد و نباید رشوه بگیرد و به مردم خیانت بورزد و با آنان بازی کند و جعل وتزویر کند تا به زن خود غذاهای خوش مزه بدهد. این امکانات او است و هرکس در حد توانایی خودش باید به همسرش غذا بدهد. چه زمانی مواخذه می شوید؟ وقتی بخورید و به او نخورانید. وقتی لباس بپوشید وبرای او تهیه نکنید. در این صورت مواخذه خواهید شد. سیلی نزنید چون چهره مکان مبارکی است.
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «از چهره بپرهیزید»
ناسزا نگویید، در همان لحظه ای که خانواده ی همسرش کنارشان اند به او ناسزا گفتن و تندی کردن و شانس او را بدشانسی شمردن و او را بلایی از سوی الله دانستن. این سخنان میان زن وشوهر جدایی می افکند.
در روز ازدواج او اقرار گرفته آیا همسر مناسب است؟ شما گفتید: آری مناسب ا ست، پس اگر مناسب است هیچ مشکلی وجود ندارد و سایر مسائل بی اهمیت اند اما اگر سایر مسائل را بزرگنمایی کنید نگرانی پیش می آید که کدام همسر مناسب است. او مادر فرزندان شماست باید همه چیز را نادیده بگیرید وبی اهمیت جلوه دهید.عوام می گویند: با بزرگنمایی ا و را بزرگ کنید و با کوچک نمایی کوچک جلوه دهید.
شخصی به من گفت: مردانی هستند که اگر دعا کنند خداوند اجابت می کنند. به او گفتم این سخن مغرورانه ای است آن را کوچک شمار. ولی او آن را بزرگ شمرد یعنی گویا آنان اراده ای مستقل از اراده ی خداوند دارند.
با همسر هم این گونه باشید. شاید همسرتان سخنی بر زبان آورد وشما در آن لحظه خشمگین شوید و او را طلاق دهید این یعنی شما خیلی مهم دانستید ولی می توانید به آن سخنان اهمیتی ندهید و ببخشید و ان را بی اهمیت بدانید.
دزدی, اموال یکی از اصحاب را دزدید، ایشان گفت: بار خدایا اگر کسی که آن را دزدیده لازم داشته، پس آن را برایش با برکت گردان و اگر از روی مستی واسراف برداشته است پس آن را آخرین گناهش قرار بده.
انسان عاقل همیشه امور مختلف را بی اهمیت می شمارد و به همان اندازه ی واقعی به آن می نگرد. هر چیزی اندازه ای دارد. خردمندان موفق در زندگی همیشه به هرچیزی به اندازه ی واقعی آن توجه دارند. اما بی خردان و عوام و مردم کوچه وبازار و نادانان از کاه کوه می سازند. این سخن یک نکته برایم یادآوری نمود. این سخن که همسرت در خانه است. مشاجره و دعوای لفظی و بگو مگویی اتفاق افتاده است. بزرگترین مساله در خانه میان زن وشوهر تا دو سه روز کاهش یافته و بالاخره تمام می شود اما اگر شوهر عصبانی شود و او را به خانه ی پدرش بفرستد مساله در آنجا بزرگ می شود. درآنجا عمه ی زن، خاله ی زن و ... هستند و به او می گویند: خانه خانه ی خودت هست راحت باش.واو سرش را بلند کرده از خود می پرسد چرا زنگ نزده است؟ به خاطر خدا هم که شده او را بگذارید در خانه بماند و بیرون نکنید.
انسان پیش از تصمیم گیری باید فکر کند وبیندیشد. بزرگترین امور در خانه بی اهمیت می شود اما کوچکترین مساله ای در بیرون ممکن است تبدیل به مشکل ومعضل مهمی شود.
در مورد حکمت ، گفته می شود: کسی که به اوحکمت داده شده در حقیقت خیر فراوانی به او داده شده است.
