حالت سیاه
22-11-2024
Logo
فقه اسلامی - اخلاق اسلامی – گناهان کبیره - درس ( 3 - 7 ) : قطع صله ی رحم
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد امین. بارخدایا تنها آنچه به ما آموختی را می دانیم و تو بسیار دانا و حکیم هستی. بار خدایا چیزی به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آنچه به ما آموختی بهره مند ساز و علم ما را بیفزای و حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمره ی کسانی قرار بده که به سخن گوش فرامى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند و با رحمت خود ما را از جمله ی بندگان صالح خود قرار بده.

يادآوری گناهان کبیره ای که مردم آن را صغیره می پندارند :

در دو درس گذشته موضوع گناهان کبیره را آغاز نمودیم و گفتم که گناهان کبیره ی معروف مانند قتل و زنا ودزدی را همه ی مسلمانان می شناسند اما در این درس به گناهانی می پردازیم که مردم آن را صغیره می پندارند. نماز، روزه، حج و زکاتتان چه سودی خواهد داشت اگر مرتکب گناهان کبیره شوید ولی خودتان ندانید؟ نکته ای که نمی توان آن را باور داشت این است که بیشتر مسلمانان مرتکب گناهان کبیره می شوند اما نمی دانند. و با این ارتکاب گناهان مانع محکمی میان آنان وپروردگارشان ایجاد می شود. آیا باور می کنید که قطع صله ی رحم یکی از گناهان کبیره است. اگر انسان از رفتن به دیدار خویشان ونزدیکان خودداری کند در حقیقت مرتکب گناه کبیره شده است در حالی که خودش نمی داند اما برخی اوقات خودداری از صله ی رحم اگر برای نیفتادن در گناه باشد جایز نیز خواهد بود. طبعا اگر یک کار نیک آمیخته با شر وگناه باشد باید رها شود. دور کردن مفاسد از جلب منافع اولی تر است. اگر در این دیدار صله ی رحمی مفسده، اختلاط، غیبت، سخن چینی، مسخرگی، تمسخر یا ... وجود داشته باشد این دیدار صله ی رحم محسوب نمی شود . شما خاله، عمه، خواهر یا دختری در آن طرف شهر دارید که از شما دور است و فرصت رفتن به دیدن او را هم ندارید اگر عمدا از رفتن به دیدن آنان خودداری کنید و گرچه آنان را ببینید در حقیقت مخالفتی با شرع انجام نشده است اما شما در گناه کبیره افتاده اید. خداوند می فرماید:

﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَتَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴾
﴿ اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست مى ‏كنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مبريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است ﴾

[ سوره نساء : 1 ]

یعنی از قطع کردن صله ی رحم بپرهیزید. پیش تر گفتم منظور از صله ی رحم آن طور که مردم می پندارند فقط یک دید وبازدید است، نیست بلکه با دیدن آغاز می شود و باید از احوالات یکدیگر جویا شوند. هم چنین ممکن است این صله ی رحم علاوه بر احوالپرسی شامل کمک و یاری همدیگر ونیز دعوت به سوی الله شده وبه هدایت به سوی الله ختم گردد. یعنی بزرگترین انسان کسی است که خانواده وخویشان خود را فراموش نمی کند. کسی که خدا را بشناسد و با او ارتباط برقرار کند و از تقرب به او احساس خوشبختی نماید در این صورت اطرافیان خود را از یاد نمی برد و کسانی که او را بزرگ کرده اند را به یاد دارد. کسانی را که برای رسیدن او به این سن به زحمت و رنج افتاده اند از یاد نمی برد. این است صله ی رحم که با دیدار آغاز می شود و شامل احوالپرسی ودلجویی و گاهی دلجویی همراه یاری وکمک مالی بوده وسپس به دعوت به سوی الله منتهی می گردد. اگر در حین انجام صله ی رحم توانستید دست خویشان خود را بگیرید و به سوی الله دعوت نمایید و او را به آنان بشناسانید و آنان را به پیروی واطاعت از فرامین او فراخوانید که در این صورت شما از این عبادت به والاترین اهداف الهی خود دست پیدا کرده اید. خداوند می فرماید:

﴿ فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ*أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمْ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ ﴾
﴿ پس [اى منافقان] آيا اميد بستيد كه چون [از خدا] برگشتيد [يا سرپرست مردم شديد] در [روى] زمين فساد كنيد و خويشاونديهاى خود را از هم بگسليد* اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است ﴾

[ سوره محمد: 22-23 ]

از جمله گناهان کبیره :

1 ـ قطع صله ی رحم :

قطع صله ی رحم سزاوار لعنت از جانب الله است و به همین دلیل علماء آن را از گناهان کبیره می داند اما حدیث صحیحی که امام احمد وامام بخاری روایت کرده اند این است:

((لا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ قَاطِعُ رَحِمٍ ))
((قطع کننده ی صله ی رحم وارد بهشت نمی شود))

[بخاري ومسلم از جبير بن مطعم]

اما صله ی رحمی که نتیجه اش فساد باشد استثناء شده است اما اگر فساد برطرف شد و صله ی رحم ایجاد نکردید دیگر بهانه ای نمی ماند و شما به گناه کبیره افتاده اید. به نظر می رسد اسلام زندگی را بر اساس سرپرستی اجتماعی خانواده قرار داده است و جامعه مجموعه ای از خانواده هاست. اگر خانواده ای خویشان خویش را از دست دهد سرپرستی آنان به عهده ی سایر مسلمانان بوده و باید از آنان دلجویی کرده و دست یاری به سمت آنان دراز نمود وآنان را به سوی خداوند راهنمایی کرد.
شندیم که در میسات ساختمانی چند طبقه ساخته شده وساکنان این ساختمان با یکدیگر تفاهم خوبی دارند. هر هفته در یک روز معین دور هم می نشینند. و با هم توافق کردند که برای نماز جمعه با یکدیگر به یک مسجد بروند. و قرار گذاشتند که یک روز در هفته یکی از داعیان را دعوت کنند تا به سخنرانی وموعظه برایشان بپردازد. این یک همکاری وهمبستگ به خاطر دین است. یک همسایه ی بیگانه با همسایه هایش در راستای منافع دنیا وآخرت همکاری می کند حال یک مومن باید چگونه باشد؟ آنانی که پیرامون تو هستند به جز تو چه کسی را دارند؟ تو و غیر تو از آن تمام مردم هستید. شخص رهگذری که در حال رفتن است تو و دیگران وهزاران نفر برای او هستید. اما خویشان تو کسی جز تو را ندارند. هر خانواده ای که افراد یا اعضای خود را از دست دهد، با دلجویی، یاری رساندن آنان، و سپس دعوت به خدا باید مورد توجه قرار گیرد. در نتیجه ما با این صله ی رحم هدف مطلوب خداوند را محقق نموده ایم. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:

((مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَهُ وَمَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَلْيَصِلْ رَحِمَهُ وَمَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْرًا أَوْ لِيَصْمُتْ ))
((آنکه ايمان به خدا و روز آخرت دارد، بايد همسايه اش را اذيت نکند و آنکه ايمان به خدا و روز آخرت دارد، بايد مهمانش را احترام کند، وکسی که ايمان به خدا و روز آخرت دارد، بايد سخن خير گويد، يا سکوت اختيار نمايد.))

[ متفق عليه از ابو هریره رضي الله عنه]

امام بخاری وامام مسلم بر این حدیث اتفاق نظر دارند.

لوازم الإيمان :

از لوازم ایمان، صله ی رحم، نیکی به همسایه و نیکی به خانواده می باشد. این دین نام دارد. قطع صله ی رحم گناه کبیره محسوب می شود. گاهی انسان به سوی خدا هدایت می شود و دوستان مومنی می یابد و تماما به آنان مشغول شده و خانواده اش را از یاد می برد. گاهی خانواده اش برایش مهم نیست. اما باید به آنان بپردازد و دستشان را بگیرد و آنان را پند دهد و راهی برای هدایت آنان به سوی الله بیابد. باید روشی اختیار کند که در آن به بیداری دینی آنان بپردازد. انسان نسبت به آنان مسئول است. در حدیثی دیگر آمده است:

((إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ حَتَّى إِذَا فَرَغَ مِنْهُمْ قَامَتِ الرَّحِمُ فَقَالَتْ: هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ مِنَ الْقَطِيعَةِ، قَالَ: نَعَمْ أَمَا تَرْضَيْنَ أَنْ أَصِلَ مَنْ وَصَلَكِ وَأَقْطَعَ مَنْ قَطَعَكِ قَالَتْ: بَلَى، قَالَ: فَذَاكِ لَكِ، ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ اقْرَءُوا إِنْ شِئْتُمْ ( فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الأرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ) ))
((چون خداوند مخلوقات را آفريد و از آن فراغت يافت، رحم برخاسته گفت: اين مقام کسی است که از قطع رحم بتو پناه آورد. خداوند فرمود: بلی آيا راضی نمی شوی که بپيوندم با کسی که به تو می پيوندد و بگسلم با کسی که از تو می گسلد و می برد؟
گفت: آری. فرمود: پس برای تو محقق است.
سپس رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: هرگاه می خواهيد بخوانيد: ﴿ پس [اى منافقان] آيا اميد بستيد كه چون [از خدا] برگشتيد [يا سرپرست مردم شديد] در [روى] زمين فساد كنيد و خويشاونديهاى خود را از هم بگسليد* اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است آيا به آيات قرآن نمى‏ انديشند يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است ﴾

[ بخاری از ابو هریره رضي الله عنه]

فضل خداوند کارهای نیک است یا کسب روزی :

در درس روز جمعه دیدیم که خداوند فرموده است:

﴿ فَإِذَا قُضِيَتْ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾
﴿ چون نماز گزارده شد در [روى] زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد باشد كه شما رستگار گرديد ﴾

[ سوره جمعه: 10]

یعنی پس از نماز جمعه اگر انسان لیستی از خویشان اعم از خواهر، دخترخواهر، خاله، عمه، خویشان همسر و .. داشته باشد باید برایشان دیدارهای دوره ای ترتیب دهد. این یک روز تعطیل است. و از لوازم نماز جمعه است. فضل خداوند را بجویید. وفضل خداوند یا کارهای نیک است و یا کسب روزی در دنیا و این هر دو فضل خداوند محسوب می شود و در حدیثی دیگر به روایت امام بخاری آمده است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است:

((الرَّحِمُ مُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ مَنْ وَصَلَنِي وَصَلَهُ اللَّهُ وَمَنْ قَطَعَنِي قَطَعَهُ اللَّهُ ))
((هر کس می‌خواهد رزق و روزی‌اش افزون گردد و عمرش طولانی شود با خویشاوندان خود بپیوندد.))

[بخاری از ابن شهاب]

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم چه فرمود؟ بهترین شما کسی است که عمرش دراز و عملش نیک باشد. کسی که می خواهد طول عمر داشته باشد و عملش نیک باشد باید صله ی رحم انجام دهد.
حقیقت این است که انسان ها فکر می کنند منظور از صله ی رحم دیدار است اما همان طور که پیش تر گفتم این دیدار هدف بزرگی دارد. گاهی پند و اندرز خالصانه جادو می کند. گاهی یک نکته بیان می کنید. گاهی برای دختر خواهرتان دنبال شوهری صالح می گردید که او را به سوی خدا هدایت کند. پس این خانواده و تقوا وصلاح شما در آن در نامه ی اعمال قرار دارد و وقتی انسان زمانی را از اوقات خود برای دیدن خویشان اختصاص می دهد و با آنان ارتباط برقرار می کند و آنان را خشنود می سازد کار بزرگی انجام داده است. گاهی خواهر از اینکه برادرش به دیدارش می آید در مقابل شوهرش افتخار می کند. و شوهرش فکر می کند که این همسر وی خویشانی دارد که به بودن با او اهمیت می دهند و برایشان مهم است اما اگر با خواهرش ازدواج کرده باشد ولی برادر حتی به فکر دیدار با خواهرش نباشد در این صورت بدون آنکه بداند، در گناه کبیره افتاده است. قطعه صله ی رحم گناه کبیره است. در حدیثی دیگر آمده است:

((الرَّحِمُ مُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ مَنْ وَصَلَنِي وَصَلَهُ اللَّهُ وَمَنْ قَطَعَنِي قَطَعَهُ اللَّهُ ))
((صله رحم بر عرش آویزان است و می گوید: هر کس مرا پیوند دهد خداوند او را پیوند دهد و هر کس مرا قطع کند، خداوند او را قطع نماید))

[متفق عليه از عائشه]

از این مطلب برداشت می شود که قطع کردن صله ی رحم از گناهان کبیره است.

