- تربیت اسلامی
- /
- دانش دل ها
مسخر شدن هستی برای انسان در جهت شناخت و تکریم است :
از آیات جامع و فراگیر در ارتباط با عقیده، این فرمودهی خدای تعالی است:﴿مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ﴾
﴿اگر سپاسگزار باشید وایمان آورید خداوند شما را عذاب نمیکند﴾
بنابراین: این نعمت بزرگ خداوند برای شما است. نعمت وجود و یاری و هدایت و راهنمایی را به شما بخشیده است. شما نتیجهی لطف خدا هستید.
بنابراین خداوند بزرگ این هستی را برای شما دو بار تسخیر نموده است؛ همزمان یک تسخیر شناختی و یک تسخیر اکرامی.
اگر دوستی سطح بسیار بالایی در رشتهی الکترونیک داشته باشید. دستگاهی اختراع کرده و آن را به شما هدیه میدهد. شما دو احساس دارید؛ احساس بزرگی از این دستگاهی که به شما خدمت بزرگی کرده است و احساس سپاسگزاری زیرا به عنوان هدیهای به شما داده است. هستی نیز یک بار به عنوان شناخت و یک بار به عنوان تکریم مسخر گشته است.
پیامبر صلی الله علیه وسلم وقتی هلال ماه را میبیند به این امر اشاره میکند و میفرماید:
((هلال خير ورشد))
((هلال خیر و هدایت))
کسی که ایمان آورد و سپاسگزاری کند هدف از وجود خود را محقق کرده است :
هر آفریدهای از آفریدههای خداوند دو وظیفه دارد: وظیفهی سودرسانی و وظیفهی راهنمایی. در حقیقت وظیفهی راهنمایی و هدایت هزار بار از کارکرد سودرسانی بیشتر است؛ زیرا کارکرد سودرسانی با مرگ پایان مییابد اما کارکرد راهنمایی وهدایت تا ابد باقی میماند.پس انسان زمانی که به چیزی میاندیشد خداوند را از خلال آن میشناسد و با این کار هدف از وجود آن چیز را محقق میکند اما اگر از آن سود ببرد پی به چیزی نمیبرد.
جهان غرب سراسر در بالاترین سطح از نعمتها سود میبرند اما خداوند را نمیشناسند بنابراین بزرگترین هدف هر چیز را نادیده میانگارند.
پس این آیه:
﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ﴾
﴿اگر سپاس گزارید بیشتر به شما بخشم﴾
گاهی انسان خانهای میخرد. بهای آن را میپردازد. صاحب خانه که به او فروخته است نمیتواند بگوید من به تو لطف کردهام. پولش را گرفتهای. پول آن را نقدی و شمارش شده گرفتهای. حتی یک لیر برایم نبخشیدی. اما انسانی که خانه را به شما هدیه میدهد و خانه هم گران است. این جا موضوع فرق دارد.
پس شما در برابر بخششی از سوی خداوند هستید. شما سراسر لطف هستید. اولا: وجود شما و آن چه با آن شما را یاری رسانده و نعمت هدایتی که خداوند به شما بخشیده است. پس شما یک نعمت هستید و آن چه پیرامون شما است نعمت است. هستی بنا به نص آیهی کریمه برای شما مسخر گشته است:
﴿وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً مِنْهُ﴾
﴿و آن چه در آسمانها و زمین است همه را رام شما کرده است﴾
شناخت خداوند انتخاب مؤمنان است :
به این معنا که سپاسگزاری یک مورد استثنا نیست. یک کار داوطلبانه است؛ زیرا اصل وجود شما نعمت است و برای خوشبختی آفریده شدهاید. پس باید سپاسگزاری کنید. از کسی که باید تشکر کنید، تشکر کنید:﴿وَكَانَ اللَّهُ شَاكِراً عَلِيماً﴾
﴿و خداوند سپاسگزار داناست﴾
نکتهی بسیار ظریفی است که خداوند میفرماید:
﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ﴾
﴿ اگر سپاس گزارید بیشتر به شما خواهم داد﴾
شخصی از این که خداوند او را بر طاعت خود توفیق داده سپاسگزاری میکند. اکنون سپاسگزاری از طاعت خداوند باعث تقرب به او میشود.
این خلوت؛ من همنشین کسیام که مرا ذکر گوید و بندهام هر جا مرا بجوید مییابد.
اگر او را به خاطر تقرب به او سپاس گویید شما را بی نیازتر میکند. بی نیازی حالت بسیار والایی است. اینکه به وسیلهی حق از خلق بی نیاز شوید. مؤمن نیک نفس است. مؤمن خوار کسی نمیشود. برای کسی خم نمیگردد. در مقابل کسی خرد نمیشود. خداوند او را از مردمان بی نیاز ساخته است پس بی نیازی یعنی این که با حق از خلق بی نیاز شوید.
اگر از بی نیاز شدن سپاس گزارید؛ معرفت بیشتری از خود به شما میبخشم.
در حقیقت شناخت و معرفت بسیار گرانبها است و چیزی که میان مؤمنان ترجیح و برتری میآورد شناخت خداوند است.
کسی که خداوند را بشناسد بقیه را رها میکند :
اکنون: پیامبر علیه الصلاة والسلام صد در صد روش الهی را اجرا نمود. هر مؤمن راستینی باید روش وقانون الهی را صد در صد عملی نماید. اما تفاوت میان مقام انبیا و مؤمن تفاوت معرفتی و شناختی است ولی عمل یکی است.پزشک باید به بیمار واکسن بزند. برخی از اقدامات را ناچار باید انجام دهد؛ جای آمپول را ضد عفونی کند. در پوش و خود سوزن را نیز ضد عفونی نماید. این را بزرگترین پزشکها و در پایینترین سطح پرستاران نیز انجام میدهند اما تفاوت بین پرستار و پزشک، تافوت شناخت و آگاهی است و روش الهی را نیز پایینترین مؤمن و بزرگترین پیامبر نیز انجام میدهند. تفاوت میان آنان تفاوت شناختی است.
گوید: اگر بی نیازی را سپاس گفتید، بر معرفت و شناختم نزد شما میافزایم و وقتی معرفت و شناختم را سپاس گفتید؛ دیدار و وصالم را بر شما میافزایم.
انسان همه چیز را در دنیا چشیده است اما کاش طعم تقرب را با ترک دنیا بچشد. کسی که خداوند را بشناسد همه چیز را رها میکند.
انسان گرسنهای که بسیار گرسنه بوده است. سه روز چیزی نخورده است. یک تکه نان خشک مییابد. شروع به خوردن آن میکند. اگر در سویی دیگر غذا، گوشت و دسر و نوشیدنی ببیند فوری آن تکه خشک را رها میکند و به غذای خوشمزه و خوب رو میآورد.
پس کسی که در دنیا زهد پیشه نکرده است به شناخت خداوند دعوت میشود و اگر او را واقعا بشناسد دنیا را رها میکند.
میگوید: اگر به خاطر فقر سپاسگزاری کنید فقرتان را زیاد میکنم نه این که اگر سپاس گزاری کنید شما را بیشتر میدهم. انسانی فقیر به خاطر نعمت فقر از خداوند سپاس گزاری میکند. خداوند فقر او را بیشتر مینماید! محال است. اگر فقر مادی را سپاس گوید خداوند او را به خود نیازمندتر میکند و این یک حالت تقرب بسیار والا است. هر چه به خداوند نیازمندتر باشید و وضعیت مادی خاصی را سپاس گزارید خداوند به جای فقر مادی شما را با بی نیازی از خلق عوض میدهد یعنی به خود نیازمندتر مینماید.
با نیاز به تو خود بی نیاز میکنم جز نیاز به تو وسیلهای نجویم
چارهای جز کوبیدن آستانت نیست اگر نگشایی کدامین در را بکویم
***
انواع بلا :
اگر از بلا و امتحان شکرگزاری نمایید بلای بیشتری برایتان ایجاد مینمایم. علما گفته اند: بلا سه دسته است: یکی از آنها انتقام است و نشانهاش دلتنگی و شکایت به خلق است بنابراین بلا، انتقام خداوند و پس از آن دلتنگی زیادی است و انسان بی تاب است و شکایت دارد. برخی از بلایا برای کفارهی گناهان است و نشانه اشدلتنگی بدون شکایت به خلق است و نو دیگری از بلایا برای بالا بردن درجات است، گوید: چنین بلایی هرگز دلتنگی و شکایت نزد خلق را به همراه ندارد، این یک نشانهی ظریف است.شخصی به یک مصیبت دچار میشود. مؤمن گاهی به مصیبتی دچار میشود. باری یکی از برادران پس از درس جمعه برایم یادداشتی فرستاد که دربارهی بیماریهای لاعلاج بیشتر سخن بگویید. مومنانی به این بیماریها دچاراند درحالی که از سخنان شما چنین برداشت میشود که هر کس که به بیماری لاعلاج دچار شده؛ خداوند میخواهد او را مجازات کند. گفتم: به خدا من چنین معنایی را قصد نداشتم؛ زیرا بیماری برای مؤمن باعث بالا رفتن درجه و مقام او است. بیماری آمده و انسان از آن بسیار به ستوه آمده است. به مردم شکایت میکند. این بیماری مجازات است. اما اگر از آن به تنگ آمده و به کسی شکایتی نکرد؛ این کفاره است اما اگر از آن به تنگ نیامد و نزد کسی هم شکایت نکرد؛ این بالا بردن مقام است. شاید بیماری همان بیماری باشد اما بازتاب آن نزد انسانها متفاوت است.
شخصی گفته است: اگر به خاطر نعمت اسلام سپاسگزاری کنید نعمت ایمانتان را افزایش میدهد و هر کس که فرمانبردار دستورات الهی باشد و از حالت خود سپاسگزار باشد خداوند درجه ایمان او را بالا میبرد.
اگر از ایمان سپاسگزاری نمودید احسان و لطف بیشتری به شما میکنم. مشخص است که ما اسلام و ایمان و احسان را داریم. احسان این است که خداوند را طوری عبادت کنید که او را میبینید و اگر شما او را نبینید او شما را میبیند. اگر انسان طاعت خداوند را شکرگزار باشد خداوند او را به ایمان میرساند و اگر ایمان را سپاس گذاشت او را به مقام احسان بالا میبرد.
اگر از مقام احسان سپاسگزاری نمودید معرفت بیشتری به شما میبخشم. معرفت خداوند بالاترین مقام است. سپاس گزار هر دم بیشتر به او بخشیده میشود و بسیار سپاسگزار همیشه بیشتر و بیشتر به او بخشیده میشود و کسی که همیشه بسیار شکرگزار است بالاترین مقامها به او داده میشود.
مقام انسان نزد خداوند به میزان اعمال نیک او است :
شما لطفی از سوی خدایید. شما بخششی از سوی خدایید. شما یک نیکی از سوی خدایید. وجود شما بخششی است.شخصی وارد قصری میشود و بهترین غذا را میخورد و بهترین پذیرایی از او انجام میشود. هر ورود به آن جا و هر پذیرایی لطفی از جانب صاحب خانه است.
پس اولین و آخرین و جامع و مانعترین سخن سپاسگزاری است یعنی این که از او تشکر کنید.
گفت: «زیاد کردن شاید حال، عمل، اخلاق و یا صفات و یا ذاتی و یا آگاهی و یا یک مفهوم باشد. زیاد کردن شاید زود اتفاق افتد و شاید با تاخیر باشد و شاید در دنیا و شاید هم در هنگام جدایی از دنیا باشد».
تک تک آنها را بررسی میکنیم: اگر سپاس گزاری کنید به شما زیاده میبخشم. شاید این زیاد شدن حالتی باشد یعنی خداوند حالت خوبی به انسان ببخشد. با خداوند ارتباط و حالتی آرام و راحت دارد. راحت و آسوده خاطر است، نگرانی ندارد، اندوهگین نیست، حسود نیست. نسبت به همه دلی صاف دارد. اگر فقیر یا ثروتمند، بیمار یا سالم، دارای مشکلات فراوان یا خشنود از خداوند در هر حال این لطف خداوند به او است. لطف حال خوب به انسان بسیار مهم است.
شخصی را میبینید که بسیار به هم ریخته است. او سالم است اما به هم ریخته است. بی نیاز است اما از دل تنگی رنج میبرد. بسیار عجیب این است که شخصی را بر عکس مییابید از فشار مادی رنج میبرد اما خوشبخت است. بیمار است اما خوشبخت است. پس گاهی منظور از زیاده بخشیدن در حالت انسان است.
وقتی انسان به یک مسجد وارد میشود. نماز میخواند. در خانهی خدا چیزی نمییابد. یک صندلی وجود ندارد. روی زمین مینشیند. از مظاهر اکرام مادی چیزی پیدا نمیشود. به خانهای میروید. مبلمان راحتی وجود دارد. بر روی صندلی بزرگی مینشینید. شاید جسم او نیز گرم باشد. پنکه برایش روشن میکند. استکانی چای برایش میآورد. یک فنجان قهوه میآورد. شاید ناهار باشد اما در خانهی خدا چیزی جز نشستن بر روی زمین یافت نمیشود. پس اکرام حالت کجا است؟ انسان با آرامش بیرون میرود. متعادل و مطمئن و خشنود از خداوند و مطمئن و وعده داده شده به بهشت از آن بیرون میرود. از مسجد بیرون میرود احساس میکند خداوند از او راضی است. او را مراقبت میکند. در پناه او است. گاهی اکرام در حالت است. گاهی اکرام در عمل است. خداوند خیر را بر دستان شما اندازه میگیرد.
انواع ابراهیم:
مرتبهی انسان نزد خداوند به میزان اعمال نیک او است چرا که میفرماید:﴿وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا﴾
﴿هر کس نسبت به آنچه انجام میدهد مرتبهای دارد﴾
گاهی اکرام به صورت اخلاق و گاهی حالت و گاهی یک ويژگی میباشد یعنی یک صفت ثابت در انسان و گاهی ذاتی میباشد. خداوند به او فرزند نیکی میبخشد. نسل خوبی به او میبخشد. گاهی اکرام شناخت خداوند میباشد.
اکرام شناخت نیز وجود دارد. اکرام ذات نیز وجود دارد. خداوند فرزند نیکی به شما میبخشد. ويژگیهای ثابت اکرام است. اخلاق لطف و اکرام است. اعمال اکرام حالت است. پس این زیاده دادن خداوند زودهنگام و یا با تأخیر میباشد و در دنیا یک جا و یا با تأخیر به شما میرسد.
وقتی ببیند شما به خاطر درآمدهای مادی ایمان آوردهاید یک شبهه ایجاد میشود و خداوند مهلت میدهد. میخواهد شما به راه راست واقعی بدون وابستگی مادی بازگردید. اگر اخلاص شما بالا بود اکرام خداوند زود فرا میرسد و شاید در دنیا و شاید در آخرت باشد.
شاید انسانی در دنیا به خاطر حکمتی که خداوند اراده فرموده اکرام وی در آخرت باشد. اینها برخی از حقیقتها دربارهی شکرگزاری است که او ایجاد کرده است:
﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ﴾
﴿اگر شکرگزارید بیشتر به شما بخشم﴾
موارد سپاس گزاری :
نکتهی پایانی: سپاس گزاری سه حالت دارد؛ اولین حالت این که نعمت به خدا نسبت داده میشود و این یکی از انواع سپاس گزاری است. اگر گفتید: خداوند بزرگ به من تندرستی اکرام نموده است یعنی شما تندرستی را به صاحب آن نسبت دادهاید و اگر قلب شما سرشار از احساس سپاسگزاری باشد این نعمت دیگری است اما وقتی پاسخ نعمت را با کار نیک میدهید این والاترین انواع سپاسگزاری است. چراکه میفرماید:﴿اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْراً وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ﴾
﴿ای خاندان داوود سپاس گزاری کنید و اندکی از بندگان من سپاس گزار هستند﴾