نکته ی سومی هم وجود دارد: وقتی از مساله ای ناراحت می شوید نباید در هنگام عصبانیت تصمیم بگیرید. بعد از یک هفته تصمیم بگیرید؛ زیرا مسائل پس از یک هفته تغییر پیدا می کند. دیدگاه ها عوض می شود. پشیمانی پیش می آید و عذرخواهی انجام می شود و توجیه می شوید و تمام اوضاع فرق خواهد کرد.
فرمود: وقتیکه نان خوردی او را هم بخورانی و وقتی پوشیدی او را هم لباس بپوشانی و به او سیلی نزنی و ناسزا نگویی و او را از خود نرانی مگر فقط در خانه ی خودت از او دوری کنی.
حق شوهر بر زن:
از جمله حقوق شوهر بر زن چنان که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است، این است که:((بر زن مومن حرام است که بدون اجازه ی شوهر کسی را به خانه اش راه دهد و یا بدون رضایت وی خود از خانه بیرون رود و یا در خانه اش از کسی دیگر دستور بگیرد و او را عصبانی کند و یا از رفتن به بسترش خودداری نماید))
به نظر شوهر فلان همسایه فاسد است و اگر زن اجازه ی ورود او را به خانه اش دهد در حقیقت با روش وسنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مخالفت نموده است. زن با شوهرش است با بیگانه که نیست. گاهی میان شوهر وبرادران زن بر سر شراکت با شوهرش اختلافی وجود دارد همسر نباید با پدر بر علیه شوهرش توطئه کند؛ زیرا مقدس ترین پیوند، پیوند زناشویی است.فرمود:
((....اگر شوهر ستم می کرد آن قدر نزد او برود تا او را خشنود سازد و اگر از زن پذیرفت که خوب است و خداوند هم از او می پذیرد اما اگر شوهر عذر او را نپذیرفت و خشنود نشد در این صورت زن باید از خداوند طلب بخشش کند))
خواهران ما به این حدیث توجهی ندارند. اگر شوهر ستمگر هم باشد ولی زن در پی کسب خشنودی و رضایتش برود، نزد خداوند از پاداش بزرگی برخوردار خواهد بود؛ زیرا نقش فرماندهی و رهبری و سرپرستی از آن مرد است.حقوق زن وشوهر نسبت به یکدیگر:
یک حق مشترک نیز میان زن وشوهر وجود دارد: زن وشوهر باید نسبت به شریک زندگی خود صبر داشته باشند و او را تحمل کنند. به همین دلیل برای مرد مومن یک ويزگی محسوب شده وبا شکیبایی بر موارد منفی همسر، و با اکرام او به خداوند تقرب می جوید و زن نیز با صبر بر شوهر و اکرام و احترام او به خداوند نزدیک می گردد. احترام متقابل هر دو نفر را به خداوند نزدیک می سازد. این آخرین نکته در حقوق زن وشوهر بود.ودر حديث شريف می فرماید:
((نبايد مرد مومنی از زن مومنی بدش بيايد؛ زيرا اگر از يک خوی و خلق وی ناخشنود باشد از خوی و اخلاق ديگر او راضی و مسرور میگردد))
یادم است مردی به خانه نزد من آمد و از همسرش شکایت داشت و تقریبا در آستانه ی طلاق او بود. خداوند به من الهام نمود و به او گفتم: آیا به تو خیانت کرده است؟ گفت: پناه بر خدا. پرسیدم آیا دست پخت او بد است؟ گفت: نه به خدا دست پخت او عالی است. و گذاشتم به تدریج از ویژگی های خوب او بگوید در حالی که خودش نمی دانست دارد تعریفش را می کند. پس از اندکی شرمگین شد. به او خیانت نکرده بود. با اخلاص، شریف، نمازخوان، با دست پخت عالی، پاک ومنظم، و .. بود. اگر قرار باشد راه حل اورژانسی وجود داشته باشد محال است آن راه حل اورژانسی طلاق باشد. عرش خداوند از طلاق می لرزد.شخصی را می شناسم که همسرش را طلاق داده بود. همسر جدیدش هم زندگی با فرزندان زن سابق او را نمی پذیرفت. فرزندان به خادمه سپرده شدند. این خادمه به خوبی به فرزندان نمی رسید. آنان به شدت منحرف گشتند. انحراف فرزندانش تا قیامت تبدیل به غصه ای در قلب او شد. پس طلاق کار خطرناکی است.
اگر خداوند از همسر کسی به او فرزند داد باید نفس پردازی را زیر پا بگذارد. این سخنی است که باید پیش از فرزند دار شدن گفته می شد و اکنون خیر وصلاح فرزندان از هر چیزی مهم تر است. پس از آنکه فرزند دار شدید دیگر امور نفسانی را زیر پا بگذارید. این موقعیت کامل شده است؛ زیرا:
((نبايد مرد مومنی از زن مومنی بدش بيايد؛ زيرا اگر از يک خوی و خلق وی ناخشنود باشد از خوی و اخلاق ديگر او راضی و مسرور میگردد))
و خداوند فرموده است:﴿ و با آنها بشايستگى رفتار كنيد و اگر از آنان خوشتان نيامد پس چه بسا چيزى را خوش نمى داريد و خدا در آن مصلحت فراوان قرار مى دهد ﴾
با شایستگی رفتار کردن یعنی تحمل کردن آزار همسر و نه اینکه از آزار رساندن به او لذت ببرید.خداوند در زندگی همه ی افراد امتحاناتی را برایشان قرار می دهد. یکی با همسرش امتحان می شود. یکی با فرزندانش آزموده می گردد و یکی با بیماری و سلامتی و یکی با رزق وروزی. خداوند برای شما نیز امتحانی گذاشته است. شاید زن ماده ی امتحانی شما از سوی الله باشد.
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در حدیث صحیح می فرماید:
((نماز سه نفر، از بالاى سرشان، یک وجب هم بالا نمى رود: مردى که امام جماعت گروهى شده است، درحالى که از او ناخشنودند، زنى که شب را به روز مى رسا ند؛ ولى شوهرش بر او خشمگین است، و دو برادر که با هم قهر کرده اند. –با هم دشمنی داشته باشند-))
این سه تن نمازشان حتی یک وجب هم از سرشان بالاتر نمی رود.نص صحیح واضح روش هر داعی می باشد:
نکته ای است که می خواهم آن را بیان کنم. باری شخصی به من گفت: از چه کتابی به ما درس می دهید؟ من از کتاب مشخصی تدریس نمی کنم. از کتاب های مختلفی متن های مهم را استخراج می کنم. خودم آیات و احادیث را برایتان شرح می دهم. کتاب خاصی وجود ندارد؛ زیرا برخی از کتاب ها سهل انگاری کرده و برخی دیگر تندروی دارد.مشکل است که من می خواهم درس خوبی برایتان ارائه کنم و برای این کار باید از هر جایی یک صفحه بخوانم و هر حدیثی را از جایی گردآوری کنم.
امام شاطبی در کتاب مشهور خود «الموافقات» که یکی از بزرگترین کتاب های اصولی است در مقدمه ی دوازدهم می گوید: «علم ازمعلم پژوهشگر پرهيزگار باید گرفته شود»؛ زیرا در داستانی آمده است که زنی زیبا روی وخوش سیما میان صحابه نماز می خواند و برخی از اصحاب پشت سر او نماز می خواندند تا زیبایی های او را ببینند و برخی دیگر در جلوی زن نماز می خواندند.آنجا چیزهایی هستند که در آن مشکل وجود دارد.
می خواهم بگویم که نص صحیح وواضح در این درس روش کار من است. من از تمام کتاب ها و تمام منابع مطلب بر می گزینم ومحدود به یک منبع خاص نیستم. این نکته را در نظر بگیرید.
در زندگی مسلمان نافرمانی وجود ندارد:
وقتی ارتباط میان دو زن وشوهر ناممکن می شود و وقتی پایدار ماندن زندگی خطری برای زن شوهر است و ادعایی برای انحراف آن دو می باشد در آن هنگام طلاق باید تنها راه حل قطعی باشد ودریچه وراه اطمینانی است که خداوند در ازدواج اسلامی قرار داده است.در جوامعی که طلاق وجود ندارد دوری های فاصله داری وجود دارد. در فراق ودوری نیز خطر انحراف نهفته است. در زندگی مسلمان نافرمانی نیست. خداوند می فرماید:
﴿ به شایستگی آنان را بگیرید و به شایستگی از آنان جدا شوید ﴾
گفت: ای ابو امیه من زنی بیگانه ام نمی دانم چه دوست داری و از چه خوشت نمی آید و هر چه می پسندی بگو تا برایت حاضر گردانم و هر چه ناخشنودت می سازد بگو تا از آن بپرهیزم؟ و ای ابا امیه از میان اقوامت زنانی هم طراز تو وجود داشته اند و از میان مردان قوم من هم برای من همطرازانی وجود داشته اند. ولی من براساس کتاب خدا وسنت رسول الله همسر تو شده ام تا خداوند هر چه خواهد پیش آورد. از خداوند بترس و به این سخن او عمل کن که می فرماید: پس از آن يا [بايد زن را] بخوبى نگاه داشتن يا بشايستگى آزاد كردن و سپس نشست. ابوامیه گفت: همین مرا به خواستگاری از تو واداشت. گفتم: سخنی گفتی که اگر راست گفته باشی و بر آن پایبند باشی برایت توشه وپاداش خواهد بود. و اگر ادعا کرده باشی حجتی بر علیه تو خواهد بود. من فلان چیز را دوست دارم و از فلان چیزها بدم می آید. و اگر خوبی دیدی آن را منتشر ساز و اگر بدی دیدی آن را بپوشان. گفت: چگونه به دیدار خانواده هایمان برویم؟ ابوامیه گفت: دوری ودوستی، گاه گاهی آنان را زیارت می کنیم تا از ما خسته نشوند. گفت: ازهمسایهایت چه کسی را دوست داری تا به خانه ات راه دهم و چه کسانی را دوست نداری؟ ابوامیه گفت: فلانی ها افراد نیکی اند و فلانی ها افراد ناشایستی اند. ابوامیه گفت: سالی بر ما گذشت و به خانه بازگشتم دیدم مادر زنم در خانه ی ماست. به خوبی او را خوش آمد گفتم. از دخترش شنیده بود که زندگی بسیار خوبی دارد. مادرش گفت: ای ابوامیه همسرت را چگونه یافتی؟ گفتم: به خدا سوگند بهترین همسر است. مادرش گفت: هر طور خواستی او را ادب کن و اخلاقش را پاکیزه گردان. سپس به دخترش نگاه کرد و او را به خوش اخلاقی واطاعت از شوهرش امر نمود. ابوامیه گفت: بیست سال از زندگی مان گذشت ومن ذره ای بدی ندیدم.خوشبختی در زندگی زناشویی به دست خود انسان است:
باور کنید که خوشبختی زندگی به دست خودتان است. شریعت الهی را عملی نمایید و ببینید که بهای آن را خواهید یافت. یکی از اعمال شرعی حفاظت چشم ازنا محرم است و نیز خوش اخلاقی و تقرب جستن به خدا با تحمل بر همسر، و خدمت به او و هدایتش به سوی الله و اینکه دین او ونه دنیایش برایت مهم باشد.گاهی زنی برای شوهرش بسیار دوست داشتنی است اما در امور دینی هیچ چیز نمی داند در این صورت خوشبختت نمی کند آن زن تنها در صورت شناخت خداوند شما را خوشبخت خواهد نمود.
بنابراین با داشتن خدا خوشبخت باشید و همسرانتان را نیز با آوردن خدا در دل هایشان خوشبخت نمایید تا خوشبخت واقعی باشید و تنها با انجام این دو مرحله شما در مرحله ی سوم خوشبخت خواهید شد.