دسته بندی قطع کردن صله رحم در ضمن گناهان کبیره توسط علماء:

چگونه علماء قطع کردن صله را از گناهان کبیره قرار داده اند؟ زیرا خداوند می فرماید:

﴿ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمْ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ ﴾
﴿ اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است ﴾

[ سوره محمد : 23 ]

طبیعتا هر کس نماز بخواند و شهادتین را بر زبان آورد و نماز بخواند و زکات بدهد و رمضان را روزه بگیرد و حج خانه ی خدا به جا آورد مسلمان است، چطور انسان باید از چنین شخصی قطع ارتباط کند؟ با چه دلیلی؟ با چه بهانه ای؟ چه دلیل شرعی مبنی بر قطع صله ی رحم با او دارید؟ اما اگر کسی به شما بگوید: به دیدن فلانی نرو، این خلاف شرع است.
در روایتی دیگر از این حدیث آمده است:

((قَالَ: اللَّهُ أَنَا الرَّحْمَنُ وَهِيَ الرَّحِمُ شَقَقْتُ لَهَا اسْمًا مِنِ اسْمِي مَنْ وَصَلَهَا وَصَلْتُهُ وَمَنْ قَطَعَهَا بَتَتُّهُ))
((من رحمن هستم و رَحم از اسم من اشتقاق یافته است هرکس آن را وصل کند من وی را وصل می کنم و هرکس آن را قطع کند من وی را قطع می نمایم))

[ترمذي از عبدالرحمن بن عوف]

باری من داستانی تاثیرگذار بیان نمودم. شخصی به دیدار خواهر رفت. دید با شوهرش بر سر یک مبلغ ناچیز اختلاف شدیدی دارند. او از شوهرش می خواست ماهانه مبلغی را برای لباس فرزندان بگذارد ولی او امتناع می روزید چون درآمدش کم بود. این برادر ثروتمند نبود اما توانست این مبلغ را برای خواهرش تضمین کند. گفت: این دعواها را کنار بگذارید. من ماهانه آن مبلغ را به تو می دهم. این برادر به من می گوید: شش ماه اول من این مبلغ ناچیز را به جای شوهرش می پرداختم تا آنان با هم اختلاف نداشته باشند. پس از شش ماه خواهرش از او خواست برایشان یعنی برای او ودخترانش جلسه ی هفتگی بگذارد. برادر از درس های آسان شروع کرد و آیه و حدیثی ویا یک حکم شرعی و یک داستان از اصحاب را برایشان بیان می نمود. این درس مدتی ادامه یافت و تا زمانی که دختران خواهرش محجبه شدند ادامه داشت سپس توانست سه تا از آنان را به سه جوان مومن به همسری بدهد. این مبلغ ناچیزی بود که به نجات یک زندگی انجامید و به هدایت گروهی منجر شد. چهار دختر بی حجاب بودند اما به فضل همین دیداری که پس از آن یاری مادی و سپس هدایایی بود به سوی الله هدایت شدند. این چیزی است که من می خواهم. چیزی که باید در ذهن من بماند این است که بر من واجب است خانواده ام را سرپرستی کنم و نسبت به برادران و خواهرانم و خاله ها و عمه ها و خویشانم مسئولم و باید در دیدارهای نوبتی به دیدار همه شان بروم و احوال آنان را جویا شوم و اگر نیازمند یاری باشند کمکشان کنم و سپس آنان را به سوی الله دعوت و پند واندرز بدهم. می توانید یک سی دی یا کاست سخنرانی به آنان بدهید تا گوش دهند. می توانید آنان را با خود به مسجد دعوت نمایید. برایشان صحبت کنید. این را می گویم تا در ذهن تمام ما بماند که قطع کردن صله ی رحم گناه کبیره است. خداوند می فرماید:

﴿ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمْ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ ﴾
﴿ اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است ﴾

[ سوره محمد : 23 ]

احادیث صحیح امام بخاری و احادیث متفق علیه را دیدید و تمام احادیثی که به صله ی رحم امر می کند از صحیح ترین احادیث به شمار می رود.

خداوند قطع کننده ی صله ی رحم را وعده ی لعنت می دهد:

می فرماید:

﴿ وَالَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُوْلَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴾
﴿ و كسانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مى ‏شكنند و آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده مى‏ گسلند و در زمين فساد مى كنند بر ايشان لعنت است و بد فرجامى آن سراى ايشان راست ﴾

[ سوره رعد: 25 ]

آنچه خداوند به پیوستن آن دستور داده می گسلند تا فساد کنند. خداوند دستور داده تا صله ی رحم به جا آورید اما اگر آن را قطع نمودید لعنت او بر شما خواهد بود. در حدیث قدسی آمده است:

((قَالَ: اللَّهُ أَنَا الرَّحْمَنُ وَهِيَ الرَّحِمُ شَقَقْتُ لَهَا اسْمًا مِنِ اسْمِي مَنْ وَصَلَهَا وَصَلْتُهُ وَمَنْ قَطَعَهَا بَتَتُّهُ))
((من رحمن هستم و رَحم از اسم من اشتقاق یافته است هرکس آن را وصل کند من وی را وصل می کنم و هرکس آن را قطع کند من وی را قطع می نمایم))

[ترمذي از عبدالرحمن بن عوف]

در حدیثی دیگر از ابن عباس روایت است که فرمود:

(( بلوا أرحامكم ولو بالسلام ))
(( حتی با یک سلام صله ی رحم خود را تازه کنید ))

[ بزار از ابن عباس ]

حتی یک تماس تلفنی می تواند این نقش را ایفا کند. خاله ای دارید یا دختری دارید اما وقت رفتن نزدشان ودیدنشان را ندارید پس به آنان زنگ بزنید. بگویید احوالت خوب است؟ ما مشتاق دیدن تو ایم. سلام بر تو. پنج عبارت صله ی رحم را ایجاد کرد. گاهی پیامک یا تماس تلفنی به عنوان صله ی رحم کارایی دارد اما بهترین روش همان ارتباط و دلجویی و یاری و دعوت به الله است وحداقل آن این است که: حتی با یک سلام صله ی رحم خود را تازه کنید.

2 ـ سخن چینی:

دومین گناه کبیره علاوه بر قطع صله ی رحم، سخن چینی می باشد:

﴿ وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ*هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ﴾
﴿ و از هر قسم خورنده فرو مايه‏ اى فرمان مبر* [كه] عيبجوست و براى خبرچينى گام برمى دارد ﴾

[ سوره قلم: 10-11 ]

﴿ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنْ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ﴾
﴿ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پاره‏ اى از گمانها گناه است و جاسوسى مكنيد و بعضى از شما غيبت بعضى نكند آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده‏ اش را بخورد از آن كراهت داريد [پس] از خدا بترسيد كه خدا توبه‏ پذير مهربان است ﴾

[ سوره حجرات: 10-11 ]

در حدیثی متفق علیه نقل است که ایشان صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:

((عَنْ حُذَيْفَةَ أَنَّهُ بَلَغَهُ أَنَّ رَجُلاً يَنُمُّ الْحَدِيثَ فَقَالَ حُذَيْفَةُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: لا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ نَمَّام ))
((از حذیفه روایت است که مردی برایش سخن چینی می کرد وحذیفه به او گفت از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می فرمود: سخن چین به بهشت نمی رود))

[متفق عليه از حذیفه]

سخن چینی روابط را از هم می زند:

در درس اول گفتم: فکر می کنیم که دزدی، شرابخواری، قتل، شرک و فرار از جنگ از گناهان کبیره است اما سخن چینی و قطع صله ی رحم نیز از گناهان کبیره است:

)) عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: مَرَّ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِقَبْرَيْنِ فَقَالَ إِنَّهُمَا لَيُعَذَّبَانِ وَمَا يُعَذَّبَانِ فِي كَبِيرٍ أَمَّا أَحَدُهُمَا فَكَانَ لا يَسْتَتِرُ مِنَ الْبَوْلِ وَأَمَّا الآخَرُ فَكَانَ يَمْشِي بِالنَّمِيمَةِ ثُمَّ أَخَذَ جَرِيدَةً رَطْبَةً فَشَقَّهَا نِصْفَيْنِ فَغَرَزَ فِي كُلِّ قَبْرٍ وَاحِدَةً، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ فَعَلْتَ هَذَا؟ قَالَ: لَعَلَّهُ يُخَفِّفُ عَنْهُمَا مَا لَمْ يَيْبَسَا ((
((از ابن عباس _ رضي الله عنهما _ روايت است كه: پيامبر _صلي الله عليه و سلم _ بر دو قبر گذشت؛ فرمودند: اين دو عذاب مي شوند و عذابشان به خاطر چيز بزرگی نيست، يكی از ايشان خود را از ادرار پرهيز نمی نمود و ديگری در بين مردم سخن چينی می كرد. سپس تکه چوب تری از (شاخه) درخت خرما را برداشت و آن را از وسط دو نیم کرد و در هر یک از آن دو قبر تکه ای فرو کرد، اصحاب پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم از ایشان پرسیدند : یا رسول الله چرا شما این کار را انجام دادید ؟ ایشان فرمودند : شاید تا قبل از این که؛ این دو تکه چوب خشک شوند؛عذاب از این دو(نفر) تخفیف داده شود))

[متفق عليه از ابن عباس ]

دو نفر به خاطر سخن چینی عذاب می شدند. فلانی در باره ی تو چنین وچنان می گفت. ارتباطات از هم گسیخت. شکاف عمیق شد. و جامعه نیز از هم پاشید. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است:

((مِنْ شَرِّ النَّاسِ ذُو الْوَجْهَيْنِ الَّذِي يَأْتِي هَؤُلاءِ بِوَجْهٍ وَهَؤُلاءِ بِوَجْهٍ((
((بدترینِ مردم شخص دو رویی است که نزد گروهی با چهره ای ظاهر می شود ونزد گروهی دیگر با چهره ای دیگر حاضر می گردد. ))

[متفق عليه از ابوهریره ]

این امر بسیار رایج است. انسان با هوش است می داند که چه چیزی باعث رضایت فلان گروه و چه چیزی باعث خشنودی فلان گروه دیگر است. نزد گروه اول می رود و با چهره ای است که آنان را خوش می آید و از گروه دیگر بد تعریف می کند و چون نزد گروه دوم می رود از گروه اول بد می گوید و از آنان تعریف می کنند وآنان را شاد می کند و بدین ترتیب وی گرفتار بدی اعمال خود می شود؛ چراکه او دیگر دو رو و منافق است و مرتکب گناه کبیره ای به نام سخن چینی شده است.

((لا يُبَلِّغُنِي أَحَدٌ عَنْ أَحَدٍ مِنْ أَصْحَابِي شَيْئًا فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَخْرُجَ إِلَيْهِمْ وَأَنَا سَلِيمُ الصَّدْرِ))
((کسى از شما حق ندارد از هیچ یک از یارانم چیزى به من بگوید؛ زیرا دوست دارم در حالى که چیزى از شما در دلم نیست به سویتان بیایم))

[ترمذي از عبدالله بن مسعود]

گاهی ارتباطی صمیمانه میان دو تن وجود دارد. افرادی پیدا می شوند مخصوص ارتباط به هم زدن و این ارتباطات صمیمانه ومحکم را به هم می زنند. از شما چیزی می گویند و می گویند نزد فلانی بودیم و چون نام تو آورده شد به تو دهن کجی کرد. در حضور فلانی بودیم و چون سخن از شما گفتیم نه تنها شما را نستود بلکه به شما ناسزا نیز گفت. تمام این موارد انسان را به دام گناهان کبیره گرفتار می کند.
از کعب روایت است که گفته است: "از سخن چینی بپرهیزید که سخن چین از عذاب قبر رهایی ندارد"، والله متعال می فرماید:

﴿ تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ*مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ*سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ*وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ*فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ﴾
﴿ بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد* دارايى او و آنچه اندوخت‏ سودش نكرد * بزودى در آتشى پرزبانه درآيد * و زنش آن هيمه‏ كش [آتش فروز] * بر گردنش طنابى از ليف خرماست ﴾

[ سوره مسد: 1-5 ]

هیمه کش یعنی کسی که سخن چینی می کرده است. سخن چینی وقطع صله ی رحم از گناهان کبیره است.

3 ـ کم فروشی :

از دیگر گناهان کبیره –گناهانی را انتخاب می کنم که مردم می پندارند صغیره است- کم فروشی است. خداوند می فرماید:

﴿ وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ*الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ*وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ*أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ*لِيَوْمٍ عَظِيمٍ*يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴾
﴿ واى بر كم‏فروشان * كه چون از مردم پيمانه ستانند تمام ستانند * و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند به ايشان كم دهند * مگر آنان گمان نمى دارند كه برانگيخته خواهند شد * [در] روزى بزرگ * روزى كه مردم در برابر پروردگار جهانيان به پاى ايستند ﴾

[ سوره مطففين: 1-6 ]

برخی از علماء می گویند: کم فروشی نوعی دزدی و خیانت و خوردن مال حرام است. کم فروشی به اندازه ی یک دانه ی خرما عدالت را زیر سئوال می برد. اگر چیزی را وزن نمودید سنگین تر بدهید. کالاهایی که به متر فروخته می شود مانند پارچه را اگر جمع شده بخرد و وقتی می خواهد بفروشد آن را بکشد تا باز شود وبفروشد در این صورت کم فروشی کرده است. کسی در وزن کردن کالایی را با کارتن وزن می کند و گران می فروشد. یا کسی چای یا قهوه را در کیسه ای سنگین وزن می ریزد و وزن می کند. یک کیلو کیسه هم ارزش یک کیلو چای نیست. قیمت کیسه ها پنجاه لیره اما قیمت چای سیصد وپنجاه لیره است. اگر این کالاها را با پاکت ها و ظرف هایشان وزن کنید این کم فروشی است. خداوند می فرماید:

﴿ وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ*الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ*وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ*أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ*لِيَوْمٍ عَظِيمٍ*يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴾
﴿ واى بر كم‏فروشان * كه چون از مردم پيمانه ستانند تمام ستانند * و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند به ايشان كم دهند * مگر آنان گمان نمى دارند كه برانگيخته خواهند شد * [در] روزى بزرگ * روزى كه مردم در برابر پروردگار جهانيان به پاى ايستند ﴾

[ سوره مطففين: 1-6 ]

گاهی فروشنده ای کالایی را با ضربه داخل ترازو می گذارد و آن را بر می دارد و می گوید: بفرمایید. در این صورت برای ضربه پول گرفته است. کفه ی ترازو یک دفعه پایین رفته است و بلافاصله گوشت را برداشته وبه مشتری می دهد. این جایز نیست. گاهی یک پنکه رو به روی ترازو روشن است و وقتی باد آن به ترازو بر خورد می کند کفه ی وزن سنگین می شود و این هوای سنگین وزن را بالا می برد. کم فروشی در طول وعرض، در پیمانه، در وزن ها در هنگام فروش جایز نیست. همه ی این موارد نامشروع است. علماء گفته اند: کم فروشی نوعی دزدی، خیانت و خوردن مال حرام به ناحق است. و کم فروشی به اندازه ی یک دانه ی خرما عدالت را جریحه دار می کند.

4 ـ در امان ماندن از مکر خداوند :

یک چیز وجود دارد که باور نمی کنید و آن در امان ماندن از مکر خداوند در حین ارتکاب گناهان کبیره است. یعنی کسی که نافرمانی خداوند را می کند در حالی بسیار راحت است و از مکر خداوند در امان است. خداوند می فرماید:

﴿أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ ﴾
﴿ آيا از مكر خدا خود را ايمن دانستند [با آنكه] جز مردم زيانكار [كسى] خود را از مكر خدا ايمن نمى‏ داند ﴾

[ سوره اعراف: 99]

درآمد شبهه دار، ترک کردن نمازها، چشم چرانی، نشست های مختلط زن ومرد، سخنان بیهوده، غیبت، وسخن چینی و قمار تا ساعت یک شب، مصرف مواد مخدر و ... همه را با خیال راحت انجام می دهد. این خیال راحت یعنی اینکه خود را از مکر خداوند در امان می داند. فکر می کند که خداوند او را عذاب نخواهد کرد. یا او را ادب نخواهد کرد. هرگز به او سختی ومصیبت نخواهد داد. از خدا نمی ترسد. والاترین ويژگی ترس از خداوند و در امان ماندن از مکر خداست. خداوند می فرماید:

﴿ فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ ﴾
﴿ پس چون آنچه را كه بدان پند داده شده بودند فراموش كردند درهاى هر چيزى [از نعمتها] را بر آنان گشوديم تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند شاد گرديدند ناگهان [گريبان] آنان را گرفتيم و يكباره نوميد شدند ﴾

[ سوره انعام: 44]

می گوید: باید پس از دو ساعت وده دقیقه به شام برسید. او خودروی آخرین سیستم را در اختیار دارد. پس از چند دقیقه به دو نیم می شود. دو میلیون از خود به جا گذاشت. تنها زیان کاران خود را از مکر خداوند در امان می دانند. به چه چیز اعتماد می کنند؟ چه کسی ضمانت می کند که یک ساعت بعد زنده باشیم؟ چه کسی ضمانت می کند که برخی از سلولها بیش از حد در بدنمان رشد نکنند؟ چه کسی تضمین می کند که به خانه ی خود برسیم؟ چه کسی تضمین می کند که وقتی خوابیدیم بیدار شویم و اگر بیدار شویم دیگر خوابمان ببرد؟ هرکس خود را از مکر خداوند در امان بداند مرتکب گناه کبیره شده است. معنایش این است که او توبه نمی کند. خداوند می فرماید:

﴿ فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ ﴾
﴿ پس چون آنچه را كه بدان پند داده شده بودند فراموش كردند درهاى هر چيزى [از نعمتها] را بر آنان گشوديم تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند شاد گرديدند ناگهان [گريبان] آنان را گرفتيم و يكباره نوميد شدند ﴾

[ سوره انعام: 44]

﴿ إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ*أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴾
﴿ كسانى كه اميد به ديدار ما ندارند و به زندگى دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافته‏ اند و كسانى كه از آيات ما غافلند ﴾

[ سوره يونس:7-8]

خود را در امان دانستن از مکر خداوند گناه کبیره محسوب می شود. اگر در راه منحرف آرامش داشته باشید. اگر به ناحق آرام باشید. اگر حقوقی بر گردن شماست وآرامش داشته باشید. اگر قطع صله ی رحم کرده باشید، نماز را ترک نموده باشید، قمار کرده باشید و در همه ی این موارد آرام و بی خیال باشید در حقیقت خود را از مکر خدا در امان دانسته و مرتکب گناه کبیره گشته اید. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:

((مَنْ لَعِبَ بِالنَّرْدَشِيرِ فَكَأَنَّمَا غَمَسَ يَدَهُ فِي لَحْمِ خِنْزِيرٍ وَدَمِهِ ))
((کسی که با نردشیر بازی کند، مانند کسی است که دست خود را در گوشت و خون خوک فرو برده است.))

[مسلم از سلیمان از بریده از پدرش ]

اگر به نافرمانی مشغول شوید و خود را از عذاب الهی در امان بدانید این کار درلیست گناهان کبیره قرار می گیرد.

5 ـ نا امیدی از رحمت خداوند:

از جمله ی دیگر گناهان کبیره، نا امیدی از رحمت الله می باشد. نا امید شدن از یاری خداوند گناه کبیره به شمار می رود. شخصی سست ایمان است به حدی که دیگر توان ندارد و هیچ امیدی به یاری خداوند ندارد. خداوند صلاح نمی داند بنده اش را عذاب دهد. اگر مشکلی هست باید دنبال راه حل آن باشید. شخصی بر خودرویی سوار می شود ناگهان خودرو می ایستد. وی پیاده شده و به سر وکله ی خود می زند. درب کاپوت را باز می کند و دنبال ایراد آن می گردد دنبال یک نافرمانی می گردد. نکته ی مهمی که وجود دارد این است که اگر انسان کارها را برعکس و بر ضد خود ببیند به هر دری بزند بسته خواهد بود. به این معنا که یک مشکل بزرگ وجود دارد. به جای بیکار نشستن و بی ارادگی و ناامیدی از درگاه خداوند دنبال راه حلی برای آن باشید. باید اقدام به اصلاح رفتارهای نادرست خود کنید. خداوند می فرماید:

﴿يَابَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْئَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْئَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الكَافِرُونَ﴾
﴿ اى پسران من برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت‏ خدا نوميد مباشيد زيرا جز گروه كافران كسى از رحمت‏ خدا نوميد نمى ‏شود ﴾

[ سوره يوسف: 87]

﴿وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ﴾
﴿ و اوست كسى كه باران را پس از آنكه [مردم] نوميد شدند فرود مى ‏آورد و رحمت‏ خويش را مى‏ گسترد و هموست‏ سرپرست‏ ستوده ﴾

[ سوره شورى: 28]

باری با یکی از برادران عضو قنات دمشق برخوردی داشتم. سخنی گفت که هیچ کس از حاضران از آن آگاه نبود. می گفت سطح آب های زیرزمینی به حدی فروکش کرده است که شام را در معرض خشک شدن قرار می دهد. باید ساکنانش آن جا را تخلیه کرده و کوچ کنند. دلایلی هم داشت. او پزشک بود. بسیار دانشمند و آگاه بود. در انجمن قنات دمشق هم عضو بود. می گفت سطح آب های زیرزمینی به طرز وحشتناکی فرو کش کرده است. به نظر می رسید همان گونه که می گفت بوده ومسیر خشکی به ما رسیده بود و هیچ امیدی نبود. در سال بعد میزان بارندگی سیصد وپنجاه میلیمتر در دمشق اعلام شد. اما میانگین سالیانه دویست ودوازده بود. باران سیصد وپنجاه میلیمتر باریده بود. بیش از چهل چشمه که از سی سال پیش خشکیده بود دوباره جوشید. آب های منین به برزه رسید. چشمه ی الصاحب دوباره احیا شد. امری ترسناک که هیچ کس فکرش را هم نمی کرد خدا را شکر باران رحمت آمد و خیر رساند. به هر حال چرا باید ناامید بود؟ خداوند می فرماید:

﴿يَابَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْئَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْئَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الكَافِرُونَ﴾
﴿ اى پسران من برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت‏ خدا نوميد مباشيد زيرا جز گروه كافران كسى از رحمت‏ خدا نوميد نمى ‏شود ﴾

[ سوره يوسف: 87]

خداوند متعال پس از سختی آسانی می آورد و پس از سستی نیرو می آفریند و پس از بینوایی بی نیازی هدیه می کند. می فرماید:

﴿ قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴾
﴿ بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد از رحمت‏ خدا نوميد مشويد در حقيقت ‏خدا همه گناهان را مى ‏آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است ﴾

[ سوره زمر: 53 ]

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در حدیثی نهی فرموده اند:

((لا يَمُوتَنَّ أَحَدُكُمْ إِلا وَهُوَ يُحْسِنُ الظَّنَّ بِاللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ ))
((هيچ كسى از شما نميرد مـگر اينكه به الله - عزوجل - حسن ظن داشت باشد))

[مسلم از جابر بن عبدالله انصاری ]

یعنی برای شناخت خداوند تلاش کنید تا به ایمان راستین برسید که بر پایه ی خوش گمانی به الله استوار است. بنابراین ناامیدی از رحمت خداوند از گناهان کبیره بشمار می رود و خود را در امان دانستن از مکر الهی و قطع صله ی رحم و سخن چینی نیز از گناهان کبیره است.

6 ـ ناسپاسی :

یک گناه کبیره ی دیگر وجود دارد که شاید به فکر هیچ کدام از شما نمی رسد. کسی به شما نیکی می کند وشما به او بدی می کنید و قدر خدمت او را نمی دانید و از او سپاس گزاری نمی کنید. این گناه کبیره است؟ خداوند می فرماید:

﴿ أَنْ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ ﴾
﴿ كه شكرگزار من و پدر و مادرت باش كه بازگشت [همه] به سوى من است ﴾

[ سوره لقمان: 14]

((مَنْ لا يَشْكُرُ النَّاسَ لا يَشْكُرُ اللَّهَ ))
((کسی که از بندگان سپاسگزاری نکند از خداوند سپاسگزاری ننموده است ))

[ترمذي از ابوهریره ]

شخصی به شخصی نیکی می کند اما او ناسپاسی کرده و از وی تشکر نمی کند.

کس نیاموخت علم تیر از من که مرا عاقبت نشانه نکرد

(سعدی)


چه شعر دوختن به او آموختن استاد شد با هجو من نواختن
***

این بی ادبی است. کسی به شما خوبی می کند و نباید این خوبی را در حق خود از یاد ببرید و بلکه باید مانند آن را در حق او انجام دهید. باید سکوت کنید. اما اگر ناسپاسی کنید دچار گناه کبیره شده اید. ناسپاسی از گناهان کبیره است. بنابراین علماء هفتاد گناه کبیره بر شمرده اند. اگر آیات لعن را جمع کنیم آیاتی که به لعن پرداخته و گفته لعنت خدا بر آنان، غضب خداوند بر آنان، کسی که در این زمره قرار گیرد از ما نیست و مسلمان نامیده نمی شود. این فرد به عذاب شدید و مجازات سخت وعده داده شده است. وعده ی آتش گرفته است.

((عُذِّبَتِ امْرَأَةٌ فِي هِرَّةٍ حَبَسَتْهَا حَتَّى مَاتَتْ جُوعًا فَدَخَلَتْ فِيهَا النَّارَ قَالَ فَقَالَ وَاللَّهُ أَعْلَمُ لا أَنْتِ أَطْعَمْتِهَا وَلا سَقَيْتِهَا حِينَ حَبَسْتِيهَا وَلا أَنْتِ أَرْسَلْتِهَا فَأَكَلَتْ مِنْ خَشَاشِ الأرْضِ ))
((زنی به خاطر گربه‌ای عذاب شد، زیرا او را زندانی کرد تا از گرسنگی مرد و به سبب آن به آتش داخل شد. در ادامه فرمود: به او گفته می‌شود: وقتی او را زندانی کردی، نه به آن خوراک دادی و نه او را سیراب کردی و نه ر‌هایش کردی تا از خوراکی‌ها و حشرات زمین بخورد))

[متفق عليه از عبدالله بن عمر ]

این گناه کبیره ای است که سزاوار آتش جهنم است. شما احکام را می دانید. هر رفتاری را که خداوند وعده ی عذاب و آتش داده گناه کبیره است. هر کاری که خداوند فاعل آن را وعده ی لعن ونفرین داده، گناه کبیره محسوب می شود. وعده ی غضب نیز بر گناه کبیره است.

سپاسگزاری از نعمت ها با جبران آن یا دعاست:

برخی از گذشتگان گفته اند: ناسپاسی از گناهان کبیره است و سپاسگزاری از آن با جبران آن یا دعا در حق فاعل آن است. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:

((مَنِ اسْتَعَاذَ بِاللَّهِ فَأَعِيذُوهُ وَمَنْ سَأَلَكُمْ بِاللَّهِ فَأَعْطُوهُ وَمَنِ اسْتَجَارَ بِاللَّهِ فَأَجِيرُوهُ وَمَنْ آتَى إِلَيْكُمْ مَعْرُوفًا فَكَافِئُوهُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَادْعُوا لَهُ حَتَّى تَعْلَمُوا أَنْ قَدْ كَافَأْتُمُوهُ ))
((هر كس بخاطر الله، خواستار پناهندگي شد،اوراپناه دهيد. هر كس بخاطر الله، چيزي خواست به او بدهيد. هر كس شما را دعوت كرد بپذيريد. هر كس به شما نيكي كرد، جواب نيكي اش را بدهيد. اگر نتوانستيد، برايش آنقدر دعا بكنيدكه به گمان خود، حقش را ادا كرده باشيد))

[نسائی از ابن عمر ]

گاهی کار نیک را با کار نیک پاسخ می دهید و گاهی هدیه را با هدیه جبران می کنید و گاهی هم برای انجام دهنده اش دعای خیر می کنید. اما اگر کسی خدمتی به شما می کند باید در مقابل به او خدمت کنید. باری داشتم نماز صبح را در مسجد جامع عفیف می خواندم. در آنجا مانند نابلسی دروسی داشتم. پس از درس ونماز به خانه رفتم و هنوز دراز نکشیده بودم که زنگ درب به صدا در آمد. باخودم گفت: این کیست که این وقت آمده است؟ نا بهنگام آمده بود. بیرون رفتم تا ببینم چه کسی درب را زده است. ناگهان چشمم به کودکی خردسال افتاد. گفت: کلیدها را بر روی درب جا گذاشته اید. نکته ی بسیار مهمی است او کلیدها را دیده و به من خبر داد. به او گفتم: سپاسگزارم. و به خانه بازگشتم. هنوز دوباره دراز نکشیده بودم که با خودم گفتم منظور از سپاسگزارم برای این کودک چیست؟ این کلام بی معناست. دنبال چیزی گشتم و به دنبال او رفتم و او به آخر خیابان رسیده بود. هدیه ای به او دادم که نشان دهنده ی سپاسگزاری از کسی بود که کلیدها را بر روی درب دیده بود و به من خبر داده بود.

(( ... وَمَنْ آتَى إِلَيْكُمْ مَعْرُوفًا فَكَافِئُوهُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَادْعُوا لَهُ حَتَّى تَعْلَمُوا أَنْ قَدْ كَافَأْتُمُوهُ ))
((...هر كس به شما نيكي كرد، جواب نيكي اش را بدهيد. اگر نتوانستيد، برايش آنقدر دعا بكنيدكه به گمان خود، حقش را ادا كرده باشيد))

[نسائی از ابن عمر ]

کمترین حد سپاسگزاری از او بود. حداقل چیزی که می توان گفت: سپاس از شما لطف کردید. و بهتر از آن دادن هدیه ای مانند و در خور آن است. خدمتی به شما نمود به او خدمتی کنید. هدیه ای به شما داد به او هدیه ای بدهید. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:

((تَهَادَوْا فَإِنَّ الْهَدِيَّةَ تُذْهِبُ وَحَرَ الصَّدْرِ وَلا تَحْقِرَنَّ جَارَةٌ لِجَارَتِهَا وَلَوْ شِقَّ فِرْسِنِ شَاةٍ ))
((هديه به يكديگر بدهيد زيرا هديه دلگيرى را از ميان می برد و هديه را اگر چه يک قطعه پاچه گوسفند باشد کم ارزش نشماريد))

[متفق عليه از ابوهریره ]

هدیه دادن کاری گروهی است. می دهید و می گیرید. یاری می کنید و یاری می شوید. این کار مشارکتی است. به همین دلیل اگر از همدیگر سپاسگزاری نماییم احسان ونیکی میان ما زیاد می شود و اگر از یکدیگر سپاسگزاری ننماییم نیکی از بین می رود. مردی بر اسبی سوار در صحرا می رود. شخصی بینوا و پا برهنه ای را در حال رفتن بر روی شن های داغ صحرا می بیند. از او می خواهد بر اسب سوار شود. وی –که دزد بوده- هنوز بر پشت اسب سوار نشده صاحب اسب را از اسب پایین می اندازد و اسب را می راند و به هیچ چیز اعتنا نمی کند. صاحب اسب می گوید: ای مرد، به خاطر تو از اسب پایین آمدم و از امروز دیگر هیچ وقت آن را از تو نخواهم گرفت اما هرگز این خبر را به کسی بازگو نکن که جوانمردی از میان می رود و با رفتن آن زیبایی های آن نیز نابود می شود.
اگر کسی به کسی خدمتی کند وی باید از وی سپاسگزاری واقعی کند و اگر توانست آن را با خدمتی مشابه پاسخ گوید و هدیه را با هدیه پاسخ گو باشد. در این صورت ارتباطات رشد می کند و رابطه ها صمیمانه می شود. اما اگر کسی به شما خدمتی نمود و شما از کننده ی کار سپاسگزاری ننمودید و آن کار او را وظیفه اش دانستید دیگر ارتباطات از هم گسیخته و جامعه از هم می پاشد. منع الماعون یعنی کسی که خدمتی به او شود ولی پاسخ آن را ندهد. مردم الان به خاطر ناسپاسی هایی که می کنند نیکی را از یاد برده اند. شخصی می خواهند خانه اش را نقاشی کند بنابراین خانه ای از همسایه اش برای ده روز امانت می گیرد تا کارش تمام شود. اما پانزده سال می گذرد و آنان در دادگاه هستند. او خانه را ده روزه امانت گرفت اما الآن آن را صاحب شده است و خود را مستاجر می داند و به او می گوید: این تو و این دادگاه هر کار دوست داری بکن. هفتصد هزار خانه در شام خالی وبسته است. ما مشکل مسکن نداریم اما مشکل مسکن گزینی داریم. هفتصد هزار خانه. آمار دقیقی است و تمام این خانه ها قفل است. و اگر کسی خانه ای به کسی بدهد آن را صاحب می شود. هیچ عهد وپیمانی باقی نمانده است. گاهی شخصی را در راه می بینید از ترس او را با خود سوار نمی کنید. شاید او تریاک همراه خود داشته باشد. شاید محرم باشد. این همه بدی باعث شده خودروها خالی بمانند. این همان منع الماعون است. وقتی کسی از خیرخواهان نا سپاسی کند نیکی از جامعه رخت بر می بندد. حقیقت این است که باید به این سنت بازگردیم. اما اگر کسی به شما خدمتی کرد و مراعات شما را نمود و هدیه ای به شما داد یا خیرخواهی شما را کرد و شما به او بدی کردید در این زمان شما مرتکب گناه کبیره شده اید. به خدا سوگند داستان هایی از ناسپاسی ونمک نشناسی در جامعه می شنوم که باور کردنی نیست. انسان به این حد رسیده است که کالایی به شما بفروشد و تخفیف نیز بدهد و شما را مدیون خود کند وآنگاه به شما بگوید آیا این عقلانه است؟ گاهی کارمندی را در فروشگاهی می بینید که به او نیکی می کنند و هدایای فراوانی به او می دهند اما از او شکایت می کند و او را در پرتگاهی بی پایان می اندازد. انسان وقتی رابطه اش با خدا را فراموش می کند وحشی می شود. احساسات او خشک شده و هیچ حسی نسبت به کارهای نیک ندارد. اما مومن مامور است. با خانواده اش نیکی می کند و با دیگران نیز نیک برخورد است. چه به او نیکی کنید و چه نیکی نکنید او شما را از خود می داند.

7 ـ ترک نماز جمع

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر