حالت سیاه
07-07-2025
Logo
سخنرانی‌های خارجی – سوریه – دانشگاه عبدالغنی نابلسی: جشن بازگشت دکتر محمد راتب نابلسی به شام – و ما باید مؤمنان را یاری کنیم.
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 
دکتر بلال نورالدین:
ای پروردگار ما، تو را ستایش می‌کنیم تا که خشنود شوی، و تو را ستایش می‌کنیم زمانی که خشنود شدی، و تو را ستایش می‌کنیم بعد از خشنودیت.
سپاس خدا را برای هر لبخندی که از لب‌های انسان‌ها در شرق و غرب زمین ظاهر شده است، به خاطر شادی از زوال ستمگران و بشارت به آینده‌ای بهتر برای خانواده‌هایمان و سرزمین‌مان.
سپاس خدا را برای شادی هر زندانی که نور را دید، بعد از آن‌که فکر می‌کرد این امر ممکن نیست.
سپاس خدا را برای شادی هر مادر و پدری که بعد از غیبت طولانی با فرزندانشان ملاقات کردند.
سپاس خدا را برای شادی هر دانشجو و دانش‌آموزی که با استاد و محبوب دل‌های ما، جناب دکتر محمد راتب نابلسی، حفظه ‌الله، دیدار کرد.
سپاس خدا را برای نعمت خشنودی، که خداوند بر بیوه‌ها، کودکان و یتیمان نازل کرده است.
سپاس خدا را که وجود دارد و خدا وعده‌اش را صادقانه عملی کرد و بنده‌اش را یاری نمود و سپاهیانش را عزت بخشید، و احزاب را به تنهایی شکست داد.
سپاس خدا را برای نعمت شهیدان که بعد از فضل خداوند، اگر خون پاکشان نبود، ما امروز در این مجلس نمی‌نشستیم. ای پروردگار، برای هر شهیدی که در این سال‌ها به سوی تو رفت، ای پروردگار، بگذار شادی به قلب او در آن ساعت وارد شود، ان‌شاءالله. 

مقدمه:

﴿ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (170) ﴾

﴿ به آن‌چه خدا از فضل خود به آنان داده است‏ شادمانند و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‌اند شادى می‌كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين می‌‏شوند. (170) ﴾

[ آل عمران ]

ای پروردگار، آنان را از خوشحالان و مژده دهندگان قرار بده:

﴿ وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (169) ﴾

﴿ هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‌اند مرده مپندار، بلكه زنده‌اند كه نزد پروردگارشان روزى داده می‌‏شوند ﴾

[ آل عمران ]

ای برادران عزیز، ای برادران گرامی: هنگامی که شادی زیاد می‌شود، عبارت از وصف آن ناتوان می‌شود. گفته‌اند:

إنَّ الْكَلَامَ لَفِي الْفُؤَادِ وَإِنَّمَا              جُعِلَ اللِّسَانُ عَلَى الْفُؤَادِ دَلِيلًا

«کلام در دل است و زبان تنها راهنمای آن است.»

[ اخطل ]

در چشمان هر یک از شما شوقی دیده می‌شود و در لبخند هر یک از شما کلمات نیکویی قابل خواندن است. خداوند این چهره‌های نیکو را زنده نگه دارد و از این گردهمایی باارزش سپاسگزارم.

ثبات دکتر محمد راتب نابلسی بر موضع خود در برابر ستمگران و اتکایش به خداوند:

ای دوستان عزیز و گرامی: از خداوند بزرگ می‌خواهم که شما را در پناه خود نگه دارد، تحت حمایت خود قرار دهد و شما را از بندگان نیکوکارش بگرداند.
گفته‌اند: محروم کسی است که از برکت اهل زمان خود محروم شده باشد، و شیخ راتب نابلسی یکی از برکات این زمان است. او بیش از پنجاه سال از عمرش را در دعوت به سوی خداوند سپری کرده است و هیچ دغدغه‌ای جز دعوت به سوی خدا نداشته است. به خدا قسم، نمی‌دانم که به چیزی غیر از دعوت مردم به خدا اهمیت بدهد. وقتی که دعوتش را محقق ‌کرد، دنیا را پشت سر می‌گذاشت.
وقتی در سال 2011م به او فشار آوردند تا موضعش را تغییر دهد، من شهادت می‌دهم که از او خواستند تا برخی جملات را بگوید و گفتند این جملات دعوت تو را حفظ می‌کند و تو را در مسجدت نگه می‌دارد و مدرسه دینی‌ات را حفظ می‌کند و معهد قرآنت را حفظ می‌کند. اما او ابا کرد، چگونه می‌تواند این جملات را بگوید در حالی که او به مردم یاد می‌داد: «ای خدا کسی که تو را دارد چه  کم دارد و کسی که تو را ندارد چه دارد؟»

﴿ وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ ۗ وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (101) ﴾

﴿ و چگونه كفر می‌‏ورزيد با اين‌كه آيات خدا بر شما خوانده می‌‏شود و پيامبر او ميان شماست و هر كس به خدا تمسك جويد قطعا به راه راست هدايت ‏شده است. ﴾

[ آل عمران ]

