- عقیده ي اسلامی
- /
- عقيده ي اسلامي
سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد امین. بارخدایا تنها آن چه به ما آموختی را میدانیم و تو بسیار دانا و حکیم هستی. بار خدایا چیزی به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آن چه به ما آموختی بهرمند ساز و علم ما را بیفزای و حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمرهی کسانی قرار بده که به سخن گوش فرامى دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند و با رحمت خود ما را از جملهی بندگان صالح خود قرار بده.
از جمله محبتها و رحمتهای خداوند به بندگانش هدایتشان به حقیقت از طریق پیامبران است:
به یکی از موضوعات جدید عقیده میپردازیم که انسان باید به آن ایمان داشته باشد و آن ایمان به پیامبران و فرستادگان است. پیش از آن که به این موضوع بپردازیم یک مثال ساده میزنم. اگر در راهی باشید و انسانی نابینا را ببینید که در مقابل وی چالهای بزرگ قرار دارد چه میکنید؟ با انگیزهی مهربانی و شوق این کار را میکنید. آیا به او هشدار نمیدهید و به او یادآور نمیشوید؟ تمام موضوع این است که خداوند سبحان مهربان و بخشنده است. اگر بندگانش را ببیند که گمراه شدهاند و سرگرداناند و راه بدبختی و نابودی میپیمایند خداوند پیامبران و فرستادگانش را به سوی آنان میفرستد تا آنان را هشدار دهید و خداوند به آنان میفرماید:﴿وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾
(و نامهاى نيكو به خدا اختصاص دارد پس او را با آنها بخوانيد و كسانى را كه در مورد نامهاى او به كژى مىگرايند رها كنيد زودا كه به [سزاى] آنچه انجام مى دادند كيفر خواهند يافت.)
﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾
(پيامبر (خدا) بدان چه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ايمان آورده است، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ايمان آوردهاند (و گفتند:) (ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نمى گذاريم) و گفتند: (شنيديم و گردن نهاديم، پروردگارا، آمرزش تو را (خواستاريم) و فرجام به سوى تو است.))
﴿قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾
(بگو به خدا و آن چه بر ما نازل شده و آن چه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده و آن چه به موسى و عيسى و انبياى [ديگر] از جانب پروردگارشان داده شده گرويديم و ميان هيچ يك از آنان فرق نمى گذاريم و ما او را فرمانبرداريم.)
از مستلزمات ایمان به خداوند:
1- ایمان به همهی پیامبران و فرستادگان:
از مستلزمات ایمان به خداوند: ایمان به فرستادگان خداوند است. اگر دولتی را به رسمیت بشناسیم سفیر او را نیز به رسمیت میشناسیم. اگر سفیر بیاید و تاییدیهاش را نیز بیاورد باید او را به رسمیت بشناسیم و همیشه کشور او را نیز به رسمیت میشناسیم. از لازمههای ایمان به خداوند ایمان به پیامبرانش میباشد. ایمان به فرستادگان از عقایدی است که اگر انسان آن را انکار کند کافر میشود. باید ضرورتا دانسته شود و دانستن آن فرض عین است نه فرض کفایه.از مستلزمات ایمان به خدا: این است که انسان تمام کلام خداوند را باور کند. این مستلزم ایمان به پیامبرانش میباشد که نام آنان را در کلام خود آورده است. مستلزم ایمان به قرآن کریم است که تمام آن چه بیان فرموده را باور کنید. شما سیدنا لوط و ابراهیم و یا موسی و عیسی را ندیدهاید اما اخبار آنان در قرآن آمده است و شما به قرآن ایمان دارید. پس ایمان شما به خداوند در وهلهی نخست و ایمان به کلام او در وهلهی دوم اقتضا میکند که به تمام فرستادگان و پیامبرانی که قرآن نام آنان را آورده ایمان داشته باشید و از این گذشته ایمان به یکی از پیامبران از ایمان به تمامی پیامبران جدا نیست.
ما برداشت بسیار ظریفی داریم که خداوند در برخی از آیات میفرماید:
﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ ﴾
(هر كجا يافته شوند به خوارى دچار شدهاند مگر آن كه به پناه امان خدا و زينهار مردم [روند] و به خشمى از خدا گرفتار آمدند و [مهر] بينوايى بر آنان زده شد اين بدان سبب بود كه به آيات خدا كفر مى ورزيدند و پيامبران را بنا حق مىكشتند [و نيز] اين [عقوبت] به سزاى آن بود كه نافرمانى كردند و از اندازه درمى گذرانيدند.)
2- ایمان به آن چه پیامبر آورده است:
از مقتضیات ایمان به خداوند باور به تأیید شدگان از سوی او است. پیامبران و فرستادگان معجزاتی را آوردهاند که عموم انسانها قادر به انجام آن نبودهاند. بدیهی است که این انسان از سوی خداوند مبعوث شده باشد یعنی پیامبر نشانهای دارد: یا این نشانه معجزهی مادی بود مانند عصای موسی و یا زنده کردن مردگان مانند سیدنا عیسی و مانند آتش که سیدنا ابراهیم را نسوخت و تبدیل شدن دریا به راهی خشک به وسیلهی سیدنا موسی یا معجزهی بلاغی تشریعی است مانند معجزهی پیامبرمان محمد صلی الله علیه وآله وسلم .بدیهی است که این پیامبر بدون شک فرستادهی خداوند است، این پیامبر از سوی خداوند آمده است. دلیل هم این که او کاری انجام میدهد که انسانها قادر به انجام آن نیستند پس از لوازم ایمان این است که: به فرستادگان خداوند که با معجزات مادی و معنوی تأیید شدهاند، ایمان داشته باشید. این تأییدی که تنها برای تأیید پیامبران و دعوتگران راستین دین از سوی خداوند داده میشود.
خداوند در یک نکته میفرماید:
﴿مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً﴾
([من] آنان را نه در آفرينش آسمانها و زمين به شهادت طلبيدم و نه در آفرينش خودشان و من آن نيستم كه گمراهگران را همكار خود بگيرم.)
معنای نبوت و رسول و تفاوت میان آنها:
1- نبوت در لغت دو معنا دارد:
1- نبوت از نبأ گرفته شده باشد:
در متون دینی دو کلمهی نبی و رسول آمده است. کلمهی نبی به چه معنا است و کلمهی رسول به چه معنا است؟ در لغت: نبوت از نبأ گرفته شده است. خداوند میفرماید:﴿عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ ﴾
(از چه میپرسند.)
﴿عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ ﴾
(از چه میپرسند* از خبر بزرگ.)
2- از نبوت گرفته شده است:
یا از نَبوَة گرفته شده است و نَبوَة یعنی برآمدگی روی زمین. چگونه این پیامبر بالا رفته است؟ از سایر آفریدگان بالاتر رفت و او در کرانهی بالا قرار داشت. او در یک وادی و مردم در وادی دیگری بودند. مردم همه مشغول امور و زندگی و اختلافات، دشمنیها، مال اندوزی، درآمد حرام، غرق شهوت شدن، در رقابت بر سر دنیای ناچیز هستند اما پیامبر در حال شناخت خداوند و روی آوردن به او، شناساندن او به مردم، در خدمت عبادت، شناخت ملکوت آسمانها و زمین است. «نبأ علیهم» یعنی از سطح آنان بالاتر رفت. از امور مربوط به آنان و از دنیای فانی و خواستههای مردم فراتر است." عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: مَنْ كَانَتِ الآخِرَةُ هَمَّهُ جَعَلَ اللَّهُ غِنَاهُ فِي قَلْبِهِ وَجَمَعَ لَهُ شَمْلَهُ وَأَتَتْهُ الدُّنْيَا وَهِيَ رَاغِمَةٌ وَمَنْ كَانَتِ الدُّنْيَا هَمَّهُ جَعَلَ اللَّهُ فَقْرَهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَفَرَّقَ عَلَيْهِ شَمْلَهُ وَلَمْ يَأْتِهِ مِنَ الدُّنْيَا إلا مَا قُدِّرَ لَهُ "
((هر کس هم و غمش آخرت باشد الله بی نیازی را در دلش قرار میدهد و تواناییهایش را متمرکز میگرداند و دنیا علی رغم میلش به سوی وی میآید، اما هر کس همّ و غمش جمع آوری مال دنیا باشد الله تعالی فقرش را در برابر چشمانش قرار میدهد و تواناییهایش را پراکنده میگرداند و مال دنیا به سویش نمیرود مگر به همان اندازه که برایش مقدر شده است.))