او به خداوند پناه برد و هر روز در غربت از من می‌پرسید که کی به شام باز می‌گردیم؟ و آیا این امکان‌پذیر است؟ و گواهی می‌دهم که بعد از شادی‌ام از این پیروزی بزرگ، خوشحال شدم که شیخ ما این پیروزی را درک کرد. از خداوند می‌خواهم که عمرش را دراز کند و این‌که با چشم خود این پیروزی را دید و خداوند او را توفیق داد تا اکنون در این مجلس بنشیند. پس خدا را شکر به خاطر نعمت‌هایش و او را سپاس به خاطر لطفش. از خداوند می‌خواهم نعمت‌ها را بر او سرازیر کند، سلامتی‌اش را حفظ نماید و عمرش را طولانی گرداند.
بیایید همه با هم، دوستان عزیز، تلاش کنیم که نسبت به شیخ خوشبین باشیم، زیرا از خداوند می‌خواهیم که طاعت و عمر طولانی را برایش مستدام نماید، ان شاءالله.
استاد فاروق:
برادران عزیز: می‌خواهم خبری را به شما بگویم که راز نیست و دکتر بلال شاهد آن است. شیخ ما، به خدا قسم، زمانی که در عمان بود و در تمام سفرهایش، همیشه نام برادرانش را در ذهن داشت. هر کسی که می‌توانست با او تماس بگیرد، با او تماس می‌گرفت و کسی که نمی‌توانست با او تماس بگیرد، از حالش باخبر می‌شد. به خدا قسم، ذهن او هیچ‌گاه از تمام دوستانش در مسجد غافل نمی‌شد و خدا گواه این است. او شما را با محبتی دوست دارد که تنها خدا از آن آگاه است. از خداوند عز و جل سپاسگزاریم که ما را مورد کرامت قرار داد و او را به مسجدش بازگرداند و چشمانش را به دیدن شما روشن کرد و چشمان شما نیز به دیدن او روشن شد. خدایا، تو را شکر

شادمانی بزرگ به خاطر پیروزی مؤمنان:

دكتر بلال نور الدين:
به نام خداوند بخشنده‌ی مهربان. سرورم خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَىٰ قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا ۖ وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ (47) ﴾

﴿ و در حقيقت پيش از تو فرستادگانى به سوى قومشان گسيل داشتيم، پس دلايل آشكار برايشان آوردند و از كسانى كه مرتكب جرم شدند انتقام گرفتيم و يارى‏ كردن مؤمنان بر ما فرض است (47) ﴾

[ روم ]

﴿ فِي بِضْعِ سِنِينَ ۗ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ ۚ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ ۚ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (5) ﴾

﴿ [فرجام] كار در گذشته و آينده از آن خداست و در آن روز است كه مؤمنان از يارى خدا شاد می‌گردند (5) ﴾

[ روم ]

سرورم آیا شما، از این پیروزی بزرگ و شادی عمیق خرسند هستید؟
دکتر محمد راتب نابلسی:
به خدا قسم که زوال جهان برای خداوند آسان‌تر است از این‌که او بندگان مؤمنش را یاری نکند.
دکتر بلال نورالدین:
الحمد لله، سرورم، همیشه از روی منبر [اعلان می‌کردید]:

﴿ وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ ۚ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (123) ﴾

﴿ نهان آسمان‌ها و زمين از آن خداست و تمام كارها به او بازگردانده می‌‏شود، پس او را پرستش كن و بر او توكل نماى و پروردگار تو از آن‌چه انجام می‌دهيد غافل نيست ﴾

[ هود  ]

توضیح شما چیست سرورم؟ 

هر چیزی که خداوند اراده کند می‌شود و اراده‌ی الهی متعلق به حکمت مطلق است:

دکتر محمد راتب نابلسی:
این توحید است و هیچ‌چیز برتر از توحید به بندگان یاد داده نشده است. توحید به این معناست که با خداوند هیچ‌کس دیگری را نبینی. توحید خلاصه دین است؛ یعنی هیچ‌کس دیگری را جز خداوند بخشنده، مانع یا حساب‌رس نبینی. هر چیزی که رخ داده، خواست خداوند بوده است. این موضوع شامل همه‌ی قاره‌ها و همه‌ی زمان‌ها از آدم تا روز قیامت می‌شود. هر چیزی که خواست خداوند است، اما این خواست به این معنا نیست که او آن را امر کرده یا از آن راضی بوده، بلکه او اجازه داده است. خیلی فرق دارد.هر چیزی که رخ داده، خواست خداوند بوده است. برعکسش، هر چیزی که خدا بخواهد، واقع می‌شود. اراده‌ی الهی به حکمت مطلق مربوط است. اگر چیزی که واقع شده، واقع نمی‌شد، نقصی در حکمت خداوند به شمار می‌رفت. حکمت مطلق به خیر مطلق مربوط می‌شود. شر مطلق در عالم وجود ندارد، اما حالات منفی وجود دارد که سرانجام به نتایج مثبت می‌انجامد. مثلاً، فرزندی که نمی‌خواهد درس بخواند، پدرش با او مخالف است و گاهی او را تنبیه می‌کند، اما وقتی که او بزرگ می‌شود و مهندس می‌شود و همسر و فرزند و مقام اجتماعی پیدا می‌کند، متوجه می‌شود که آن تنبیه بزرگ‌ترین نعمت بوده است. به آیه گوش دهید:

﴿ وَلَوْلَا أَن تُصِيبَهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (47) ﴾

﴿ و اگر نبود كه وقتى به [سزاى] پيش‏فرست دست‌هايشان مصيبتى به ايشان برسد بگويند پروردگارا، چرا فرستاده‏‌اى به سوى ما نفرستادى تا از احكام تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم [قطعا در كيفر آنان شتاب می‌کرديم] ﴾

[ قصص ]

آیات د ر این‌جا به مصیبت‌ها اشاره دارد. مثالی برای درک بهتر: دو بیمار در یک مطب پزشکی هستند. اولی دچار التهاب حاد معده است و پزشک او را در یک رژیم غذایی بسیار سخت قرار می‌دهد که شش ماه فقط می‌تواند شیر بخورد و بعد از آن بهبودی کامل پیدا می‌کند. دومی دچار تومور بدخیم در سراسر بدنش است و از پزشک می‌پرسد: چه چیزی بخورم  ؟ پزشک به او می‌گوید: هر چه خواستی بخور. کدام یک بهتر است: رژیم سختی که ما در این‌جا در کشورمان تجربه می‌کنیم، یا ناامیدی از بهبودی؟ قطعاً رژیم غذایی سخت بهتر است. بنابراین، هر چیزی که رخ داده، خواست خداوند بوده است. هر چیزی که خداوند بخواهد، واقع می‌شود و اراده‌ی الهی به حکمت مطلق مربوط است. حکمت مطلق به خیر مطلق مربوط می‌شود. شر مطلق در عالم وجود ندارد و با وجود خداوند تناقض دارد. گاهی ممکن است تناقضی با عدالت وجود داشته باشد، اما وجود شر مطلق با وجود خداوند به‌طور کلی تناقض دارد. حکمت مطلق نکته‌ای است که وجود خدا را تأیید می‌کند. پس هر چیزی که واقع شده است... یک جمله‌ی بسیار زیبا در توحید است: هر چیزی که واقع شده، خواست خداوند بوده است. این واقعیت شامل همه‌ی قاره‌ها در بعد مکانی و از آدم تا روز قیامت در بعد زمانی می‌شود. هر چیزی که خواست خداوند بوده، واقع شده و اراده‌ی الهی به حکمت مطلق مربوط است و حکمت مطلق به خیر مطلق مربوط است. شر مطلق در زمین وجود ندارد و با وجود خداوند تناقض دارد.
وعده‌ی امنیت خداوند به پیامبرانش و مومنان:
دكتر بلال نور الدين:
سرورم، خداوند شما را پاداش خیر دهد. امروز نیز سخن خداوند را می‌شنویم که شما تکرارش می‌کنید: 

﴿ وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِندَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ (46) ﴾

﴿ و به يقين آنان نيرنگ خود را به كار بردند و [جزاى] مكرشان با خداست، هر چند از مكرشان كوه‌ها از جاى كنده می‌‏شد. ﴾

ابراهيم
تجلیات این آیه چیست؟
دكتر محمد راتب نابلسی:
یعنی اگر تمام نیروهای زمین جمع شوند تا کوه کوچک قاسیون را از بین ببرند نمی‌توانند. خداوند یک تشبیه عجیب بیان کرده است  (هر چند از مكرشان كوه‌ها از جاى كنده می‌‏شد) پس آن مستقیم می‌فرماید:

﴿ فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ (47) ﴾

﴿ پس مپندار كه خدا وعده‌ی خود را به پيامبرانش خلاف می‌‏كند كه خدا شكست‏ ناپذير انتقام‏گيرنده است (47) ﴾

[ ابراهيم ]

امنیت ایمان وجود دارد و یأس سزاوار مؤمنان نیست. 

﴿ وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُم بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا ۚ فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ ۖ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (81) الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُولَٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ(82) ﴾

﴿ و چگونه از آن‌چه شريك [خدا] می‌گردانيد بترسم با آن‌كه شما خود از اين‌كه چيزى را شریک خدا ساخته‏ايد كه [خدا] دليلى در باره‌ی آن بر شما نازل نكرده است نمی‌هراسيد، پس اگر می‌دانید كدام يک از [ما] دو دسته به ايمنى سزاوارتر است * كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرک نيالوده‌اند آنان راست ايمنى و ايشان راه‏يافتگانند (82) ﴾

[ انعام ]

و اگر خداوند می‌فرمود «الأمن لهم» (امنیت برای آنان است) قرآن نبود. چون دیگران هم امنیت امنیت دارند. تقدیم و تاخیر در این‌جا حصر ایجاد کرده است، (آنان راست ايمنى و ايشان راه‏يافتگانند).
دكتر بلال نور الدين :
خدا شما را خیر دهد سرورم. شیخ ما خدا او را جزا دهد، همیشه در اردن بود و همچنین خداوند اهل اردن را پاداش خیر دهد؛ زیرا انسان باید از مردم سپاسگزاری کند.

(( من لم يشكرِ النَّاسَ لم يشكرِ اللَّهَ ))

(( کسی که از مردم سپاسگزاری نکند، از خداوند سپاسگزاری نکرده است. ))

[ ترمذی واحمد ]

نبرد حق و باطل از عمر انسان هم بیشتر است:

شیخ ما همیشه این سخن خداوند را برایم تکرار می‌کرد:

﴿ وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلَىٰ مَا يَفْعَلُونَ (46) ﴾

﴿ اگر ما پاره‌اي از آنچه بديشان وعده داده‌ايم را به تو نشان دهيم، يا اين كه تو را بميرانيم، آنان به سوي ما برمي گردند و خدا از آنچه مي كنند مطّلع و آگاه است (46) ﴾

[ يونس ]

و او به من می‌گفت: اگر ما نتوانیم سرنوشت آن‌ها را در دنیا ببینیم، کافی است که در آخرت آن را خواهیم دید، اما فضل خداوند بسیار بزرگ است. او سرنوشت آن‌ها را در دنیا به من نشان داد و در آخرت نیز سرنوشت آن‌ها را به ما نشان خواهد داد. این یک فضل بسیار بزرگ از خداوند است. او همیشه به من این آیه را می‌گفت و در ماشین به من می‌گفت بلال: «اگر ما پاره‌اي از آنچه بديشان وعده داده‌ايم را به تو نشان دهيم، يا اين كه تو را بميرانيم...» سپس به من می‌گفت: نبرد حق و باطل از عمر انسان طولانی‌تر است.
دکتر محمد راتب نابلسی:
یعنی اگر اول رمضان در اول آوریل بیفتد، این اتفاق هر سی و شش سال یک بار می‌افتد، اما او گفت: « به تو بنمايانيم یا تو را از دنيا ببريم.» یعنی ممکن است به پیامبر، که سید مخلوقات است، اجازه داده نشود که نبرد حق و باطل را ببیند. این نبرد حق و باطل ثابت است، اما مدت آن از عمر انسان طولانی‌تر است، پس انسان منتظر است. یعنی شخصی به تو وعده‌ای می‌دهد که قابل سنجش نیست، وعده‌ای مانند آیه‌ای که می‌گوید:

﴿ وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ (133) ﴾

﴿ بشتابید به سوی آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى كه پهنايش [به قدر] آسمان‌ها و زمين است [و] براى پرهيزگاران آماده شده است (133) ﴾

[ آل عمران ]

در آن بهشت:
خداوند می‌فرماید: 

(( أعْدَدْتُ لِعِبادِي الصَّالِحِينَ ما لا عَيْنٌ رَأَتْ، ولا أُذُنٌ سَمِعَتْ، ولا خَطَرَ علَى قَلْبِ بَشَرٍ ))

(( برای بندگان صالح خود چیزهایی آماده کرده‌ام که نه چشمی آن را دیده، نه گوشی آن را شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است. ))

[ صحيح بخاری ]

این چه عطایی است؟! یعنی اگر شخص ثروتمندی صد سال زندگی کند، این یک مورد بسیار نادر است، مثلاً بزرگ‌ترین شخص در مصر که صد و سی سال زندگی کرده است، اما تو به جاودانگی خواهی رسید. (بهشتی به پهنای آسمان‌ها و زمین) در آن «چیزهایی آماده کرده‌ام که نه چشمی آن را دیده، نه گوشی آن را شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است.» تو به بهشت وعده داده شدی و بهشت عطایی است که هیچ عطای دیگری با آن قابل مقایسه نیست.

ورود مومنان به جهنم در قیامت برای مشاهده سرنوشت سرکشان در آن:

 دکتر بلال نورالدین:
سرورم، امروز برادران ما، همه‌ی ما، این تصاویر وحشتناک را دیدیم. همه ما از جنایاتی که این نظام فاسد انجام داده آگاهیم، اما تصاویری وحشتناک از زندان صیدنایا و دیگر زندان‌ها و آن‌چه بر سر آن‌ها می‌آورند، را دیدیم. در این‌جا به شما یادآوری می‌کنم درباره‌ی معنای این آیه‌ی شریفه:

﴿ وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا (71) ﴾

﴿ و هيچ كس از شما نيست مگر [اين‌كه] به آن وارد می‌گردد. اين [امر] همواره بر پروردگارت حكمى قطعى است (71) ﴾

[ مريم ]

 معنای ورود به جهنم چیست؟ آیا به معنای بودن در آن است؟ چرا ما در روز قیامت به جهنم وارد می‌شویم؟
دکتر محمد راتب نابلسی:
چون ورود به آتش کمتر از عذاب است.
دکتر بلال نورالدین:
یعنی برای این‌که عدالت خداوند را در آن‌جا ببینیم؟
دکتر محمد راتب نابلسی:
البته، ورود به آتش با بودن در آن متفاوت است. ورود به آتش تو را با حرارت آن و هیچ‌کدام از جنبه‌های منفی‌اش نمی‌آزارد، اما ما با چشمان خود می‌بینیم که سرنوشت ستمگران چه خواهد بود؛ سرنوشت ستمگران به زباله‌دان زمین خواهد رفت و مؤمنان در اعلی علیین خواهند بود.
از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله ﷺ به قبرستان آمد و فرمود:

(( السَّلامُ عَلَيْكُمْ دَار قَومٍ مُؤْمِنينِ وإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّه بِكُمْ لاحِقُونَ، ودِدْتُ أَنَّا قَدْ رأَيْنَا إِخْوانَنَا. قَالُوا: أَولَسْنَا إِخْوانَكَ يَا رسُول اللَّهِ؟ قَالَ: أَنْتُمْ أَصْحَابي، وَإخْوَانُنَا الّذينَ لَم يَأْتُوا بعد. قالوا: كيف تَعْرِفُ مَنْ لَمْ يَأْتُوا بَعْدُ مِنْ أُمَّتِكَ يَا رَسولَ الله؟ فَقَالَ: أَرَأَيْتَ لَوْ أَنَّ رَجُلا لهُ خَيْلٌ غُرٌّ مُحجَّلَةٌ بيْنَ ظهْريْ خَيْلٍ دُهْمٍ بِهْمٍ، أَلا يعْرِفُ خَيْلَهُ؟ قَالُوا: بلَى يَا رسولُ اللَّهِ، قَالَ: فَإِنَّهُمْ يأْتُونَ غُرًّا مَحجَّلِينَ مِنَ الوُضُوءِ، وأَنَا فرَطُهُمْ على الحوْضِ ))

(( سلام بر شما ای خانه‌ی قوم مؤمنان. و ما إن شاء الله به زودی به شما ملحق خواهیم شد. آرزو می‌کردم که برادران خود را می‌دیدیم.» گفتند: «آیا ما برادران تو نیستیم ای رسول الله؟» فرمود: «شما یاران من هستید، اما برادران من کسانی هستند که هنوز نیامده‌اند.» گفتند: «چگونه کسانی را که هنوز نیامده‌اند از امت خود می‌شناسی ای رسول الله؟» فرمود: «به من بگویید اگر مردی اسب‌های سفید و درخشان در میان اسب‌های سیاه و تیره داشته باشد، آیا نمی‌تواند اسب‌های خود را بشناسد؟» گفتند: «بله، ای رسول الله.» فرمود: «پس آن‌ها با نشانه‌های وضو خواهند آمد و من پیشاپیش آن‌ها بر سر حوض (کوثر) هستم. ))

[ مسلم ]

بله، پیامبر کریم این دعوت را به نشانه‌ی لطف برای ما فرستاد. «آرزو می‌کردم که برادران خود را می‌دیدیم.» گفتند: «آیا ما برادران تو نیستیم ای رسول الله؟» فرمود: «شما یاران من هستید، اما برادران من کسانی هستند که هنوز نیامده‌اند.

(( يأتي على الناسِ زمانٌ الصابرُ منهم على دِينِه كالقابضِ على الجمرِ ))

(( زمانی خواهد رسید که صبر بر دین برای مردم سخت خواهد بود، تا جایی که صابران بر دین خود مانند کسی خواهند بود که اخگر داغ در دست خود داشته باشد. ))

[ ترمذی ]

(( أنه سأل رسول الله - صلّى الله عليه وسلم - عن تفسير قوله تعالى لا يضركم من ضل إذا اهتديتم فقال يا أبا ثعلبة مر بالمعروف وانهِ عن المنكر فإذا رأيت شحا مطاعا وهوى متبعا ودنيا مؤثرة وإعجاب كل ذي رأي برأيه فعليك بنفسك ودع العوام إن من ورائكم فتنا كقطع الليل المظلم للمتمسك فيها بمثل الذي أنتم عليه أجر خمسين منكم قيل بل منهم يا رسول الله قال بل منكم لأنكم تجدون على الخير أعواناً ولا يجدون عليه أعواناً ))

(( او از رسول الله - صلی الله علیه وسلم - درباره‌ی تفسیر آیه‌ی «لا يضركم من ضل إذا اهتديتم» سؤال کرد. پیامبر فرمود: «ای ابا ثعلبه، به معروف امر کن و از منکر نهی کن. وقتی دیدی که مردم به بخل روی آورده‌اند و هوای نفس خود را دنبال می‌کنند و دنیا برایشان مهم‌تر شده است و هر صاحب نظری به رأی خود مغرور است، پس به خودت توجه کن و به عوام (عموم مردم) کاری نداشته باش. همانا فتنه‌هایی در پیش روی شماست، مانند قطعات شب تاریک. کسی که در آن زمان به چیزی که شما در آن هستید پایبند باشد، اجر او معادل اجر پنجاه نفر از شما خواهد بود.» پرسیدند: «آیا اجر پنجاه نفر از آن‌ها نیست، ای رسول الله؟» فرمود: «نه، بلکه از شما، زیرا شما بر سر خیر یاری‌گران خواهید داشت و آن‌ها یاری‌گری نخواهند داشت. ))

[ ابو داوود وترمذی وابن ماجه ]

دکتر بلال نورالدین:
سرورم، خداوند ما را بر روی این زمین خلق کرده است، یعنی همیشه می‌گفتی: کافران می‌توانستند در سیاره‌ای و ما در سیاره‌ای دیگر باشیم.

حق تنها با چالش تقویت می‌شود و انسان اگر برحق باشد خوشا به حالش:

دکتر محمد راتب نابلسی:
اولاً: خداوند بر هر چیزی قادر است و وجود او واجب است، اما آن‌چه غیر از اوست، ممکن الوجود است. معنای ممکن الوجود چیست؟ یعنی ممکن است که باشد یا نباشد، یا به آن شکلی که هست باشد یا به شکل دیگری باشد. حال آیا ممکن نبود که به موجب این نص، خداوند کافران را در مریخ قرار دهد؟ در این صورت ما راحت می‌شدیم و دیگر جهاد و مشکل و استعمار و همه‌ی این معضلات پایان می‌یافت. اما خداوند خواسته است که ما در کنار هم باشیم، بر روی یک زمین، در شرایطی مشابه و برای به دست آوردن اجر بزرگ. زیرا حق تنها با چالش و آزمون قوی می‌شود. بنابراین، اگر انسان بر حق باشد، باید خوشحال باشد، زیرا حق همان خداوند است.

فلو شاهدت عيـناك من حسـننـا             الـذي رأوه لما ولـيت عنـا لغـيرنـا

ولو سمـعت أُذناك حُسن خطابنا            خلـعت عنك ثيـاب العُجب و جئتـنا

ولـو ذقت مـن طـعم المحـبَّة ذرةً            عــذرت الـذي أضـحى قتيلاً بحـبنا

ولـو نسمـت مـن قربنا لك نسمةٌ             لـمـُت غـريـبـاً واشــتياقـاً لـقربـنـا

ولـو لاح مـن أنـوارنـا لــك لائـحٌ            تـركــت جـميـع الكــائنـات لأجـلـنا

فـما حبـنا سـهلٌ وكـل مـن ادّعـى           ســُهـولتـه قـلـنـا لـه قـد جهـلـتـنـا

وأير ما فـي الحـب للصـبِّ قتـل             وأصـعب من قـتل الفتى يومُ هجرنا

   «اگر چشمانت زیبایی ما را می‌دید، هرگز به غیر ما روی نمی‌آوردی.

و اگر گوش‌هایت زیبایی سخنان ما را می‌شنید، از لباس خودپسندی خود رها می‌شدی و به سوی ما می‌آمدی.

و اگر ذره‌ای از طعم محبت را می‌چشیدی، کسی را که به خاطر عشق ما کشته شده، معذور می‌داشتی.

و اگر نسیم محبت ما به تو می‌رسید، در غربت و اشتیاق به نزدیکی ما می‌مردی.

و اگر از انوار ما پرتویی بر تو می‌تابید، تمامی موجودات را به خاطر ما رها می‌کردی.

پس محبت ما آسان نیست و هر کسی که ادعا کند که آن آسان است، ما به او می‌گوییم که او ما را نشناخته است.

و آسان‌ترین چیز در عشق، برای عاشق، مرگ است، و سخت‌تر از مرگ، روز فراق ما است.»

[ علي بن محمد بن وفا ]

دکتر بلال نورالدین:
بارک الله به شما، سرورم. آیا شما انتظار داشتید که در این مجلس بنشینید؟
دکتر محمد راتب نابلسی:
به خدا سوگند فکرش را نمی‌کردم. 

بزرگ‌ترین پاداش الهی برای انسان این است که خداوند او را نزد خود قبول کند:

دکتر بلال نورالدین:
سرورم، مردم، این را به شما نمی‌گویم، زیرا شیخ ما به ما آموخته که در دعوت، دنبال ستایش نیست، اما من در جهان اسلام، هیچ مردی را پیدا نکردم که مانند شما، مردم را به سوی خدا دعوت کند و همه بر محبت او اتفاق نظر داشته باشند. شما چه کرده‌اید، سرورم؟
دکتر محمد راتب نابلسی:
اگر خداوند از تو عملی مطابق با آنچه می‌گویی و اخلاص در سخنانت ببیند، از تو قبول می‌کند. این یک قانون است. من به این یقین دارم که من به دعوت جهانی علاقه‌مندم، نه دعوت شخصی. اگر خداوند از تو عملی مطابق با آن‌چه می‌گویی و اخلاص در گفتارت ببیند، از تو قبول می‌کند. بزرگ‌ترین بخشش الهی که انسانی در زمین می‌تواند به دست آورد، این است که در نزد او مقبول باشد، در بهشتی که وسعت آن آسمان‌ها و زمین است.
دکتر بلال نورالدين:
هم‌چنین من دیدم و شما هم با من می‌بینید، درست است؟ من هیچ‌گاه چیزی از او نشنیدم که بگوید، مگر این‌که اولین نفر خودش به آن عمل کند. یعنی گفته‌هایش با اعمالش همخوانی داشت و این همان مصداق عملی است که می‌گویند. هم‌چنین من شهادت می‌دهم که این یک راز بین بنده و خداوند است و من از سوی خدا به او حکم نمی‌دهم. این اخلاص یک راز است، اما من شهادت می‌دهم که آن‌چه که دیدم نشان‌دهنده‌ی اخلاص اوست، زیرا او برای خود یا برای منافع شخصی کار نمی‌کرد و به همین دلیل دشمنانش در باره او سردرگم بودند.
شیخ ما همیشه به من می‌گفت: من در زمانه‌ی غفلت کار می‌کنم. تلاش کنید. ما در این مؤسسه حدود صد دانش‌آموز داشتیم، ما جوان بودیم پیش از این که موهای ما سفید شود. شیخ ما به من می‌گفت: تلاش کنید، ما در زمانه‌ی غفلت کار می‌کنیم. نمی‌دانم چگونه خداوند این سیستم جنایتکار را کور کرده است! چگونه ما را رها کرده‌اند؟ زیرا شیخ با آن‌ها هم‌عصر بود و از سال 1963م از جنایت‌هایشان آگاه بود. شیخ ما در آن زمان بیست و هشت یا سی ساله بود و از جنایت‌های آن‌ها آگاه بود، از این انقلاب ادعایی، انقلاب هشتم مارس. او می‌دانست که آن‌ها چقدر جنایتکار هستند. با این حال، او در مدارس تدریس می‌کرد، به عنوان معلم زبان عربی. من هیچ‌کس را ندیدم که شیخ راتب نابلسی به او زبان عربی را آموزش داده باشد و نگفته باشد: «شیخ ما، دکتر راتب نابلسی، زبان عربی را به ما آموخت» و او در آن پیام‌های توحید و ایمان را منتقل می‌کرد، سپس بر این منبر می‌رفت و به مردم دینشان را آموزش می‌داد، سپس مؤسسه را تأسیس کرد و به من گفت: «من یک آرزو دارم که یک مدرسه شرعی تأسیس کنم.» سپس این زمین به او رسید. خداوند دکتر زیاد الدین ایوبی را رحمت کند که این زمین را فراهم و مهیا کرد. او در آن زمان وزیر اوقاف بود و این زمین را آماده کرد. چگونه این نُه طبقه شکل گرفت.
 شیخ می‌گفت: این آرزوی من است، فقط نیت آن را کردم، اما خداوند متعال آن را آسان کرد، زیرا من نیت کردم. او به من می‌گفت: «می‌خواهم یک رادیو اسلامی تأسیس کنم که حقیقت را منتشر کند.» حالا درس‌های او در تمام رادیوهای جهان پخش می‌شوند. امروز شما از وجود شیخ خوشحال هستید و مخاطبان او در تمام دنیا هستند. از خداوند می‌خواهم که لطف خود را نسبت به او ادامه دهد. خداوند شیخ ما ابو محمد معراوی، امام این مسجد را رحمت کند. من اکنون لطف بزرگ او را به یاد می‌آورم که هیچ چیزی زیباتر از نماز خواندن پشت سر او پیدا نمی‌کردم. من او را از طرف خدا تزکیه نمی‌کنم. او اخلاص و صداقت داشت، خداوند ابو محمد را رحمت کند. از خداوند می‌خواهم که به شما برکت دهد، شما را حفظ کند، جزای خیر به شما عطا کند و به عمر شیخ ما برکت دهد، همان‌طور که به شما گفتم، ما نمی‌خواهیم او را به زحمت بیندازیم. 

تلاش دکتر محمد راتب نابلسی در گسترش دعوت:

استاد فاروق:
یک بار من با سرورمان در سفر بودم و از مالزی برمی‌گشتیم... و چه می‌دانی که مالزی کجاست؟! نُه ساعت در هواپیما بودیم، بنابراین به شیخ گفتم: سرورم، مرا ببخش به خاطر بی‌ادبی، آیا خسته نشده‌ای؟ کافی است، کمی استراحت کن، چرا که شیخ به سن هشتاد سالگی رسیده بود. خدا او را خیر دهد، با جوابی که به ما داد، دیگر دهانم را بست. گفت: «ای فاروق، خداوند عزّ وجلّ مرا با این دعوت گرامی داشته است، اگر خداوند سبحانه و تعالی به من سلامتی و عافیت بدهد، من کارگزار خدا هستم و هرگز در دعوت به سوی خدا تأخیر نخواهم کرد.» به خدا این ویژگی را در شیخ می‌بینیم و دکتر بلال هم این را می‌داند. من و دکتر بلال در مقابل شیخ هم سن فرزندانش هستیم و واقعاً خسته شدیم، همت شیخ ما را خسته کرد خدا از او قبول کند.
ما این‌جا چیزی را پنهان نمی‌کنیم، قضیه علنی شده است. یک ماه پیش، پیشنهاداتی از سوی سیستم فاسد و گناهکار شد که برای برگشت شیخ به این کشور مطرح شد، اما شیخ با قاطعیت رد کرد و گفت: خون شهدا هدر نخواهد رفت. آخرین بار، دقیقاً یک ماه پیش، الحمدلله که خداوند ما را ثابت قدم کرد. شیخ ما را همیشه بر این پاسخ ثابت قدم نموده است. آن‌ها از کاخ ریاست جمهوری باطل به او پیام دادند و گفتند: ما از آمدن شما استقبال می‌کنیم و منبر برای شما حاضر است و با آزادی عمل کامل می‌توانید برگردید. ما به آن‌ها پاسخ دیپلماتیک دادیم تا از این مکان و ساختمان محافظت کنیم و گفتیم: «شیخ اکنون در صحت و سلامتی است، ان‌شاءالله وقتی اوضاع بهتر شود، خیر خواهد بود.» چه پاسخی از آن‌ها دریافت کردیم؟ این ظالم‌ها گفتند: «به شیخ بگویید که شیخ راتب نابلسی سوریه را از این پس فقط روی نقشه خواهد دید. چشمانشان کور شد و او سوریه را دید، و خداوند او را به سرزمینش بازگرداند. و خداوند سوریه را روی نقشه تنها به آنان نشان داد. و شیخ به لطف خدا به سرزمین خود برگشت. خداوندا، سپاس و شکر تو را. خداوندا، تو را سپاس. خداوندا، تو را سپاس. 
سپاسگزاری از مجاهدانی که ماندند و این کشور را از بازیچه شدن در دست ستمگران نجات دادند:
دكتر بلال نورالدين:
من می‌خواهم به نمایندگی از جانب شیخ خودمان از تمام برادرانی که در این کشور ثابت‌قدم بوده و در آن ماندند و در برابر نفاق ایستادند، با وجود سختی‌ها، و شریعت خداوند را در آن برقرار کردند، تشکر کنم. هم‌چنین می‌خواهم از برادران دست‌اندرکار این مؤسسه آموزشی و تربیتی بزرگ، به‌خصوص برادر عزیزم، دکتر انس، تشکر کنم. این افراد در برابر چالش‌ها ایستادگی کردند. من به برادران مجاهد می‌گویم که ما آن‌ها را می‌شناسیم. دکتر انس بر مدرسه متوسطه نظارت دارد و استاد خالد قبلاً و بعدتر در کنار او بر مدرسه نظارت داشته است. همه‌ی معلمان و خانم معلمان و سرورمان ابو محمد که بر مسجد نظارت دارد. اکنون فرصت ذکر تمام نام‌ها نیست، اما همه برادرانی که خدمت کرده اند و آن‌هایی که در این مکان ماندند، ما به آن‌ها مدیون هستیم و آن‌ها را بر چشم و سر خود می‌گذاریم. ما نیامده‌ایم که بگوییم ما بودیم و شما کجا بودید؟ نه، برعکس، شما در حال جهاد بودید. همه‌ی برادران ما در سوریه که تحت فشار بودند و می‌دانستند که ممکن است در هر لحظه گرفتار شوند، اما در کشور ماندند تا فرزندانشان را پرورش دهند و مردم را ثابت قدم کنند. برخی از آن‌ها هزینه‌ها را پرداخت می‌کردند و همه این‌ها در نزد خداوند معلوم و موجود است. اما مسأله منافق چیز دیگری است. مجاهدان بیشتر هستند و آن‌ها هستند که از این کشور حفاظت کرده و مانع از بازیچه شدن آن توسط ستمگران شدند. آن‌ها مانع از کارهای این شبه نظامیان فرقه گرا و کینه‌توز شدند که می‌خواستند دین مردم را تغییر دهند و هویت آن‌ها را دگرگون کنند. من همیشه می‌گویم: به خدا، نعمت بزرگ‌تری از زوال این نظام فاسد و رفتن این شبه نظامیان فرقه گرا که می‌خواستند تغییر ایجاد کنند، وجود ندارد. اما آن‌ها شکست خوردند. شامی‌ها، اموی‌ها. شامی‌ها اهل فرهنگ و دین و سنت هستند و هیچ کس نمی‌تواند در عقیده‌ی آن‌ها تغییری ایجاد کند. پس خداوند را شکر و سپاس بر این نعمت. 
دکتر محمد راتب نابلسی:
خداوند، اسلام ما را اصلاح کن، به ما عطا کن و ما را محروم نکن، ما را کرامت بخش و ما را خوار نکن، ما را برگزین و دیگران را بر ما ترجیح نده، ما را خشنود کن و از ما خشنود باش و سپاس خداوندی را که پروردگار جهانیان است، فاتحه.
دکتر بلال نورالدین:
از شبکه‌ی الجزیره هم تشکر می‌کنم.
گزارشگر شبکه الجزیره:
شیخ ما، شکر که سلامت هستید. شما خورشید شام هستید، بازگشت پیروزمندانه‌ای باشد ان‌شاءالله. احساس شما چگونه است، احساس شما از بازگشت چیست؟
دکتر محمد راتب نابلسی:
به خدا، شادی‌ای است که جز خدا هیچ‌کس نمی‌داند.