هر کس در پی دنیا باشد خداوند او را پریشان کند و کسی که در پی آخرت باشد خداوند او را آرامش میبخشد:
چه چیز شما را مشغول خود دارد؟ به چه میاندیشید؟ چه چیزی توجه شما را جلب کرده است؟ چه چیزی به فکر شما میرسد وقتی چشمانتان را در صبح باز میکنید؟ چه چیزی به فکر شما خطور میکند. خرید خانه، فروش مغازه، رفتن به گردش." عَنْ عُمَرَ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ: سَمِعْتُ عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ أَبَانَ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ خَرَجَ زَيْدُ بْنُ ثَابِتٍ مِنْ عِنْدِ مَرْوَانَ بِنِصْفِ النَّهَارِ قُلْتُ مَا بَعَثَ إِلَيْهِ هَذِهِ السَّاعَةَ إِلا لِشَيْءٍ سَأَلَ عَنْهُ فَسَأَلْتُهُ فَقَالَ سَأَلَنَا عَنْ أَشْيَاءَ سَمِعْنَاهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ مَنْ كَانَتِ الدُّنْيَا هَمَّهُ فَرَّقَ اللَّهُ عَلَيْهِ أَمْرَهُ وَجَعَلَ فَقْرَهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَلَمْ يَأْتِهِ مِنَ الدُّنْيَا إِلا مَا كُتِبَ لَهُ وَمَنْ كَانَتِ الآخِرَةُ نِيَّتَهُ جَمَعَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَهُ وَجَعَلَ غِنَاهُ فِي قَلْبِهِ وَأَتَتْهُ الدُّنْيَا وَهِيَ رَاغِمَةٌ "
«ازعمر بن سلیمان روایت است که گفت: از عبدالرحمن بن ابان بن عثمان بن عفان از پدرش شنیده است که زید بن ثابت ظهر از نزد مروان بیرون رفت. به خودم گفتم تنها به دنبال یک درخواست او را در این ساعت فرستاده است. از او پرسیدم. او گفت از من دربارهی چیزهایی که از رسول الله شنیدهایم، پرسیده است. از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که میفرمود هر کس همّ و غمش جمع آوری مال دنیا باشد الله تعالی فقرش را در برابر چشمانش قرار میدهد و تواناییهایش را پراکنده میگرداند و مال دنیا به سویش نمیرود مگر به همان اندازه که برایش مقدر شده است هر کس هم و غمش آخرت باشد الله بی نیازی را در دلش قرار میدهد و تواناییهایش را متمرکز میگرداند و دنیا علی رغم میلش به سوی وی میآید.»
" لم أُخلق لهذا "
«برای این آفریده نشدهام.»
در صف عامهی مردم نباشید که تمام همشان شکم شان است و قبلهی آنان زنانشان است. دینشان شهوتهایشان و عقیده شان آداب و رسوم است. بنابراین: اهل دنیا اگر چیزی شهوتها و گرایشات و لذتهای بی ارزش شان را تهدید کند، دنیا برایشان نابود میشود. اما مؤمنان تنها زمانی اندوهگین میشوند که نگران دین خود باشند.
مسلمان باید از پیامبر و یارانش شوق به دین را بیاموزد:
سیدنا عمر خداوند از او راضی باد هر گاه مصیبتی به او میرسید میگفت: " الحمدلله که در دین من نبود و الحمدلله که بدتر از این نبود و الحمدلله که در آن به من صبر داده شد ". به من بگویید: چه چیزی شما را نگران میکند؟ چه چیز شما را بی تاب میکند؟ مؤمن نگران دین خود است. نگران پایبندی خود است. نگران این است که مبادا به دستان او کار خلافی انجام شود. این چیزی است که او را بی تاب میکند. و میگوید تف بر دنیا.سیدنا ابوعبیدهی جراح: یکی از یاران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم نزد او رفت. او فرماندهی لشکریان اسلام در شام بود. نزد او در اتاقش رفتند. اتاق فرماندهی که بسیار کوچک و سقف آن پوست آهو بود. در گوشهی آن اندکی آب بود که با قرصی نان پوشانده شده بود. یک شمشیر بر دیوار اتاق آویزان بود. به این صحابی بزرگوار گفته شد: این چیست ای ابوعبیده؟ گفت: این دنیا است و زیاد هم هست. آیا این سخنان به ما نرسیده است؟ زیباترین سخنی که تحت تاأثیر آن قرار گرفتم سخنان امام غزالی بود: «چیزی که تا آخرت با تو نباشد از دنیا است». حال هر چه میخواهید به آن اهمیت بدهید. باید آن را رها کرد. هر چه قدر بیشتر و با شکوهتر و والاتر در اختیارش داشته باشید رها کردنش برای شما افسوس و حسرت بیشتری خواهد داشت. این پیامبر بزرگ است. چرا سزاوار پیامبری شد؟ چرا شایستهی برگزیده شدن توسط خدای تعالی گردید؟
آیا انتخاب پیامبر بدون حکمت، علم و تجربه بوده است؟
مردم گمان میکنند که خداوند این پیامبر را از عموم مردم مختص نموده است. انسان بسیار معمولی که خداوند او را مختص نبوت نموده و تمام. اگر معلم ابتدائی باشید و بخواهید برای چهل دانش آموز مبصر تعیین کنید چه میکنید؟ تلاشگر و برتر و اخلاق مدار را انتخاب میکنید این بدیهی است. خداوند انسانی را از میان عامهی مردم برگزیده است و او را پیامبر قرار داده است! واژهی اصطفاه یعنی «او را برگزیده است»، انتخاب کرده است. از معانی اصطفاء:خداوند متعال نبوت را در بهترین آفریدهاش قرار داده است. در محبوبترین آنان و مطیعترین و پرهیزگارترین و زاهدترین آنان قرار داده است. اما باید بدانید که اگر در پرهیزگاری، پایبندی و محبت زیاده روی کنید تبدیل به نبی خواهید شد، خیر، بنابراین علمای عقیده گفتهاند: نبوت به دست آوردنی نیست. موهبتی از جانب الله است. اما این هدیه مبتنی بر دانش است. این برگزیدن با آگاهی است اگر فرض کنیم میخواهیم سفیری را در کشوری بیگانه برای خود تعیین کنیم نباید انسانی را برگزینیم که زبان بیگانه را با مدرک عالی مسلط باشد؟ این نمایندهی یک ملت خواهد بود. نمایندهی همهی ملت. بنابراین وقتی دولت شخصی را به عنوان سفیر بر میگزیند وی را از کوچه و خیابان انتخاب میکند؟ آیا مانعی بر سر راه میگذارد و یکی را میگیرد و به او میگوید: تو سفیر هستی؟ حال پروردگار چطور این کار را میکند؟
﴿وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴾
(و ابراهيم و يعقوب پسران خود را به همان [آيين] سفارش كردند [و هر دو در وصيتشان چنين گفتند] اى پسران من خداوند براى شما اين دين را برگزيد پس البته نبايد جز مسلمان بميريد.)
از این سخن خواستم بگویم که گزینش خداوند از میان بندگانش برای وحی کردن به او است اما این انتخاب از روی علم است. این پیامبر نمایندهی حق و حقیقت است. خداوند میفرماید:
﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴾
(و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آيا در آن كسى را مى گمارى كه در آن فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آن كه ما با ستايش تو [تو را] تنزيه مى كنيم و به تقديست مى پردازيم فرمود من چيزى مى دانم كه شما نمیدانید.)
مقام پیامبر و مؤمن نزد خداوند چیست؟
سیدنا ابوبکر در راه میرفت سیدنا حنظله را دید که گریه میکند، گفت: حنظله چه شده که گریه میکنی؟ گفت: حنظله منافق شد. گفت: چرا برادر؟ گفت: نزد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم که هستیم همراه بهشتیم اما وقتی در خانه و بین فرزندانیم فراموش میکنیم. گویی سیدنا حنظله نزد خودش فکر کرده که منافق گشته است. دلیل: او در مجلس رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در نهایت شادمانی و خوشبختی و آرامش بوده است ، یکی از آنان به او گفت:در زمین تنها کسی از من خوشبختتر است که از من با تقواتر باشد. در این مسجد احساس خوشبختی، آرامش، شادمانی میکنیم. انسان به خانهاش میرود شام دیرتر حاضر میشود. پسرش نان نیاورده است خشمناک میشود. این حالتهای شادمانی و آرامش و این خدا خواهی و این اوج معنویت. بر عکس ناتوانی و معنویت کم، بنابراین گفت ای برادر من نیز مانند تو هستم. اما چنینم ای برادر. بیا نزد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم برویم. وقتی در این باره با او سخن گفتند ایشان صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «ما گروه پیامبران» (مقام نبوت) مقام نبوت چه معنایی میدهد؟
" نحن معاشر الأنبياء تنام أعيننا ولا تنام قلوبنا "
«ما گروه پیامبران چشمانمان میخوابد اما دلهایمان نمیخوابد.»
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم کسی است که یک چشم به هم زدن نه در خواب و نه در بیداری و نه در شب و نه در روز و نه در سختی و نه در آسانی و نه در بی نیازی و نه در بینوایی و نه در سلامتی و نه در بیماری و نه در پیروزی و نه در شکست از خداوند فراموش نمیکند. پس از جنگ هوازن آیا با خدا قطع رابطه نمود؟ هرگز، پس از احد آیا با خدا قطع رابطه نمود؟ هرگز، در طائف به همان اندازه با خدا ارتباط داشت که در فتح مکه ارتباط داشت. او در اوج قدرت ارتباط داشت. در وخیمترین حالات نیز این پیامبر ارتباط دارد. این مقام پیامبران است. ارتباط همیشگی. چرا خداوند آنان را برگزیده است؟ زیرا آنان همیشه با خداوند مرتبط بودند. دلیل روشن است که چرا خداوند آنان را برگزیده است؟ خداوند میفرماید:
﴿وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴾
(و قطعا آنان را دانسته بر مردم جهان ترجيح داديم.)
﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ﴾
(مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات به خود مشغول نمى دارد و از روزى كه دلها و ديده ها در آن زيرورو مىشود مىهراسند.)
2- معنای رسول چیست؟
رسول در لغت: ارشاد به یک دستور است. بنابراین رسول کسی است که اخبار کسی که او را برانگیخته را پیگیری مینماید. در اصطلاح شرعی: مکلف شدن پیامبران توسط خداوند برای ابلاغ شریعت وی به مردم میباشد. هر رسولی باید نبی باشد و بر عکس آن درست نیست.. خداوند میفرماید:﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ * ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾
(به يقين خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است * فرزندانى كه بعضى از آنان از [نسل] بعضى ديگرند و خداوند شنواى داناست.)
" عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ أَغْضَبُ كَمَا يَغْضَبُ الْبَشَرُ فَأَيُّمَا رَجُلٍ آذَيْتُهُ أَوْ جَلَدْتُهُ فَاجْعَلْهَا لَهُ زَكَاةً وَصَلاةً "
«از ابوهریره از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم روایت است که من انسانی هستم که مانند سایر انسانها خشمگین میشوم پس هر کسی را آزار داده یا زدهام آن را برایش زکات و نمازی قرار بده.»
﴿قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ ﴾
(بگو سپاس براى خداست و درود بر آن بندگانش كه [آنان را] برگزيده است آيا خدا بهتر ست يا آن چه [با او] شريك مىگردانند.)
﴿قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَبِكَلَامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ﴾
(فرمود اى موسى تو را با رسالتها و با سخن گفتنم [با تو] بر مردم [روزگار] برگزيدم پس آن چه را به تو دادم بگير و از سپاسگزاران باش.)
﴿اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلاً وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ﴾
(خدا از ميان فرشتگان رسولانى برمى گزيند و نيز از ميان مردم بى گمان خدا شنواى بيناست.)
﴿وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ﴾
(و چون آيتى برايشان بيايد مى گويند هرگز ايمان نمى آوريم تا اين كه نظير آن چه به فرستادگان خدا داده شده است به ما [نيز] داده شود خدا بهتر مى داند رسالتش را كجا قرار دهد به زودى كسانى را كه مرتكب گناه شدند به [سزاى] آن كه نيرنگ میکردند در پيشگاه خدا خوارى و شكنجهاى سخت خواهد رسيد.)
﴿وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْءانُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴾
(و گفتند چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از [آن] دو شهر فرود نيامده است.)
موضوعاتی در ارتباط با موضوع نبوت وجود دارد که در درس آینده ان شاء الله به آن میپردازیم. نمونههایی از آن را برایتان بیان خواهم نمود. نبوت و رسالت فیض الهی است و نبوت با رسالت تفاوت دارد. این موضوع درس آینده خواهد بود.