﴿ فِي بِضْعِ سِنِينَ ۗ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ ۚ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ ۚ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيم (5) ﴾

﴿ در چند سال، به‌درستی که کار از آنِ خداست، پیش از این و پس از این. و در آن روز، مؤمنان به یاری خدا شاد خواهند شد، او هر که را بخواهد یاری می‌کند و اوست عزیز و رحیم. ﴾

[ روم ]

ان‌شاءالله همین‌طور خواهد شد.
گزارشگر شبکه‌ی الجزیره:
سرورمان، ما شما را در تمام پایتخت‌های جهان اسلام دیدیم. آیا از دیدن شما محروم خواهیم شد؟
دکتر محمد راتب نابلسی:
هرگز، من آماده‌ام. وفاداری و همراهی وجود دارد ان‌شاءالله.
گزارشگر شبکه‌ی الجزیره:
ما با نمازگزاران صحبت کردیم و آن‌ها مشتاق دیدن شما هستند. آیا در این مسجد نماز جمعه خواهید خواند؟
دکتر محمد راتب نابلسی:
ان‌شاءالله.
گزارشگر شبکه‌ی الجزیره:
توصیه شما به بینندگان الجزیره مستقیم، چیست سرورم؟
دکتر محمد راتب نابلسی:

﴿ يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا (71) ﴾

﴿ خداوند اعمال شما را اصلاح کند و گناهان شما را ببخشد. و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، به یقین پیروزی بزرگی یافته است. ﴾

[ احزاب ]

این پیروزی از جانب خداوند است (به حقیقت پیروزی بزرگی است).
گزارشگر شبکه‌ی الجزیره:
چطور مسجد و مردم شام را بعد از بازگشت پیدا کردید؟ آیا مدت زیادی دور بودید، مولانا؟
دکتر محمد راتب نابلسی:
هر چیزی که اتفاق می‌افتد، اراده‌ی خداوند است و عبادت خوب است. همه‌ی افعال خداوند خوب است، اما خیرهایی وجود دارد که آشکار و خیرهایی نیز نهان است.
گزارشگر شبکه‌ی الجزیره:
آیا شما در این 13 سال خارج از شام خسته شدید، مولانا؟
دکتر محمد راتب نابلسی:
دعوت به سوی خدا تجارت است و تاجر هر چقدر هم که مشتری وی را معطل کند، تحمل می‌کند.
گزارشگر شبکه‌ی الجزیره:
آیا دلتان برای شام تنگ نشده است؟
دکتر محمد راتب نابلسی:
البته البته این که روشن است.

((  إنِّي رَأيتُ كأنَّ عَمودَ الكِتابِ انتُزِعَ مِن تَحتِ وِسادتي، فأَتبَعْتُه بَصري، فإذا هوَ نورٌ ساطِعٌ، عُمِدَ به إلى الشَّامِ، ألَا وإنَّ الإيمانَ إذا وَقَعَتِ الفِتنُ بِالشَّامِ. ))

(( من دیدم که گویی ستون کتاب (قرآن) از زیر بالشم برداشته شد و من آن را با چشم دنبال کردم و دیدم که نوری درخشان است که به سوی شام حرکت می‌کند. آگاه باشید که وقتی فتنه‌ها در به وقوع می‌پیوندد، ایمان در شام قرار می‌گیرد. ))

[ روایت احمد وطبرانی ]

(( سيخرجُ عليكم في آخرِ الزَّمانِ نارٌ من حَضْرَمَوتَ تحشُرُ النَّاسَ. قال : قلنا : بما تأمرُنا يا رسولَ اللهِ ؟ قال : عليكم بالشَّامِ ))

(( در آخر الزمان آتشی از حضرموت بیرون می‌آید که مردم را جمع می‌کند.» ما گفتیم: «ای رسول الله، به ما چه دستوری می‌دهید؟ فرمود: «به شام بروید. ))

[ ترمذی وابن حبان ]

سی‌ عدد حدیث صحیح در فضیلت سکونت در شام وجود دارد.
گزارشگر شبکه‌ی الجزيرة:
ما هم‌چنین شاهد بازگشت شیخ محمد راتب نابلسی هستیم که سیزده سال را در تبعید گذراند. این مسجد نابلسی است که او عادت داشت در آن درس‌ها را ارائه کند. حالا مردم در صف ایستاده‌اند تا با شیخ محمد راتب نابلسی سلام کنند، کسی که سیزده سال از خواندن خطبه در این مسجد محروم بود، حالا دوباره به این‌جا بازگشته است.

دانلود متن

نص الدعاة

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر